وبلاگ

توضیح وبلاگ من

" دانلود متن کامل پایان نامه ارشد – ضرورت انجام تحقیق – 5 "

کلیات تحقیق

 

    1. مقدمه

امروزه درک مفاهیم و مهارت های مرتبط با سواد مالی به سبب اینکه مصرف کننده را برای بقاء در جامعه مدرن و مقاومت در برابر تنوع و پیچیدگی محصولات وخدمات مالی موجود توانا می‌سازد، ضروری شده است . میتوان چنین بیان نمود که داشتن مهارت‌های مالی در دهه اخیر مهمتر نیزشده است، زیرا با وجود بازارهای مالی پیچیده و رقابت شدید بین مؤسسات اعتباری برای به دست آوردن سهم بازار بیشتر، تامین اعتبار آسان تر شده و سهولت امکان دسترسی به وامهای مختلف و سایر طرق پرداخت منجر به افزایش پرداخت برای مصرف و رشد سریع سطح بدهی افراد وخانواده هاشده است. از سوی دیگر سرمایه گذاری یکی از عوامل مهم توسعه در قرن حاضر است که موجب جذب سرمایه های مردم شده و از طریق بازاراهای سرمایه به هدایت آن ها به بخش های مولد اقتصادی می‌ انجامد. بازارهای سرمایه بازارهای پیچیده ای هستند که اساس آن ها مبتنی بر تصمیم گیری است و قطعا افراد تصمیم گیرنده باید از اطلاعات خوبی برخوردار بوده و آموزش های لازم را دیده باشند.

بدین ترتیب، با توجه به شرایط موجود در کشور و حرکت به سمت خصوصی سازی؛ داشتن سواد مالی یک مبنای ضروری برای پیشگیری و حل مسائل مالی است وبه نوبه خود برای داشتن زندگی موفقیت آمیز، سالم و شاد حیاتی است. (برد، ۲۰۰۸)

 

    1. بیان مسئله

یکی از مواردی که می‌تواند بر رفاه مالی افراد تاثیر گذار باشد، سواد مالی آنان است. همچنین افزایش سواد مالی می‌تواند در درآمد افراد مؤثر باشد. لازمه داشتن یک استراتژی مالی مناسب در مدیریت سازمان و زندگی شخصی، برخورداری از سواد مالی است. سواد مالی به عنوان آگاهی از اصول و واژگان لازم مسائل مالی است. سواد مالی توانایی خواندن، تحلیل، درک گزینه های مالی، مباحث بدون مشکل ‌در مورد پول و موضوعات مالی، برنامه ریزی برای آینده، واکنش مناسب به رخ دادهایی که روی تصمیمات مالی روزمره اثر می‌گذارند و مدیریت مسائل مالی است که این توانایی روی شرایط زندگی و کاری فرد تاثیر دارد. داشتن سواد مالی یا به عبارت دیگر داشتن شرایط، شیوه ها، قوانین، حقوق، هنجارهای اجتماعی و دیدگاه های لازم برای درک و انجام این وظایف مالی می‌تواند کمک به آینده نگری در مدیریت مسائل پولی و همچنین افزایش درآمد و سازمان کمک فراوانی کند (ویت[۱] و همکارانش ، ۲۰۰۰).

در گذشته رضایت عمومی فرد از موقعیت مالی یا دارایی خود مشخص کننده رفاه او بوده است، اما در موقعیت کنونی با بهبود سطح زندگی مردم ادراک فرد از جنبه‌های مالی و غیر مادی وضعیت مالی تعیین کننده احساس رفاه مالی است، ادراکاتی شامل رضایت از درآمد و پس انداز، آگاهی از موقعیت های سایر افراد، توانایی برآورده ساختن نیازها، حس امنیت مادی و حس راحتی، احساس عدالت و رضایت نسبت به سیستم توزیع درآمد در جامعه تعیین کننده احساس رفاه فرد است( ون پراگ[۲]، ۲۰۰۳).

 

رضایت از زندگی به عنوان یک تکامل جهانی زندگی فردی تعریف شده است و با عنوان جنبه کلیدی زندگی و رفاه ذهنی تعریف شده است. رضایت مثبت از زندگی با برخی از نتایج انطباقی مرتبط است و به عنوان یک نتیجه مهم و تسهیل کننده بالقوه برای توسعه سایر رفتارها و ویژگی های مثبت نگریسته می شود (شاگرن[۳]، ۲۰۰۶). رفاه مالی یک ساختار چند بعدی است تا یک ساختار تک بعدی. یک بخش مهم از رفاه مالی، رضایت از ابعاد مختلف زندگی است. یکی از این ابعاد، شرایط مالی شخص است. محققین در طول ۳۰سال گذشته، معیارهای عینی و ذهنی را آزمون کرده‌اند، که این معیارها برای توصیف شرایط مالی خانوار و افراد بوده است. بهبود نتایج رفاه مالی، حاصل از تغییرات رفتارهای مالی طراحی شده است. برنامه های مذکور باید قابلیت این را داشته باشند که نشان دهند رفتارهای علمی و مالی منجر به کاهش مشکلات مالی و افزایش رفاه مالی می شود (آی می[۴]،۲۰۰۶).

 

با توجه به مطالب پیش گفته و اهمیت روز افزون مبحث سواد مالی ، پژوهش حاضر در پی سنجش سواد مالی دانشجویان و بررسی روابط اجتماعی آن با رفاه مالی وذهنی آن ها‌ است

 

    1. ضرورت انجام تحقیق

اهمیت و ضرورت انجام این تحقیق را می توان از دو منظر تئوری و کاربردی تقسیم کرد: از نظر کاربردی سواد مالی، رفاه مالی و رفاه ذهنی فاکتورهایی هستند که در عملکرد فرد در محیط کاری تاثیر گذارند. افرادی که دارای سواد مالی بالاتری باشند می‌توانند برای خانواده هایشان تصمیمات بهتری بگیرند و از امنیت رفاهی و اقتصادی بیشتری برخوردار می‌شوند. به صورت کلی می توان گفت تحت تاثیر فشارهای اجتماعی و روانی کمتری قرار می گیرند.

علاوه بر این سازمان هایی که کارکنان آن دارای سواد مالی بالاتری هستند و از نظر مالی در رفاه هستند از رضایت شغلی بالاتری برخوردارند، به گونه ای که می توان گفت رضایت شغلی می‌تواند بر رضایت زندگی افراد تاثیر گذارد. رضایت شغلی بیشتر دارای بهره وری بالاتر بوده و اینکه افراد مزایای سازمان خود را بهتر درک ‌می‌کنند و تعهد بیشتری را نسبت به سازمان خود نشان می‌دهند (کیم ، ۲۰۰۷). در مقابل عدم سواد مالی؛ زندگی افراد، خانواده ها، دوستان و شرکای تجاری آن ها را به دلیل اخذ تصمیمات نامناسب مالی تحت تاثیر قرار می‌دهد و این امر اثرات نامطلوبی بر جامعه داشته؛ تا آنجا که می‌تواند به کاهش ثروت ملی و در نهایت کاهش سطح رفاه مالی در جامعه منجر شود (معین الدین و همکاران، ۱۳۹۰). اثرات نگرانی مالی بر زندگی کاری و شخصی نیز در تحقیقات مختلف به اثبات رسیده است. نگرانی مالی بیشتر نه تنها موجب کاهش میزان رضایت از زندگی شده؛ بلکه عملکرد فرد را در محیط کار تهدید می‌کند. نگرانی مالی میزان افسردگی، اعتماد به نفس و توانایی مدیریت زندگی شخصی و کاری افراد را تهدید می‌کند. نگرانی مالی موجب کاهش بهره وری، کاهش کیفیت، کمیت و ‌کارآمدی فرد در محیط کار شده و غیبت، تأخیر و عدم تمرکز روی کار را افزایش می‌دهد.

در بحث ضرورت یادگیری سواد مالی برای دانشجویان؛ نیز نتایج مطالعات انجام گرفته بیانگر آن است که دانشجویانی که حداقل مبلغی را برای پوشش هزینه های شهریه و … از والدین خود دریافت می‌کنند نسبت به دانشجویانی که استقلال مالی دارند بیشتر دچار شکست شده یا در ترم های تحصیلی خود مشروط می‌شوند و در کل معدل کمتری دارند (معین الدین و همکاران، ۱۳۹۰). بر این اساس تحقیق حاضر در نظر دارد تا ضمن اندازه گیری سطح سواد مالی، به بررسی ارتباط آن با رفاه ذهنی ورفاه مالی دانشجویان بپردازد.

 

    1. اهداف تحقیق

 

    1. بررسی سطح سواد مالی دانشجویان استان یزد

 

    1. بررسی سطح رفاه ذهنی دانشجویان استان یزد

 

  1. بررسی تاثیر سواد مالی بر رفاه ذهنی و رفاه مالی دانشجویان استان یزد

    1. فرضیه های تحقیق

هر تحقیق علمی به منظور جواب دادن به برخی از سوالات برای قبول یا رد فرضیه‌ها صورت می‌گیرد. فرضیه های مرتبط با تحقیق، می توان به موارد ذیل اشاره نمود :

 

    1. دانشجویان استان یزد از نظر مالی با سواد هستند .

 

    1. سواد مالی بر رفاه ذهنی دانشجویان استان یزد تاثیر می‌گذارد.

 

    1. سواد مالی بر رفاه مالی دانشجویان استان یزد تاثیر می‌گذارد.

 

  1. متغیرهای جمعیت شناختی دانشجویان بر سواد مالی آن ها تاثیر دارد.

" پایان نامه -تحقیق-مقاله – قسمت 15 – 1 "

 

در این مدل، نگرش به توانمندسازی به دو دیدگاه ایستا و پویا تقسیم می‌شود. در دیدگاه ایستا اعتقاد بر این است که توانمندسازی تفویض تصمیم گیری در یک چارچوب روشن است. ‌پاسخ‌گویی‌ تفویض

 

    1. – Ransom ↑

 

    1. Organizational Culture-2 ↑

 

    1. – Stewart & Manz ↑

 

    1. Empowerment-4 ↑

 

    1. Sanders & Rivers-1 ↑

 

    1. – Vilkinson ↑

 

    1. Robbins-1 ↑

 

    1. Blanchard-1 ↑

 

    1. Whetten & Cameron-2 ↑

 

    1. – Shlton ↑

 

    1. – Vecchio ↑

 

    1. – Bowen & Lawer ↑

 

    1. Dension – Spreitzer- 1 ↑

 

    1. Kinlaw-1 ↑

 

    1. Quinn & Speritzer -2 ↑

 

    1. Dension-1 ↑

 

    1. Moy & et al-1 ↑

 

    1. – Appelbeum & Hanger ↑

 

    1. – Mishra ↑

 

    1. – Tylor ↑

 

    1. – Vanderzaden ↑

 

    1. – Denison ↑

 

    1. – Denison and mishra ↑

 

    1. – Smirich ↑

 

    1. – Boas ↑

 

    1. – Weber ↑

 

    1. – Brown-Radcliffe ↑

 

    1. – Mead ↑

 

    1. – Keesing ↑

 

    1. – Fischer ↑

 

    1. – Glissm ↑

 

    1. – Peters and waterman ↑

 

    1. – DeaL and kennedy ↑

 

    1. – Frestone and Wilson ↑

 

    1. – Meek ↑

 

    1. – Sackmann ↑

 

    1. – Siehl & Martin ↑

 

    1. – Triee & Beyer ↑

 

    1. – Barley, Meyer & Gash ↑

 

    1. – Barney ↑

 

    1. – Ott ↑

 

    1. – Saffold ↑

 

    1. – Ouchi and Wilkins ↑

 

    1. – Saekmann ↑

 

    1. – Wilson ↑

 

    1. – Edgar schein ↑

 

    1. -Glasser & Zamano & Haker ↑

 

    1. – Litvin & Stringer ↑

 

    1. – Kurt Levin ↑

 

    1. – Piterz & Waterman ↑

 

    1. – Lawrence and Lorsch ↑

 

    1. – Hatch ↑

 

    1. – Gouldner ↑

 

    1. – Scott ↑

 

    1. – Quinn and Kimberly ↑

 

    1. – Likert ↑

 

    1. – Control- Flexibility ↑

 

    1. – Internal- External ↑

 

    1. – Developmental Culture ↑

 

    1. – Group Culture ↑

 

    1. – Rational Culture ↑

 

    1. – Hierarchical Culture ↑

 

    1. – Prajogo & McDemott ↑

 

    1. -Adler ↑

 

    1. – Mastery Motivation ↑

 

    1. – White ↑

 

    1. – Effectance Motivation ↑

 

    1. -Berhm ↑

 

    1. -Psychological Reaction ↑

 

    1. – Hatter ↑

 

    1. -Competence Motivation ↑

 

    1. -Self-Control ↑

 

    1. -Self-Importance ↑

 

    1. -Self-Liberation ↑

 

    1. -Peters ↑

 

    1. -Schonberg ↑

 

    1. – Thomas & Velthouse ↑

 

    1. -Gevin & Spreitzer ↑

 

    1. – French & Bell ↑

 

    1. -Conger jay & Kanungo ↑

 

    1. -Schoell & Etal ↑

 

    1. -Burke ↑

 

    1. -Harari ↑

 

    1. -Kobin & Spreitzer ↑

 

    1. -Ugeoro ↑

 

    1. -Self-effectiveness ↑

 

    1. – Self-Determination ↑

 

    1. -Impact ↑

 

    1. -Meaning ↑

 

    1. – Trust in other ↑

 

    1. -Ford & Fottler ↑

 

    1. -Mishra ↑

 

    1. -Bandora ↑

 

    1. – Whetten & Cameron ↑

 

    1. -Moye & Etal ↑

 

    1. -Grin Berger ،Staser،Kamenges & Danham ↑

 

    1. -Appelbeum & Hanger ↑

 

    1. – Morality ↑

 

    1. – Commitment ↑

 

    1. – Ability ↑

 

    1. – Impact ↑

 

    1. – Competence ↑

 

    1. – Meaning Fullness ↑

 

    1. – Moye & Henkin ↑

 

    1. -Bowen & Lawler ↑

 

    1. – Russell et al ↑

 

    1. – Fox ↑

 

    1. – Apprentice Model ↑

 

" مقاله های علمی- دانشگاهی – رک به ماده ۷۲۷ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات ) مصوب ۱۳۷۵٫ – 9 "

 

      1. – ستوده تهرانی ، حسن ، حقوق تجارت ، نشر دادگستر، جلد چهارم، چاپ دوم، ۱۳۷۶، ص۱۹۷٫ ↑

 

    1. – همان ، ص ۱۹۸٫

 

    1. به کتاب حقوق تجارت ، جلد سوم ، تالیف دکتر حسن ستوده تهرانی ، ص ۶۱تا۶۳ در خصوص خسارت تأخیر تادیه از نظر شرعی وقوانین مصوب جمهوری اسلامی ایران مراجعه فرمایید ↑

 

    1. – حسن ، ستوده تهرانی ، حقوق تجارت ، نشر دادگستر ،جلد ۴ ، چاپ دوم ، ۱۳۷۵، ص ۲۰۰٫ ↑

 

    1. – محمد علی ، عبادی ، حقوق تجارت ، انتشارات گنج دانش ، چاپ سی ویکم ، ۱۳۸۹،ص ۳۴۷٫ ↑

 

    1. – حسن ، ستوده تهرانی، پیشین ،ص ۲۰۱٫ ↑

 

    1. – حسن ، ستوده تهرانی ، حقوق تجارت ، نشر دادگستر ،جلد ۴ ، چاپ دوم ، ۱۳۷۵، ص۲۰۲٫ ↑

 

    1. – وحید ، بهزادی اصل ، حقوق تجارت ، انتشارات فرهیخته علوی ،چاپ پنجم ، ۱۳۹۰، ص۳۶۴٫ ↑

 

    1. – حسن ، ستوده تهرانی ، حقوق تجارت ، نشر دادگستر ،جلد۴ ، چاپ دوم ، ۱۳۷۵، ص ۲۱۰٫ ↑

 

    1. – فرانک ، فتخاری ، مجموعه حقوق ، تجارت ، نشر آرای سبز ، چاپ اول ، ۱۳۹۱، ص ۲۶۹٫ ↑

 

    1. – حسن ، ستوده تهرانی ، پیشین ، ص ۲۱۲٫ ↑

 

    1. – محمد حسین ، قائم مقام فراهانی ، ورشکستگی وتصفیه ، نشر میزان ، چاپ هفتم ، ۱۳۹۱، ص ۸۶٫ ↑

 

    1. – محمد ، دمرچیلی ، ودیگران ، قانون تجارت در نظم کنونی ، نشر دادستان ، چاپ ۱۲ ، ۱۳۸۹، ص ۵۴۲٫ ↑

 

    1. – حسن ، ستوده تهرانی ، حقوق تجارت ، نشر دادگستر ، جلد۴ ، چاپ دوم ، ۱۳۷۵، ص ۲۱۲٫ ↑

 

    1. – ستوده تهرانی ، حسن ، حقوق تجارت ، انتشارات دادگستر ، جلد چهارم ،چاپ سیزدهم ، سال ۱۳۸۹ ، ص ۱۹۶٫ ↑

 

    1. – همان ، ۸۴ -۸۵ .

 

    1. – ناصر ، کاتوزیان ، حقوق انتقالی ، نشر دادگستر ، چاپ سوم ص۱۱۴ به بعد مطالع شود . ↑

 

    1. رک به ماده ۷۲۷ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات ) مصوب ۱۳۷۵٫

 

    1. – ستوده تهرانی ، حسن ، حقوق تجارت ، انتشارات دادگستر ، جلد چهارم ،چاپ سیزدهم ، سال ۱۳۸۹ ، ص ۲۱۲٫ ↑

 

    1. – وحید ، بهزادی اصل ، حقوق تجارت ، انتشارات فرهیخته علوی ،چاپ پنجم ، ۱۳۹۰، ص۳۶۴٫ ↑

 

    1. – فرانک ، فتخاری ، مجموعه حقوق تجارت ، نشر آرای سبز ، چاپ اول ، ۱۳۹۱، ص ۲۶۹٫ ↑

 

    1. – حسن ، ستوده تهرانی ، حقوق تجارت ، نشر دادگستر ،جلد۴ ، چاپ دوم ، ۱۳۷۵، ص ۲۱۲٫ ↑

 

    1. – محمد حسین ، قائم مقام فراهانی ، ورشکستگی وتصفیه ، نشر میزان ، چاپ هفتم ، ۱۳۹۱، ص ۸۶٫ ↑

 

" مقالات تحقیقاتی و پایان نامه | ۳-۲-۲- دوران تمیز و برخورداری از مسئولیت کیفری نسبی – 7 "

 

‌بنابرین‏ ملاحظه می شود که در سیستم کلاسیک حقوق جزا که امروزه در اکثر کشورها رایج است، نمی توان هیچ کس را مجبور به تحمل نتایج جزایی ناشی از عمل خود نمود، مگر این که مرتکب تقصیری شده باشد. بدین طریق متقدمین حقوق جزا معتقد بودند که فی المثل نمی توان طفل خردسال را که مرتکب یک عمل خلاف قانون شده است مسئول دانست و مجازات کرد زیرا این چنین طفلی دارای قوۀ تمیز و تشخیص نبوده و نتایج مجرمانه عمل خود را نمی توانسته است پیش‌بینی کند. باید توجه داشت که بین یک طفل خردسال غیرممیزویک فردکبیرعاقل بالغ ، مراتب و درجاتی وجود دارد… به طور کلی سه مرحله زیر را از لحاظ جزایی می توان در زندگی هر یک از افراد بشر تشخیص داد.

 

۳-۲-۱- دوران فقدان تمیز و عدم مسئولیت کیفری مطلق

 

این دوره از تولد طفل آغاز می شود و بنا به روایتی با فرا رسیدن ۷ سالگی پایان می‌یابد. گفته می شود کودک در این دوره توانایی درک افعال خویش و عواقب سوء آن را ندارد. سن ۷ سالگی اماره ای کاشف از رشد عقلانی کودک است. وگرنه ممکن است دیرتر یا زودتر به سن تمیز برسد. در هر حال کودک در این دوره غیر تمیز به شمار می رود، اگرچه قدرت تمیز داشته باشد. به سخن دیگر، عدم تمیز کودک در این سن اماره ای مطلق است و دلیل خلاف آن در دادگاه پذیرفته نیست.پس اگر کودک پیش از رسیدن به سن ۷ سالگی مرتکب جرم شود مسئولیت کیفری ندارد. لیکن سلب مسئولیت کیفری، طفل را در برابر ضررهایی که به مال دیگری وارد ساخته است از مسئولیت مدنی معاف نمی گرداند.

 

 

 

۳-۲-۲- دوران تمیز و برخورداری از مسئولیت کیفری نسبی

 

این دوره از ۷ سالگی شروع می شود و تا رسیدن به سن بلوغ یعنی پایان ۹ سال قمری در دختران و ۱۵ سال قمری در پسران ادامه می‌یابد. کودک را در این دوره ‌به این دلیل ممیز می دانند که فرض می‌کنند کودک به مرحله ای از رشد عقلانی رسیده که قادر است بد را از خوب باز نشناسد و یکی را بر دیگری برتری دهد. تمیز در قوانین کشور ما تعریف نشده است. ولی اگر مقصود از آن فرق گذاشتن میان بد و خوب و یا پسند و ناپسند از راه قیاس باشد، آن را باید یک جنبه ای تمیز یعنی جنبه اخلاقی آن تعبیر کرد. علاوه بر آن جنبه کیفری تمیز نیز مهم است. در این باره دادگاه باید تحقیق کند که آیا متهم در حین ارتکاب جرم به عواقب عمل خود آگاه بوده است؟ اگر دادگاه دلیلی بر ممیز بودن طفل به دست نیاورد نمی توان به محکومیت او حکم داد.مسئولیت طفل در این دوره نسبی است به شرط آن که طفل ممیز شناخته شود. لیکن اگر دلیلی بر قوه تمیز او در دادگاه ابراز نشود طفل غیرممیز و در نتیجه غیرمسئول شمار می رود. ‌به این ترتیب، تصور می شود که طفل ممیز توانایی پذیرفتن درجه ای حفیف از مسئولیت را دارد و می توان او را مجازات کرد.

 

۳-۲-۳- دوران بلوغ و سن کبر قانونی

 

در این مرحله اصل بر این است که همۀ افراد بشر در یک سن بخصوص، دارای رشد جسمی و عقلی کافی شده و قوه تمیز و تشخیص بد و خوب را به نحو کامل دارا می‌باشند در اینجا مشکلی که پیش می‌آید این است که چون شروع و پایان این ۳ دوره مختلف برای تمام افراد بشر یکسان و هماهنگ نبوده و قوه تمیز در افراد مختلف در یک سن واحد به کار نمی افتد، چگونه و در چه زمانی می توان مسئولیت جزایی صغار را حتمی و قطعی دانسته آنان را از لحاظ جزایی محکوم نمود؟

 

باید اشاره کرد که در اغلب قوانین جزایی دنیا سن قضایی خاصی پیش‌بینی شده که قبل از رسیدن به آن سن، اطفال را به طور کلی غیر مسئول می شناسند. این سن معمولاً ۶ سالگی یا ۷ سالگی است.ولی اخیراًً حقوق جزا در بعضی کشورها بقدری پیشرفت ‌کرده‌است که قانون گزاران حتی این سیستم را نیز کنار گذاشته و سیستم جدید تری جانشین آن کرده‌اند که صرفنظر از احراز مسئولیت جزایی، هدفش اتخاذ تصمیم مناسب ‌در مورد اصلاح و تربیت مجدد کودکان بزهکار، است به طوری که آنان را فردی مفید و مساعد به حال اجتماع بار آورد.

 

۳-۳- سن شروع مسئولیت کیفری

 

بعد از طفولیت و قبل از شروع سن کبرقانونی ، دوره ای وجود دارد که بسیار مشکل است و

 

تاکنون موضوع مباحثات و اختلاف نظرهای عدیده ای در حقوق جزا بوده است. به همین لحاظ قانون گزاران مختلف، سن کبر قانونی و مسئولیت جزایی را به طریق متفاوتی تعیین کرده‌اند. از اینرو امروزه در مجموعه های قوانین کشورهای مختلف می بینیم که سن کبر را گاهی ۱۸ سالگی – گاهی ۲۰ سالگی و گاهی اوقات هم ۲۱ سالگی گرفته اند. البته اکثریت با آن دسته کشورهایی است که ۱۸ سالگی را سن کبر و مسئولیت جزایی می دانند.

 

۳-۴- مسئله تمیز اطفال و انتقادات وارده بر آن

 

نکته مهمی که تاکنون در قوانین جزایی اکثر کشورها، برای تعیین مجازات برای کودکان بزهکار، وجود داشته همانا مسئله تمیز و تشخیص طفل نسبت به عمل مجرمانه ای است که از او سر زده. به عبارت دیگر هرگاه قاضی تمیز و تشخیص طفل را در حین ارتکاب بزه احراز نماید. او را مجازات خواهد کرد. حال باید دید که اصولاً مفهوم تمیز و تشخیص چیست و طفل ممیز کدام است؟

 

معمولاً در قوانین­جزایی­هیچ یک از کشورها کلمه­”تمیز”­را تعریف­نمی­کنند. ولی محققین و متخصصین علوم­جزایی، معانی مختلفی از این کلمه به دست داده ­اند که دو معنی­مهم آن به شرح زیر ‌می‌باشد:

 

بنا به تعریف اول، تمیز عبارت است از آگاهی طفل است ‌به این که مرتکب عمل غیرقانونی و یا خلاف نظامات اجتماعی گردیده است.

 

برخی دیگر از مؤلفین و متخصصین حقوق جزا، قوه تمیز را چنین تعبیر کرده‌اند: تمیز عبارت از قدرت تشخیص خوب از بد است و اینکار مستلزم داشتن رشد عقلی است.

 

به نظر ما مسئله تمیز به هر نحوی که توجیه شود، باز هم ضابطه و ملاک کافی جهت تعیین مسئولیت جزایی اطفال و نوجوانان نمی تواند باشد زیرا همان‌ طور که ملاحظه شد ، در تعاریف فوق گاهی اوقات رشد و تکامل قوای دماغی صغیر مورد توجه قرار گرفته و گاهی نیز علم و آگاهی او بر مجرمانه بودن عمل ارتکابی مبننای مسئولیتش واقع شده است و حال آنکه در اغلب موارد طفل مرتکب، به جنبه مجرمانه بودن عمل ارتکابی خود وقوف کامل داشته و رشد قوای دماغیش آن قدر بوده است که بداند در صورت ارتکاب چنین عملی مورد تعقیب و مواخذه قرار خواهد گرفت. ‌بنابرین‏، می بینیم که در چنین حالتی وجود «شعور و تمیز» در طفل مجرم محرز شناخته شده و چنین مجرمی را مجازات می‌کنند، بدون اینکه به جنبه اجتماعی جرم و علل و جهات شخصی ارتکاب آن توجه نمایند.

 

۳-۵- اماره عدم مسئولیت کیفری اطفال

 

برخلاف اسباب دافع مسئولیت کیفری که وجود آن باید در هر مورد خاص ثابت شود عدم

" پایان نامه -تحقیق-مقاله | – 9 "

نظریه شناخت اجتماعی مبتنی بر الگوی علّی سه جانبه رفتار، محیط و فرد است. این الگو به ارتباط متقابل بین رفتار، اثرات محیطی و عوامل فردی(عوامل شناختی، عاطفی و بیولوژیک) که به ادراک فرد برای توصیف کارکردهای روان شناختی اشاره دارد، تأکید می‌کند. بر اساس این نظریه، افراد در یک نظام علّیت سه جانبه بر انگیزش و رفتار خود اثرمی گذارند. باندورا[۱] (۱۹۹۷) اثرات یک بعدی محیط بر رفتار فرد که یکی از فرضیه های مهم روان شناسان رفتار گرا بوده است، را رد کرد. انسان ها دارای نوعی نظام خود کنترلی و نیروی خود تنظیمی هستند و توسط آن نظام برافکار، احساسات و رفتار های خود کنترل دارند و بر سرنوشت خود نقش تعیین کننده ای ایفا می‌کنند.

بدین ترتیب رفتار انسان تنها در کنترل محیط نیست بلکه فرایندهای شناختی نقش مهمی در رفتار آدمی دارند. عملکرد و یادگیری انسان متأثر از گرایش های شناختی، عاطفی و احساسات، انتظارات، باورها و ارزش هاست. انسان موجودی فعال است و بر رویدادهای زندگی خود اثر می‌گذارد. انسان تحت تأثیر عوامل روان شناختی است و به طور فعال در انگیزه ها و رفتار خود اثر دارد. بر اساس نظر باندورا، افراد نه توسط نیروهای درونی رانده می‌شوند، نه محرک های محیطی آن ها را به عمل سوق می‌دهند، بلکه کارکردهای روان شناختی، عملکرد، رفتار، محیط و محرکات آن را تعیین می‌کند.

 

باندورا (۱۹۹۷) مطرح می‌کند که خود کارآمدی[۲]، توان سازنده ای است که بدان وسیله، مهارت های شناختی، اجتماعی، عاطفی و رفتاری انسان برای تحقق اهداف مختلف، به گونه ای اثربخش ساماندهی می شود. به نظر وی داشتن دانش، مهارت ها و دستاوردهای قبلی افراد پیش‌بینی کننده های مناسبی برای عملکرد آینده افراد نیستند، بلکه باور انسان درباره توانایی های خود در انجام آن ها بر چگونگی عملکرد خویش مؤثر است. بین داشتن مهارت های مختلف با توان ترکیب آن ها به روش های مناسب برای انجام وظایف در شرایط گوناگون، تفاوت آشکار وجود دارد. افراد کاملاً می دانند که باید چه وظایفی را انجام دهند و مهارت های لازم برای انجام وظایف دارند، اما اغلب در اجرای مناسب مهارت ها موفق نیستند (باندورا، ۱۹۹۷).

 

۱-۲- بیان مسئله

 

مدرسه محیطی اجتماعی است که برای اجرای امور آموزشی و پرورشی جامعه به وجود آمده است. برای ادامه حیات اجتماعی، انتقال میراث فرهنگی یک جامعه و گسترش و پیشرفت آن تا حدود زیادی از طریق مدرسه صورت می‌گیرد. به تعبیر جان دیوئی محیط مدرسه نه برای آمادگی زندگی اجتماعی، بلکه خود یک زندگی اجتماعی است و آنچنان باید با واقعیات جامعه نیازها و نقش های اجتماعی در هم آیند که مرز بین مدرسه و جامعه فرو ریزد (زارع شاه آبادی، ۱۳۸۹).

 

یکی از مشغله های اصلی بشریت در تمام دوران، توانا ساختن نسل آینده در اداره امور خویش و سپردن میراث فرهنگی بوده است. قسمت اعظم این وظیفه، در ابتدا توسط خانواده انجام می شد. همزمان با گسترش جوامع و تقسیم کار اجتماعی و افتصادی وظیفه تعلیم و تربیت به نهاد آموزش و پرورش محول گردید. این نهاد به طور رسمی عهده دار این امر گشت تا بر اساس اصول و اهداف مورد قبول جامعه، توانایی ها و استعدادهای کودکان و نوجوانان را شناسایی نماید و به منظور اجتماعی شدن و به عهده گرفتن مسئولیت های آتی تعالیم لازم را به آنان بیاموزد. کودکان و نوجوانان در دوران تحصیل، نگرش مثبت یا منفی نسبت به خود و محیط پیرامون به دست می آورند این مسأله به مقدار زیاد به تجارب موفق یا ناموفق دانش آموزان در دوران تحصیل بستگی دارد. آن ها در مدرسه در مسیر رشد و بالندگی قرار می گیرند. در حقیقت در طول بهترین سال های عمرخود با عوامل مختلف مؤثر بر تحول شناختی، عاطفی و اجتماعی به کنش متقابل می پردازند. آن ها با پیشرفت در تحصیلات و افزایش میزان یادگیری علاوه بر رشد علمی به سلامت روانی نیز دست پیدا می‌کنند. بر عکس در صورت عدم موفقیت تحصیلی و فشارهای روانی ناشی از آن، بهداشت روانی شان برهم خورده و بدین گونه خسارت هایی متوجه آن ها و جامعه می شود (ابراهیم پور، ۱۳۹۰).

یکی از متغیرهایی که دانش آموزان با آن درگیرند، کنترل عواطف[۳] است. عواطف بخش مهم و اساسی زندگی انسان را تشکیل می‌دهند به گونه ای که تصویر زندگی بدون آن پنداری دشوار است. ویژگی ها و تغییرات عواطف، چگونگی ارتباط گیری عاطفی و درک و تفسیر عواطف دیگران نقشی مهم در رشد و سازمان شخصیت، تحول اخلاقی و روابط اجتماعی، شکل گیری هویت و مفهوم خود دارد (لطف آبادی، ۱۳۷۹).

 

همه انسان ها هیجان ها و عواطف را در زندگی خود تجربه می‌کنند و این کاملاً طبیعی است که در رویارویی با موقعیت گوناگون هیجان ها و عواطفی متفاوت از خود نشان دهند؛ اما هیجان ها و عواطف منفی شدید غیرعادی است و نه تنها سازنده نیست، بلکه آثار مخرب و زیان باری نیز دارد(قدیری، ۱۳۸۴). افراط و تفریط هیجان ها افراد را منجر به ناسازگاری، پرخاشگری، خشم، نفرت و اضطراب می‌کند که به صورت کنترل نشده، بهداشت روانی و عاطفی افراد را به گونه ی جدی تهدید می‌کند(لاین لی و جوزف[۴]، ۲۰۰۹). بهتر است به جای آن که از بروز هیجان ها، جلوگیری کنیم، آثار واکنشی آن ها را کاهش داده تا فرصت کافی برای تصمیم های بهتر، آینده نگری و خلاقیت داشته باشیم (شریفی درآمدی و آقایار، ۱۳۸۶). منظور از مهارت کنترل عواطف این است که فرد بیاموزد که چگونه عواطف خود را در موقعیت های گوناگون تشخیص دهد، و آن را ابراز و کنترل نمایند (گروس[۵]، ۱۹۹۸). مهارت کنترل عواطف بر جنبه‌های مختلف زندگی فرد، تعاملات بین فردی، بهداشت روانی، و سلامت فیزیکی و جسمی تأثیر دارد (دان هام[۶]، ۲۰۰۸). در واقع مدیریت و کنترل عواطف موجب می شود افراد، واقع بین، نیک اندیش و درست کردار شوند و فردی مفید و کارآمد در پیشرفت جامعه به شمار آیند(شعاری نژاد، ۱۳۸۶).