:
ازارگرایی به عنوان یك حس غرور در سازمان كه در آن كلیه واحدها وكاركنان در راستای
ارضای نیازهای مشتریان گام بر میدارند، تعریف شده است. در واقع ارضای نیازهای مشتریان
هدف مشترك كلیه واحدها محسوب میشود و واحدها به حركت در این راستا افتخار
میكنند.اما این نگرش نیازمند آن است كه كاركنان یك حس تعلق و تعهدرا نسبت به سازمان
خود داشته باشند. در نتیجه میتوان كه سطح بالاترگرایش به بازار در سازمان میتواند باعث
افزایش روحیه كارگروهی و كار جمعی و درنتیجه افزایش تعهد در بین كاركنان سازمان شود
كه این امر منجر به عملكرد بهتر كاركنان و در نتیجه عملكرد بهتر و ایجاد منافع اقتصادی برای
سازمان خواهد شد.
توسعه روابط شخصی در مشتریان باعث ایجاد علاقه مندی و تعهد در مشتریان برای باقی
ماندن در گروه مشتریان شده، لذا این امر منجر به افزایش سوددهی خواهد شد
با توجه به توسعه سریع و روزافزون تكنولوژی و آگاهی اكثریت مشتریان از تكنولوژیهای
مورد استفاده همواره برای جلب مشتری از بهترین و به روزترین تكنولوژی برای همگام بودن
با تغییرات و ایجاد سهولت برای مشتریان استفاده میشود
از آنجا كه مشتریان شركت در ارتباط مستقیم با كاركنان بوده و خدمات خود را از آنان دریافت
می نمایند پس بسیار حائز اهمیت است كه كاركنان از انگیزه و تعهد كافی برای برخورد با
مشتری و حفط او برای شركت برخوردار باشند كه در غیر اینصورت تمامی استراتژیها و
سرمایه گذاریهای سازمان در نبود انگیزه در كاركنان بی نتیجه خواهد بود.هر چه اطلاعات
كاركنان از وضعیت شركت و فعالیتهای رقبا بهتر باشد از آنجا كه آنان در ارتباط مستقیم با كار
و مشتری هستند بهتر می توانند فعالیتهای آتی خود را برنامه ریزی نمایند و راهكارهای
مناسبتری برای توسعه و بهبود عملكرد ارائه خواهند داد.
هر خدمت جدید متمایز از خدمات پیشین و متمایز از خدمات رقبا میتواند یك مزیت رقابتی
برای جلب مشتری به سوی شركت و سعی در نگه داشتن او باشد. هرچه یك شركت در
شناسایی نیازهای مشتریان بتواند سریع تر و كاراتر از رقبا عمل نماید و بتواند خدمت مورد
نیاز مشتری را شناسایی و ارائه نماید بدون شك از سهم بازار بیشتر و سود بیشتری برخوردار
خواهد بود.
:
نخهای فیلامنتی معولاً صاف، بی فر وموج و شکننده بوده و دارای خواص لازم برای بافت پارچه نیستند، لذا با توجه به استحکام، شستشوی راحت تر و قیمت تمام شده پایین (خط تولید کوتاه) که مزایای آنها به شمار می رود و نیز به جهت بهبود بخشیدن به خواص آنها تحت عملیات تکسچرایزینگ قرار می گیرند.
در متداول ترین روش تکسچرایزینگ (تاب مجازی) تثبیت تغییر فرم روی نخ در اثر گرم و سرد نمودن آن صورت می پذیرد. از این رو حرارت یکی از عوامل مهم تکسچرایزینگ محسوب میشود. جهت تاثیر سریع تر نیروهای پیچشی حاصل از تاب و نیز افت تنش سریع تر این نیروها در ابتدای منطقه تاب از یک هیتر برای حرارت دادن نخ فیلامنتی استفاده می شود. به عبارت دیگر نقش منطقه حرارتی، بالا بردن درجه حرارت نخ تابیده شده و نگهداری حرارت برای مدت معین ، جهت شکسته شدن پیوندهای بین مولکولی است.
به طور کلی نقش منطقه حرارتی همراه با تاب دهنده تولید نخهای تکسچره است که از خاصیت فنریت بالا برخوردار بوده و به عبارت دیگر تجعد با کثرت زیاد در طول فیلامنتها شکل گیرد.
از آنجایی که در الیاف مصنوعی کشیده نشده مناطق بلورین در جهات مختلف قرار داشته و مولکول های زنجیره ای در مناطق آمورف بدون آرایش و نظم قرار گرفته است، لذا در اثر وارد آمدن نیرو به لیف در جهت محور آن، مناطق بلورین در راستای محور قرار گرفته و مولکول
های زنجیره ای در مناطق آمورف هم نظم و آرایش بیشتری پیدا میکند. و مقدار افزایش نظم به میزان کششبستگی دارد. (کشش لازم برای نخهای فیلامنتی را ممکن است به صورت جداگانه و قبل از تکسچره کردن یا همزمان با انجام تکسچرایزینگ اعمال کنند.)
با توجه به این نکات و نیزاینکه نایلون به دلایل مختلف بسیار در صنعت نساجی مورد استفاده قرار گرفته، بر آن شدیم تا تاثیر درجه حرارت و کشش را روی خواص مختلف نخ تکسچره (ازدیاد طول، استحکام، تجعد، ..) و درجه رنگ پذیری پارچه پودی حاصل از آن بررسی کنیم. در این تحقیق ابتدا کلیاتی در مورد نایلون و صنعت تکسچرایزینگ مطرح گشته و سپس تمام آزمایشات جهت تعیین خواص مهم نخ تکسچره تشریح می گردد و در پایان با توجه به مسائل آماری نمودارهایی ترسیم گردیده و تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری انجام می شود. بدین ترتیب که در چه محدوده دمایی هیتر، و چه میزان کشش، مناسب ترین خواص ممکن برای نخ تکسچره وجود دارد.
فصل اول:
تحقیقات انجام شده قبلی
1-1- الیاف نایلون:
تولید نایلون در حقیقت باز کننده راه به سوی تولید تعداد زیادی از الیاف مصنوعی دیگر با خواص فیزیکی و شیمیایی متفاوت بوده است و به عبارت دیگر تولید الیاف با تعیین خواص از قبل را امکان پذیر ساخته است. اولین لیف مصنوعی موفق نایلون 66 بود.
نایلون ها از طریق ذوب ریسی تهیه شده و پس از خروج از رشته ساز، نایلون دارای آرایش یافتگی زیادی نمی باشد. الیاف نایلونی معمولا دارای سطحی صاف و قاعده ای دایره ای شکل بوده و با انتخاب شکل های مختلف برای روزنه های رشته ساز می توان سطح قاعده غیر دایره ای شکل برای الیاف مصنوعی کسب نمود که خواصی مانند وزن مخصوص و قدرت عایق بندی گرمایی را تغیر داد.
نایلون 6 مدت کوتاهی بعد از تولید نایلون 66 به بازار عرضه گردید. نایلون 6 از پلیمریزاسیون افزایشی کاپرولاکتم بعد از باز شدن شکل حلقه ای آن تهیه می گردد. خواص نایلون 6 با نایلون 66 تشابه زیادی دارد. در جدول 1-1 خواص نایلون 6 در مقایسه با نایلون 6 6 آورده شده است.
تفاوت اساسی در دمای ترانزیسیون اولیه (ذوب) است که برای نایلون 6 کمتر از نایلون 66 می باشد.
انواع دیگری از نایلون با تعداد کربن های متفاوت نیز مانند نایلون 11 و.. وجود دارند. در این تحقیق با توجه به تولید نایلون 6 در ایران از این نوع نایلون استفاده شده است.
این پژوهش با هدف تعیین میزان نیازها و اولویت بندی شغلی و زندگی کارکنان سازمان امور اقتصادی و دارایی استان کردستان جهت تجزیه وتحلیل و تطبیق آنها و الهام از طبقه بندی نیازهای پنجگانه مازلو صورت گرفته است نیازها معمولا بیانگر شرایط درونی فردند ورفتارهای هرفرد ناشی از تنشهایی است که نیازها در وی ا یجاد کرده اند. پس می توان با بررسی نیازهاوثبت روندتغییرات آنها،قابلیت پیشبینی رفتارها را تا حدودی میسر کردکه در برنامه ریزیهای انسانی مثل برنامه ریزی نیروی انسانی،برنامه ریزی دوره زندگی کاری،برنامه های توسعه منابع انسانی و…. این موضوع میتواند کاربرد خاصی داشته باشد.در این پژوهش جدا ازبررسی نیازهای کارکنان سعی شده میزان وزن نیازهای گروههای شغلی مختلف در سازمان مربوطه برآورد شود تا میزان وزن نیازهای شغل به عنوان یک مؤلفه و ویژگی درکناردیگر ویژگیهاو شرایط احراز شغل قرارگیرد. با این تفسیر فرد با توجه به سازگاری نیازهایش با نیازهای شغل،میتواند یک سازگاری روانی ـ رفتاری با شغلش به وجود آورد وبعنوان مکمل در کنارارگونومیک که بدنبال سازگاری جسمی ـ حرکتی شغل با شاغل
است عمل کند.جدا ازموارد فوق ما به بررسی چندین فرضیه نیز می پردازیم. با توجه به نتایج حاصل شده ،تفاوت معناداری بین میزان نیازهای فیزیولوژیکی و ایمنی کارکنان مرد و زن و همچنین تفاوت معنادار بین نیازهای ایمنی کارکنان رسمی و غیر رسمی مشاهده شد،اما خلاصه مطلب اینکه با توجه به مشخص کردن میزان نیازهای کارکنان و نیازهای گروههای شغلی میتوان برای فرایند انتصاب و انتخاب از روش AHP که یک فرایند تصمیم گیری چند معیاره است استفاده کرد وانتخاب بهینهای کرد این مدل می تواند مدیران را در ایجاد یک سازگاری روانی ـ رفتاری شغل با شاغل یاری دهد.
همچنین در فرضیات بعدی نتایج نشان داد تفاوت معناداری بین نیازهای سطوح بالاتر مازلو وجود دارد که نیاز احترام و خودشکوفایی کارکنان رسمی بیشتر از کارکنان غیررسمی می باشد، نیاز اجتماعی کارکنان غیررسمی بالاتر از کارکنان رسمی می باشد.همچنین در این پژوهش زیر مجموعه های نیازهای شغلی و زندگی هر پنج نیاز مازلو بررسی و نتایج آن به شرح زیر است:
حقوق دریافتی از سازمان با 63.2 درصد بیشترین اهمیت فیزیولوژیکی را داشته است و در نیاز ایمنی ، امنیت و ثبات شغلی درصد بالاتری را به خود اختصاص داده است. ودر نیاز احترام،شاخص احساس داشتن کاری مهم اهمیت بالاتری دارد. و در نیاز اجتماعی، مشارکت در تصمیم گیری واحد سازمانی بالاترین نیاز را در بین کارکنان داشته است. و در نیاز خود شکوفایی پذیزش اختیار و خود مدیریتی فعالیتها با 45.9 درصد بیشترین اهمیت را داشته است.
اگرچه مردم برای مدت ها در مبارزه با امراض از مواد طبیعی استفاده می کردند و اگرچه برای قرن ها باکتری ها و میکروب ها به عنوان مواد تولید کننده بیماری ها شناخته می شد، تنها در قرن بیستم تولید محصولات ضد میکروبی روی منسوجات کاربرد پیدا کرده است.
یکی از دلایل نهانی انتقال امراض استفاده عمومی از منسوجات بیمارستانی می باشد، امروزه جهت جلوگیری از انتقال عوامل بیماری زا و رعایت مسایل بهداشت استفاده از البسه یکبار مصرف در بیمارستان ها بسیار گسترش یافته است. این امر در کشورهای پیشرفته بسیار رواج دارد و در کشور ما نیز به تازگی در حال رشد می باشد.
همچنین انجام عملیات ضدمیکروبی روی این البسه از مهمترین روش های حفاظت تیم جراحی در جلوگیری از انتقال باکتری ها و امراض از بیمار می باشد.
در این پروژه فرآیند تکمیل ضد میکروبی بر روی منسوج نبافته از جنس ویسکوز، پلی پروپیلن و پلی استر صورت گرفته است به علاوه از مواد تکمیلی دفع آب روی این منسوجات استفاده شد تا به عنوان سری مانع نفوذ خون و مایعات (به عنوان حامل ویروس ها و میکروب ها) به لباس و انتقال به بدن و سایر البسه پرسنل گردد.
فصل اول
کلیات
1-1- روش های تولید منسوجات بی بافت
در سال 1974 یک شرکت آمریکایی محصول جدیدی را که الیاف به وسیله چسب به صورت تار عنکبوتی به هم متصل شده بود به عنوان منسوج برای اولین بار تولید کرد.
هرچند نمدها (Felts) از گذشته های بسیار دور کاربرد داشت. اما به عنوان منسوج بی بافت (Non Woven) شناخته نمی شد.
طبق تعریف سازمان بین المللی استاندارد (ISO) منسوج بی بافت ورقه یا لایه ای است که الیاف در آن به شکل بی نظم (Random) یا آرایش یافته (Oriented) است و اتصال آن ها از طریق اصطکاک، خود چسبندگی یا چسبندی به وجود می آید.
معمولا محصولاتی مانند کاغذ و پارچه های بافته شده تاری – پودی (Woven) و بافته شده های حلقوی (knitted) و توربافی و نواربافی و محصولاتی که از روش گره زنی (Knoting) تولید و عرضه می شوند و بافندگی های معمول و غیرمعمول از منسوجات نبافته تفکیک می گردند.
در حقیقت صنعت منسوج نبافته از میان صنایع نساجی، کاغذسازی و چرم و پلاستیک پدیدار شده و در حال حاضر مستقلا در حال توسعه می باشد.
امروزه استفاده از روش های ترکیبی و ابتکارات و نوآوری های مختلف باعث تکامل، اصلاح و پیشرفت تولید منسوجات بی بافت گردیده است و لذا مصرف آن نیز رشد چشمگیری یافته است.
تولید منسوجات نبافته را می توان در سه مرحله شرح داد، اگرچه تکنولوژی مدرن سبب می شود که برخی از این مراحل باهم، همپوشانی و تداخل داشته باشند و حتی در برخی موارد هر سه مرحله همزان صورت گیرد.
این سه مرحله عبارتند از:
– تولید لایه یا وب (Web Formation)
– اتصال و استحکام بخشی (Web Bonding)
– تکمیل (Finishing)
به دلیل امکان تنوع استفاده از مواد خام گوناگون که منجر به تولید محصولات متنوعی نیز می شود، هرکدام از این سه مرحله می تواند به صورت های گوناگون انجام شود.
:
تحت پوشش قرار دادن تمامی تکنیک ها و روش های بکار رفته و یا حتی روش هایی که به صورت معمول برای آنالیز و ارزیابی مواد رنگی (که در عین حال شامل اطلاعاتی در زمینه مواد رنگی می باشند) مورد استفاده قرار می گیرند، در سمیناری با این مشخصات عملا غیرممکن است. این جمله زمانی صحت دارد که این مواد رنگی که در انواعی با طیف بسیار وسیع برای نمونه: رنگینه ها یا رنگدانه های خالص، مواد رنگی با فرمول تجاری (که در انواع فیزیکی مختلف و مشتقات و ناخالصی های متفاوتی وجود دارند)، مواد ترکیبی یا همراه با ماده اولیه (پارچه، کاغذ، چرم، کرک) وجود دارند، به صورت محصول پلاستیکی، آرایشی، دارویی یا غذایی باشند، با این حال بر آنالیز مواد رنگی بکار رفته در رنگرزی منسوجات تأکید می شود، که برخی از آنها به صورت بالقوه برای شرح جنبه های خاص یا احتمالی، نمونه های جالبی در نظر گرفته شده اند.
در این سمینار، تمرکز بر تکنیک های مفید عمده ای است که برای آنالیز مواد رنگی مربوط به صنایع رنگرزی منسوجات بکار می روند. تکنیک های اصلی پوشش دهنده، تکنیک های اسپکتروسکپی و تکنیک های کروماتوگرافی می باشند. قابلیت و ارزش این تکنیک ها با مراجعه به کاربردهای مربوط، مشخص می گردد. پیش از تمرکز بر این تکنیک ها، ویژگی مواد رنگی و نیز موضوعات کلی، نظیر نمونه برداری که در روش کلی تحلیلی حائز اهمیت می باشند، مدنظر قرار می گیرند. توجه داشته باشید که در این سمینار، تمرکز بیشتر بر ویژگی شیمیایی، شناسایی و کمیت مواد رنگی (بخصوص از طریق روش های مفید) می باشد تا خصوصیت و اندازه گیری رنگ.
فصل اول:
کلیات آنالیز شیمیایی مواد رنگی
1-1- مواد رنگی
مواد رنگی عبارتی است که برای بیان موادی شیمیایی که رنگی بوده و یا می توانند در شرایط خاص رنگ آمیزی شوند، بکار می رود. این مواد برای دادن خواص رنگی به یک ماده، مورد استفاده قرار می گیرند. رنگینه ها، رنگدانه ها، لاک ها، گرد جوهر و رنگ ها، همگی مواد رنگی محسوب می شوند.
رنگینه (یا رنگزا که بخصوص در ایالات متحده آمریکا برخی اوقات آن را به این نام می نامند) ماده ای است که در طبیعت تقریبا ماده ای آلی می باشد و برای دادن رنگ – با درجه ای ثبات – به ترکیب اولیه ماده رنگ بکار می رود. در برخی مواقع در جریان عملکرد، رنگینه ها تک مولکولی هستند یعنی به صورت مولکول هایی جداگانه وجود دارند. مولکول های رنگینه اغلب حداقل یک گروه حلال آبی نظیر اسید سولفوریک که معمولا از محیطی آبی است، می باشند تا در روند کاربرد طبیعی موثر واقع شوند. تاکنون ناحیه کاری عمده رنگینه ها، رنگرزی منسوجات بوده است.
واژه رنگدانه، از Pigmentum لاتین گرفته شده است که به معنای ماده رنگی می باشد. تعریف جدید رنگدانه عبارت است از: ماده ای که دارای ذرات کوچکی است که در محیط اعمال شده نامحلول بوده و عمدتا به واسطه خواص رنگی اش مورد استفاده قرار می گیرد. رنگدانه ها بر روی سطح ماده ای که بر آن اعمال می شوند، رنگ و تا میزانی قدرت پوشش رنگینه (ثبات) خواهند داد.
زمانی که از آن برای تعریف لاک ها و گرد جوهر که هردو انواع خاصی از رنگدانه آلی می باشند استفاده شود، مشکلی ایجاد می شود و آن متغیر بودن تعریف و درک پذیرفته شده آن در بخش های مختلف جهان است.
در بریتانیا موارد ذیل پذیرفته شده اند:
1- لاک، رنگینه ای آلی است (رنگینه طبیعی، مورد استفاده قرار می گیرد) که بر روی ترکیب اولیه خنثی (معمولا غیرآلی) برای مثال آلومینیوم رسوب می کند تا رنگدانه ای نامحلول تشکیل دهد که مخلوطی از ماده رنگی و ماده اولیه می باشد.
2- گردهای جوهر می توانند رنگینه های آلی آنیونی، عمدتا رنگینه های اسیدی باشند که به صورت نمک های فلزی برای مثال باریم یا کلسیم رسوب می کنند. اگر کاتیون، لیتیم، پتاسیم، سدیم یا آمونیوم باشد، ماده رنگی محلول بوده و بنابراین رنگینه است. اما نمک های تولید شده با فلزاتی نظیر کلسیم، منیزیم، باریم، استرونتیوم و… عمدتا نامحلول هستند. برای این نوع گردجوهر، آنیون، منشأ رنگ می باشد. این روش، روش آسان تولید رنگدانه های نسبتا ساده و مقرون به صرفه ای است که بخصوص در جوهرهای چاپ کاربرد قابل توجهی دارد. به همین ترتیب، رنگینه های کاتیونی (که بخش رنگی مولکول را فراهم می نمایند) می توانند با اسیدکمپلکس غیرآلی (آنیون) برای مثال اسید فسفوتنگستو مولیبدیک رسوب نمایند. این رنگدانه های گردجوهری، رنگ های درخشان بسیار قوی تولید می کنند اما خواص ضعیف ثبات آن ها عامل محدود کننده کاربرد آنها می باشد.
اصلاح لاک در ایالات متحده آمریکا، برای بیان آنچه که در بریتانیا، گردجوهر نامیده می شود، کاربرد گسترده ای دارد. با توجه به اصطلاح شناسی آمریکایی، آنها اغلب از نام گردجوهر برای تمامی رنگدانه های آلی استفاده می کنند و این ابهام بیشتر می شود.