اغلب رفتارهای بشر از الگویی دوره ای پیروی می کنند. به همین جهت کلیه خدماتی که به گروه بزرگی از مردم سرویس ارائه میدهند باید این دورهای بودن را در نظرداشته باشند. صنعت برق نیز که درواقع بزرگترین سازوکار کنترلی ساخته شده دردنیا می باشد از این قاعده جدا نیست.
دراوائل راه اندازی صنعت برق ، به دلیل محدود بودن تعداد نیروگاهها نیازی به داشتن برنامهای خاص جهت در مدار آوردن نیروگاهها احساس نمی شد. اما با گسترش صنایع و شهرها دیگر نیروگاههای موجود پاسخگوی نیاز روزافزون قدرت نبودند.
با افزایش تعداد نیروگاهها دیگر امکان آن وجود نداشت که با برنامه های ساده بتوان الگویی برای درمدارآوردن نیروگاهها به طریقی اقتصادی ارائه داد . با نگاهی به مقالات ارائه شده دراین زمینه به سادگی می توان دریافت که مهندسان برق از چند دهه گذشته برنامه های پیچیده تری را در زمینه درمدارآوردن بهینه نیروگاهها پیشنهاد نموده اند.
روشهای بسیار زیادی برای حل این مسئله بهینه سازی پیشنهاد شده است که درطول متن به آنها اشاره خواهدشد.
از اوائل دهه 90 میلادی و بارشد روزافزون صنعت برق ، ناکارآمدی مالک یت های دولتی و ایجاد رکود آن در این صنعت کاملاً مشهود بود . از این رو مالکیت های دولتی و ایالتی به تدریج جای خود را به نظارت داد ند. نهایتاً این نظارت نیز منتفی شد و مقوله ای به نام خصوصی سازی در صنعت برق رونق یافت. با بروزاین تحول، روشهای ارائه شده مورداستفاده در سیس تمهای سنتی دیگر از کارآیی لازم جهت حل این مسئله در چنین سیستمی برخوردار نبودند . با خارج شدن برنامه ریزی تولید از حیطه اختیارات دولت ها و خصوصی شدن مالکیت نیروگاهها، مشکلات زیادی در زمینه تعیین قیمت برق در بازارهای مختلف و همچنین برنامه ریزی تو لید و برآورده ساختن نیازهای تأمین باربوجودآمد . برای برطرف ساختن این مشکلات، نیاز به لحاظ نمودن تمهیدات خاصی علاوه بر برنامه ریزیهای پیشین بود . یکی از روش های ارائه شده در این راستا استفاده از نظریه بازی برای حل مسئله بهینه سازی درمدارآوردن نیروگا هها درسیستم های تجدید ساختارشده میباشد. این نظریه انعطاف زیادی در برآورده ساختن قیود مسئله ایجاد کرده و با ماهیت معین نبودن برخی ازپارامترها در مسئله سازگاری دارد.
فرم در حال بارگذاری ...