:
تا قبل از دو دهه اخیر صنعت برق زیر نظر دولت بود و مصرف کننده نیاز خود را از طریق یک سلسله شرکت های دولتی تامین می کرد که باهم به طور زنجیری ارتباط داشتند. در این ساختار شبکه انتقال برق تولیدی را گرفته و به شرکت های توزیع در سراسر کشور که عموما شامل شرکت های برق منطقه ای می شود، انتقال می داد. شرکت های توزیع، انرژی را به مصرف کننده می فروختند. مبلغ دریافتی از مصرف کنندگان جزء درامدهای دولت محسوب شده و درامدهای شرکت های زنجیری گفته شده از حقوق دولتی تامین می شد اما به تدریج نظر تجدید ساختار بیان شد. در این روش شرکت های دست اندرکار در صنعت برق به چهار بخش مجزا تجزیه می شوند که چند تا یا همگی آنها غیردولتی خواهند بود. این امر موجب بروز مزایایی نسبت به ساختار قدیمی می شود، از جمله اینکه غیر دولتی شدن این شرکت ها باعث ایجاد رقابت در هریک از بخش ها می شود. و رقابت سالم باعث افزایش تلاش برای کاهش هزینه ها، بالا بردن سود، کاهش تلفات
و مدرن شدن روش های صنعتی در هر شرکت می شود. به خاطر مزایای پیش بینی شده لزوم تحقیقات سرمایه گذاری در این زمینه آشکارتر شد.
سیاست گزاران و محققان بیان داشته اند که برای به وجود آوردن یک ساختار برق جدید باید مراحل زیر را پیمود:
1- جداسازی
2- تنظیم مقررات
3- رقابت سازی
4- خصوصی سازی
ساختار سنتی:
نظارت و تنظیم قوانین به این معنی است که دولت قوانین و مقرراتی را برای محدود کردن فعالیت و اینکه یک شرکت چگونه عمل می کند تنظیم می کند. این قوانین و مقررات الزاماتی را برای این شرکت به وجود می آورند که عبارتند از:
1- هنجارها و ناهنجارهای مطرح شده در یک شرکت بیان گردد.
2- در قبال چه فعالیت هایی باید قدرت پاسخگویی داشته باشد.
از شاخص های ساختار سنتی صنعت برق می توان به موارد زیر اشاره کرد:
انحصاری: دولت حق فروش برق در یک منطقه را تنها به یک شرکت خاص می دهد.
تعهد تغذیه: شرکت متعهد می شود که تغذیه مناسب برای تمامی مصرف کنندگان خود را تامین کند.
نرخ های تنظیم شده: هر شرکت قیمت های خود را با توجه به قوانین کلی دولتی تنظیم می کند.
بهره برداری با حداقل هزینه: بر پایه صورتحساب مصرف کنندگان، فعالیت های درآمدزای شرکت باید در راستای حداقل شدن درآمد آن شرکت شود.
تضمین نرخ بازگشت: تعهد به بازگشت سرمایه در یک شرکت در صورت رعایت کردن قوانین وضع شده می باشد.
نظارت ناظر: شرکت باید عملکرد مالی خود را با قوانین و مقررات تنظیم شده توسط ناظر دولتی تطبیق دهد.
با ویژگی های مذکور شرکت هایی مشغول به کار بودند که به طور پیوسته کارهای تولید، انتقال، توزیع و فروش برق را انجام می دهند. به طور کلی از عوامل محرک جهانی برای ایجاد روند تجدیدساختار می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1- پیشرفت در فناوری تولید و افزایش بازده
2- جایگزینی صنعتی انحصاری با رقابت در تولید
3- انتقال مالکیت عمومی به خصوصی
تعریف تجدیدساختار:
دگرگونی و تغییر قوانین قدیمی و تجدید بنای ساختار سنتی به ساختار نو و تحول یافته را گویند که در مفهوم کلی بیانگر تبدیل یک صنعت انحصاری یا دولتی به حالت رقابتی یا خصوصی است.
فرم در حال بارگذاری ...