سرزمین ایران از دیرباز به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و همچنین مهاجرت یا حملات اقوام و ملل دیگر به آن و نیز رسوخ فرهنگ ایرانی و آمیزش آن با فرهنگ سرزمینهای مجاور و ظهور نمونه های فرهنگی جدیدتر، خود بستر لازم و مناسبی برای مطالعه و بررسی فراهم كرده است. البته از آنجا كه بسیاری از مورخان بیشتر تلاش خود را صرف ضبط وقایع و حوادث سیاسی- حكومتی و ذكر نبردها و مانند آن كرده اند كمتر به پدیده های مربوط به حیات فرهنگی پرداخته اند.
یكی از دیداری ترین و در عین حال زنده ترین نمونه های حیات فرهنگی یك جامعه، پوشاك و نوع لباس مردم آن جامعه است. آشنایی با تاریخ لباس و پوشاك ایرانیان، نه تنها اطلاعاتی در خصوص ظاهر مردمانی كه در ادوار مختلف تاریخی زندگی می كرده اند در اختیارمان می گذارد ، بلکه ما را با انواع سلیقه ها، نوع دوخت و رنگ ، مدلهای مختلف لباس، بافت انواع پارچه ها، صادرات و واردات پوشاك، تأثیر پذیری و تقلید از لباس مردمان نواحی دیگر، اختصاص پوشاكی خاص به گروه یا طبقه ای اجتماعیآشنا می سازد و همچنین دربارة چگونگی روند و تكامل انواع پوشش ها، اطلاعات مفید و جالب توجهی ارائه می نماید.
در بخش بالا شاه سوار بر اسب خود را آماده شکار می شود و زنی چتری را بلای سر او نگه داشته است. پشت سر شاه زنانی صف شکیده اند که بعضی مشغول نواختن آلات موسیقی هستند. در سمت مقابل بر روی سکوئی که از زمین ارتفاع دارد عده ای از رامشگرن نشسته اند که بعضی ها چنگ می نوازند و برخی به کف زدن مشغولند. در پائین این صحنه در مرکز نقش، شاه سوار بر اسب و کمان بر دست تاختن در تعقیب گوزن ها است و در پائین این شمارگاه، تصویر شاه را در حالی که تیردان بدست گرفته و از شکار مراجعت می کند، نشان می دهد. در طرف چپ تعدادی شتر مشغول حمل گوزن هائی که شکار شده اند هستند.
این نقش بر جسته یک وضع استثنائی دارد، چه سازنده آن سعی نموده که حالات مختلف را در یک صحنه مجسم سازد و در حقیقت می توان آنرا یک نقاشی فرض نمود که بر روی سنگ حجاری شده است.
د:اهمیت حجاری های طاق بستان در شناخت نقوش و طرح های پارچه های ساسانی
نظر به اهمیت مجموعه حجارهای موجود در طاق بستان و بخصوص حجاری های طاق بزرگ و نقوش آنها تاکنون مطالب فراوانی توسط پژوهشگران گوناگون نوشته شده است.
آقای سامی در وجه تسمیه آن می نویسد: تا کنون نام های بسیاری درباره این محل ذکر شده است. از جمله طاق وسطام، طاق وسطان، طاق وسان، طاق بستان، طاق بغستان، طاق بیستون و اکراد و پاره ای از مردم آن نواحی طاق و سان و طاق بسان می گویند و چون بلوکی در آن نزدیکی است بنام بلوک و سطان و این طاق جزو آن بلوک قرار گرفته دور نیست که بهمین علت آنجا را طاق وسطان و بتدریج طاق بستان نامیده اند.
از تاریخ نویسان بعد از اسلام مانند ابن حوقل، ابن خردادبه، استخری، یاقوت حموی، حمداله مستوفی، سید عبدالطیف شوشتری مولف تحفه العالم، حاج زین العابدین شیروانی مولف بستان السیاحه درباره این طاق و حجارهای آن در کتابهای خود اشاراتی کرده اند که از میان نوشته یاقوت از سفرنامه مسعود بن مهلهل نقل می شود: در یک فرسخی شهر قرمیسین (معرب کرمانشاهان) در آن صورت صورت شبدیز و مردی که بر آن سوار است در سنگ ساخته اندو این سوار کلاهخودی بر سر و زرهی بر تن د ارد، و زره را حجار بقدری خوب ساخته است که گوئی زره واقعی و متحرک است. تصویر سوار متعلق به پرویز و اسبش شبدیز است که در تمام روی زمین هیچ مانند و نظیری بر این متصور نتوان یافت. و در آن طاق که این صورت و رسم حجاری شده تصاویر دیگری از مردمان و زنان و پیادگان و سواران یافت می شود. در برابر تصویر پرویز شخصی یافت می شود که کلاهی مخروطی شکل و کمربندی بسته و بیلی در دست دارد. مانند اینکه زمین را حفر می کند چنان می نماید که آب از زیر پایش جاری است.
یاقوت بعد از دکر این قسمت به قول احمد بن محمد همدانی باز می نویسد: از عجائب قومیسین که در عداد عجائب دنیا معدود است، صورت شبدیز می باشد که در قریه خاتان رسم شده و سازنده آن قنطوس
پیشگفتار
سیر تحول اندیشه های مردم ایران در دوره ساسانی تنها از طریق آرمانهای سیاسی و دینی آنها دانسته نمی شود، بلکه از طرحها و نقوش پوشاک آنها نیز می تواند به فهم بهتر آرمانهای آنان کمک کند. آنگاه که اطلاعات ما بدلیل کمبود مواد نوشتاری درباره جنبه های مختلف تمدن مردم کم باشد، با نگاه به فن بافندگی، طرحها و نقوش پیچیده آنها که با مهارتی خاص همراه است می توان استنباط کرد که جامعه عصر ساسانی بسیار پر مشغله بوده و مردم از سطح زندگی پیشرفته های برخوردار بوده اند. طرحها و نقوش بافته های ساسانی فوق العاده زیبا و پر جلوه بوده و همین ویژگی سبب شهرتآن شده بود. طرحها و نقوش بافته ها شامل انواع طرحهای هندسی، اشکال جانوران، پرندگان، گل و گیاهان بومی و موجودات پنداری و اسطوره ای بود که توسط بافندگان به کار گرفته می شد. این طرحها نه تنها برداشتی صادقانه از طبیعت متنوع ایران بود، بلکه مذهب،ادبیات، آداب و سنن مردم ایران نیز به خلق جنبه های رمزی آن کمک می کرد، و سبب می شد که طرحهای ایرانی نه تنها در حوزه فرهنگی ایران بلکه در شمال آفریقا، خاورمیانه، آسیای مرکزی، اروپا، چین و حتی کشور دور دستی چون ژاپن مقبول، دلخواه و مورد تقلید باشد. طرحها و نقوش دوره ساسانی تنها به آن عصر محدود نشد، بلکه بعد از دوره ساسانی، در بیزانس و جهان اسلام تداوم یافته است.
در نیمه دوم قرن سوم میلادی پس از یک دوره طولانی فترت در حیات اقتصادی ایران، دولت تازه تاسیس ساسانی با آگاهی از سوابق درخشان فن بافندگی توسعه صنعت نساجی را سرلوحه برنامه های خود قرار داد و با ایجاد و حمایت از کارگاههای بافندگی در شهرهای بین النهرین، فارس، خوزستان زمینه مناسبی را برای رشد این صنعت فراهم کرد و با تنوعی از منسوجات پشمی، ابریشمی، پنبه ای و کتانی بازارهای جهانی را بدست آورد. نوآوریهای نساجان دوره ساسانی تنها در ابداع طرحها ونقوش متنوع و جذاب نبود، بلکه فن آوران ساسانی در تکامل دستگاههای بافندگی و بهبود روشهای تولید نیز کوشا بودند. کمبود اطلاعات نوشتاری امکان قضاوت را درباره کم و کیف دستگاههای بافندگی دشوار می سازد. اما وجود پارچه های طرح دار این حقیقت را آشکار می سازد که برای بافت این پارچه ها وجود دستگاههایی که حداقل چهار گورد یا میله برای بافت جناغی و چهار گورد دیگر در چله کشی برای طرح ضروری بوده است. رواج پارچه هایی با نقش های پیچیده گیاهی و جانوری از اواسط دوره ساسانی به بعد وجود دستگاههای پیشرفته را تایید می کند. این بافته ها که نمونه های آن تا به امروز باقی مانده، نشان می دهد که در سده سوم میلادی از دستگاههای چله کشی استفاده می شده است. مطالعه آزمایشگاهی بر روی پارچه های مکشوفه از محوطه باستانی صداحیه در کنار رود فرات وجود دستگاههای چند تارکش و چله کش را تایید کرده است. افزون بر این، بافت پارچه های با عرض 85 سانتی متر در ایران در مقایسه با پارچه های چینی با عرض 50 سانتی متر نشان
برتری فنون بافندگی در ایران نسبت به چین و سوریه در جهان آن روز است.
خوشبختانه مدارک مادی فروانی به صورت دهها قطعه پارچه از دوره ساسانی در دست است ومطالب فراوانی درباره آنها به رشته تحریر در آمده است. اما طرحها و نقوش پوشاک شخصیتهای حجاری شده در طاق بستان نه تنها جز اصیل ترین مدارک محسوب می شوند، بلکه افق بسیار گسترده ای را از فهرست طرحها و نقوش دوره ساسانی فراهم می آورد.
در صحنه های شکار گراز، شکار گوزن، خسرو سوار بر اسب و صحنه اعطای منصب خسر در طاق بستام بیش از 80 طرح و نقوش و تنوعی از مدلهای لباس دیده می شود. این مدارک عامل بس مهمی در شناخت و منشای بافته های ساسانی به حساب می آید. از روی طرحها و نقوش البسه افراد حجاری شده می توان دریافت که سبک جامه ها، نقش ها ترتیب های طرحی در دوره ساسانی بر اساس نقش و مقام هر فرد تفاوت داشته است. بنابراین می توان فرض کرد که در دربر ساسانیان نظام طبقاتی لباس وجود داشته، و طبقات اجتماع دربار ساسانی هر کدام دارای جامه و نقوش مخصوص به خود بوده اند. همچنین سبک ها و طرحهای لباس افراد شرکت کننده در صحنه شکار گراز نشان دهنده این واقعیت است که نظام و سیستم لباس برای هر واقعه ای نیز وجود داشته و اجتماع دربار برای هر واقعه یا مراسمی از لباسهای مخصوص استفاده می کردند.
مقایسه بین تن پوشهای مختلف طلق بستان نکته دیگری را نیز روشن می کند که بر خلاف کت های بلند و ضخیم چین دار نقش برجسته های اردشیر دوم و شاپور دوم و شاپور سوم، لباسهای افراد صحنه شکار گرازمزین به طرحهای بافته شده پر زرق و برق بوده و پارچه های کلفت و با دوام که به آسانی چین نمی خوردند تهیه می شده اند که نشان دهنده توسعه فنون پیشرفته بافندگی در اواخر دوره ساسانی است.
گام اساسی در تهیه و معرفی طرحها و نقوش حجاریهای طاق بستان توسط هیت باستان شناسی ایران و عراق، موسسه شرق شناسی دانشگاه توکیو ( مجموعه چهار جلدی طاق بستان به سرپرستی شینجی فوکایی) انجام شد. در فصل دوم کتاب حاضر بخش معرفی طرحها از جلد چهارم مجموعه مزبور از انگلیسی به فارسی برگردانده شد. در بخش ترجمه شده پانویس متن اصلی با شماره های لاتین و پانویس های نویسنده با شماره فارسی و آنچه ترجمه شده در جای خود با ذکر شماره صفحه مشخص شده است. هیئت ژاپنی کلیه طرحهای ترکیبی روی لباسهای حجاری شده در صحنه های مختلف طاق بستان را باز سازی کرده است. ولی در برخی موارد بعلت خرابی های وارد شده بر حجاریها، این طرحها قابل تشخیص نبوده است. بعلاوه تفاوتهای اندکی بین طرحهای بازسازی شده و طرحهای پارچه های روی جامه های طاق بستان وجود دارد و علت آن دو بعدی بودن و حالت وژست افراد تصویر شده در صحنه های حجاری است. احتمال دیگر این است که حکاکان طرحهای تزئینی را خلاصه یا ساده می کردند و به طرحهای ترکیبی توجهی نداشتند.
معرفی نقاشیهای دیواری افراسیاب سمرقند به همراه معرفی و توصیف حدود چهل و پنج قطعه پارچه دوره ساسانی امکان مقایسه جالی توجهی بین این دو با طرحها و نقوش طاق بستان فراهم می آورد و افق گسترده و تازه ای درباره قلمرو نقش ها و طرحهای رایج در آن عصر را فراهم می آورد، بویژه اینکه نقاشیهای افراسیاب تاکنون با این نگاه مورد توجه قرار نگرفته بود.فراهم شدن مواد اراده شده در فصل سوم و چهارم امکان بازسازی رنگی حجاریهای طاق بستان را که در فصل پنجم به آن پرداخته شده، فراهم آورد.
حاصل سحن اینکه تنوع طرح، نقش و رنگ در بافته های ساسانی حکایت از درک عمیق هنرمندان ساسانی از محیط زیست و فرهنگ قومی مردم ایران دارد. رنگهای شفاف، درخشان و خالص و تاکید بر رنگهای آبی، آبی سبز، سرخ، زرد، طلایی، صورتی، سبز و سفید در بافت ها وسعت نظر هنرمندان را به ماهیت و تاثیر رنگها نشان می دهد. زیبایی، ظرافت و رنگ آمیزی عالی منسوجات عصر ساسانی نه تنها در آن روزگار در شرق و غرب مشتاقان فرلوان داشت، بلکه بافندگان و طراحان سرزمین های مختلف به تقلید طرح و نقش پارچه ها می پرداختند. این تقلید تنها به دوره ساسانی و اوایل دوره اسلامی محدود نشد، بلکه در طول دوران اسلامی خاصه در دوره های سامانی، آل بویه، سلجوقی و صفوی نیز تداوم یافت.
بیان مسئله:
بافتن و دوختن تن پوش از جمله نیازهای نخستین بشر بوده است ولی این که در چه زمانی تن پوش گیاهی و سود جستن از پوست نباتات و حیوانات برای پوشش بدن به صورت تن وپش پارچه ای در آمده و بشر به فراگرفتن فن بافندگی شده است به درستی روشن نیست.
گونه های لباس مادها، هخامنشیان و ساسانیان که در نقش های تخت جمشید و کرانه های دیگر دیده شده، این گفتار آشکار می گردد که صنعت پارچه بافی در ایران باستان راه های یپشرفت خود را می پیموده به گونه ای که اندک اندک به گوناگونی رنگ ها و گونه های بافت پارچه افزوده شده.
در روزگار ساسانیان صنعت پارچه بافی در زمینه ساخت پارچه های زربغت و قلابدوزی باید ژه های بسیار خوب و شایان نگرش، پیشرفت بسیاری نمود. در واقع این تحقیق نقش طبقات اجتماعی و به طبع مشاغل و وظایف وابسته به آن ها را در شکل دهی به پوشاک،چنان که لباس جنگجویان، درباریان، روحانیان و پیشه وران از شرایط خاص وضع طبقاتی آنها تأثیر می گرفته است را نشان می دهد.
هدف:
هدف از این تحقیق بررسی مردم شناختی طرح ها و نقوش لباسها و بافته های ساسانی است. و هر جقدر که اطلاعات ما درباره سایر جنبه های یک تمدن کم باشد وقتی به فن بافندگی پیچیده و بی شمار توام با مهارتی برخوردار می کنیم می توانیم استنباط کنیم که جامعه مورد بحث سخت پر مشغله و سطح زندگی آن بسیار پیشرفته بوده است و هنگامی که روش های فنی این صنعت از یک جا به جای دیگر منتقل می شود می توانیم نتیجه بگیریم که سایر کارهای فنی و هنری و احتمالاً عقاید اقتصادی، سیاسی و معنوی نیز در همان جهت سیر کرده است.
صنعت و هنر بافندگی ایران پس از تجربه ای طولانی سرانجام با حکومت ملی ایران دوره ساسانی و با اقتدار و همت پادشاهان اوایل دوره ساسانی چون اردشیر و شاپورها به بار می نشیند و طرح ها، رنگ ها و نقش های ملی ایران بر بستر بافته ها نیز جان می گیرد. و بافته های دوره ساسانی به مظهری از ذوق و اندیشه ایرانی تبدیل می شود و رشدآن متناسب و هماهنگ با جریانات سیاسی و فرهنگی و اقتصادی به حرکت خود ادامه می دهد.
سیر تحول اندیشه های مردم ایران در دوره ساسانی تنها از طریق آرمانهای سیاسی و دینی آن ها دانسته نمی شود بلکه از طرح ها و نقوش پوشاک آنها نیز می تواند به فهم بهتر آرمانهای آنان کمک کند. آنگاه که اطلاعات ما بدلیل کمبود مواد شناسی درباره جنبه های مختلف تمدن مردم کم باشد با نگاه به فن بافندگی، طرح ها و نقوش پیچیده آنها که با مهارتی خاص همراه است می توان استنباط کرد که جامعه عصر ساسانی بسیار پر مشغله بوده و مردم از سطح زندگی پیشرفته ای برخودار بوده اند.
طرح ها و نقوش بافته های ساسانی فوق العاده زیبا و پرجلوه بوده و همین ویژگی سبب شهرت آن شده است.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فرم در حال بارگذاری ...