وجود بازار سرمایه قوی، یکی از ارکان مهم رشد و توسعه اقتصادی است. این بازار با استفاده از مکانیسمهای درونی خود به تعیین قیمت عادلانه سهام و تخصیص بهینه سرمایه میپردازد و پیشرفت و گسترش آن معیاری جهت رتبهبندی کشورها از لحاظ توسعه اقتصادی تلقی میشود(گاملیل و هرستین، 2010) امروزه با توجه به محدویت منابع اقتصادی در کشورهای جهان، تمام تلاش مدیران و مسئولین بر این است تا با صرف کمترین منابع به حداکثر نتایج مطلوب دستیابند. دستاندرکاران و تصمیم گیرندگان عرصه مالی بینالملل، همواره با این خطر مواجه هستند كه به هر دلیلی مشغول حل مسالههای كم اهمیت شده و از حل مسالههای كلیدی ملی خود غافل شوند كه نتیجه این اشتباه استراتژیك، هم اتلاف منابع خواهد بود و هم این كه امید و باور به بهبود، در جوامع تضعیف خواهد شد (ساعدی و مختاریان، 1388). لذا اولویتبندی عوامل موثر بر سرمایهگذاری در هر بخش از اقتصاد یکی از كلیدیترین مسالههای هر کشور بوده و به امری انکارناپذیر تبدیل شده است.
نقش اصلی بورس اوراق بهادار، جذب و هدایت پساندازها و نقدینگی سرگردان و پراکنده در اقتصاد به سوی مسیرهای بهینه آن است. به گونهای که منجر به تخصیص بهینه منابع کمیاب مالی شود که این امر مهم، منوط به شناسایی اولویتهای سرمایهگذاری می باشد(دانیل و همكاران، 2002). از طرف دیگر، هرچه میزان این اولویتها به واقعیت بازار در طولانی مدت نزدیکتر باشد، به همان اندازه اطمینان سرمایهگذاران نسبت به بورس بیشتر شده و رغبت آنها نیز برای سرمایهگذاری افزایش خواهد یافت(آل- تامیمی، 2006). طی سالهای اخیر اقدامات مناسبی جهت پیشرفت، توسعه و افزایش شفافیت بورس اوراق بهادار تهران انجام گرفته است که توانسته است تا حدی، منجر به بهبود فرهنگ سهامداری مردم شود. همچنین تعیین دلایل اولویت یک سرمایهگذاری میتواند تاثیر دوچندانی بر شناسایی محدودیتهای موجود و اصلاح مسیر آتی توسعه بورس اوراق بهادار داشته باشد. این پژوهش بر آن است تا با شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر تصمیم گیری سهامداران در خرید سهام عادی، گامی در جهت بهبود انگیزانندههای خرید سهام بردارد.
1-2- اهمیت موضوع (تعریف مساله ، هدف از اجراء و کاربرد نتایج تحقیق)
بر طبق تحقیقات به عمل آمده حدود 41 درصد از مردم کشورهای پیشرفته، سرمایهگذاری مستقیم در سهام دارند و مالکیت مستقیم
سهام 20 درصد و به شکل غیرمستقیم 34 درصد کل سرمایه گذاریها در جهان را در برمیگیرد (كلارك-مورفی، سوتر[4]، 2004). گرچه این آمار در ایران کمتر از 20 درصد است ولی این روند رو به افزایش است و زمانی که سرمایه گذاری در صندوقهای قرضالحسنه را نیز در نظر بگیریم با عدد 54 درصد مواجه خواهیم شد (ساعدی و مختاریان، 1388). امروزه سرمایهگذاران برای انتخاب سرمایهگذاری دامنه بسیار وسیعی دارند، اما تا به حال پژوهشهای محدودی در خصوص روش انتخاب از بین سرمایهگذاریهای مختلف انجام گرفته است. تصمیمات مالی مردم روز به روز پیچیدهتر و پرمخاطرهتر میشود در حالی که نتایج این تصمیمات بر شیوه زندگی مردم بسیار موثر است(سالتانا،2010). بیشتر نظریههای مالی فرض می کنند که سرمایهگذاران منطقاً به افزایش سرمایه خود میاندیشند و به نشانههای مالی توجه می کنند. سرمایهگذاران هنگام انتخاب سرمایهگذاری به طور اولیه ریسک و بازده آن را با سرمایهگذاریهای بالقوه دیگری که میتوانند انجام دهند، مقایسه میکنند. ضمن اینکه سطح ریسکی که سرمایهگذاران حاضر به تحمل آن هستند بستگی به خصوصیات و ویژگیهای روانی آنها دارد(مریكاس و همكاران، 2004). به هرحال یک سرمایهگذار منطقی در صورت تشابه ریسک دو سرمایهگذاری، سرمایهگذاری با ریسک کمتر را انتخاب نخواهد کرد. بیشتر پژوهشهای اخیر در مورد روانشناسی مالی بیان کردهاند که تصمیمات سرمایهگذاران ممکن است تحت تاثیر عوامل رفتاری داخلی از قبیل خودشناسی و عوامل رفتاری خارجی مانند نحوه انتخاب یک سرمایهگذاری قرار گیرد(لی و همكاران، 2008). اصولاً سرمایهگذاران باید بررسیهای وسیعی در موقع خرید یا فروش سهام عادی انجام دهند. زیرا آنها نقدترین دارایی خود را به سهام تبدیل میکنند و در صورت عدم توجه به مواردی خاص، نتایج مطلوبی از آن سرمایهگذاری دریافت نخواهند کرد. از همین رو این تحقیق بر آن است تا درجه اهمیّت عوامل مذکور از قبیل عوامل روانی بازار، اقتصادی، سیاسی و غیره را مشخص کند تا از یک سو به سرمایهگذاران نوپا کمک نماید تا بر اساس شاخصهایی که سرمایهگذاران باتجربه از آن استفاده میکنند، تصمیمگیری نمایند و از سوی دیگر در مقابل عوامل روانی بازار همچون شایعات بازار که منجر به نوسانات کوتاه مدت میشود، عکس العمل مناسبی نشان دهند.
1-3- اهداف پژوهش
اهداف این تحقیق را میتوان در دو بعد کلی و اختصاصی مورد بررسی قرار داد. اهدف این پایاننامه به صورت کلی عبارت است از:
- شناسایی مهمترین شاخصهای مالی و غیرمالی موثر بر تصمیمگیری در خرید سهام عادی در بورس اوراق بهادار تهران
- رتبه بندی این شاخصها با استفاده از تکنیک TOPSIS
- رتبه بندی ابعاد کلی با استفاده از تکنیک AHP
و مهمترین هدف اختصاصی که انجام این تحقیق به دنبال دارد عبارت است از:
بررسی عوامل مالی و غیرمالی (روانی) تأثیرگذار بر تصمیمگیری سرمایهگذاران به هنگام خرید و انتخاب سهام در بورس اوراق بهادار و رتبهبندی اهمیت این عوامل. در نهایت این تحقیق به دنبال این است تا راهکارهایی را به شرکتهای عرضه کننده سهام ارائه نماید تا بتوانند بر عوامل مهم از نظر سرمایهگذاران که در انتخاب سهام توسط آنها تأثیر دارد، اثر گذاشته و آنها را در شرکت خود ارتقا بخشند.
1-4- فرضیات (یا سئوالات پژوهشی)
1-4-1- سؤالات اصلی پژوهش
- مهمترین شاخصهای مالی و غیرمالی تصمیمگیری در خرید سهام عادی در بورس اوراق بهادار تهران چیست؟
- اولویت این شاخصها چگونه است؟
- اولویت ابعاد کلی چگونه میباشد؟
1-4-2- فرضیات پژوهش
با بررسی پیشینه پژوهش، سه دسته عوامل مالی، سیاسی، عوامل روانی و بازار به عنوان عوامل تاثیرگذار بر تصمیمگیری سهامداران شناسایی شده است که هریک دارای تعدادی عوامل فرعی میباشد. بنابراین حداقل سه فرضیه برای تحقیق میتوان در نظر گرفت. بدیهی است در طول تحقیق و با بررسی بیشتر مطالعات پیشین، در صورتیکه شاخصهای جدیدی مشاهده شود، در فصل سوم پایان نامه به این فرضیّات اضافه خواهد شد.
1- عوامل مالی، دارای تاثیری معنادار بر تصمیمگیری سهامداران در خرید سهام عادی میباشند.
2- عوامل سیاسی، دارای تاثیری معنادار بر تصمیمگیری سهامداران در خرید سهام عادی میباشند.
3- عوامل روانی و بازار، دارای تاثیری معنادار بر تصمیمگیری سهامداران در خرید سهام عادی میباشند.
همچنین با توجه به تاکید بر شاخصهای مالی در مطالعات پیشین، فرضیه چهارم به صورت زیر بیان میشود.
4- عوامل مالی نسبت به سایر عوامل، دارای اولویت بالاتری در تصمیمگیری خرید سهام عادی میباشد.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فرم در حال بارگذاری ...