باگذشت زمان ، سازمان ها و متناسب با آنها سیستم های مرتبط با سازمانها به سرعت گسترده
و پیچیده شده اند . در اثر گسترش سازمان ها ، از نظر ساز و کارها ، سیستم ها ، افراد و فناوری ها ،
پیچیدگی سیستم های متناظر با آنها نیز افѧزایش می یابد . هم اکنون مدیریت
سازمان ها مساله ای فراتر از مدیریت سیستم های نرم افزاری و سخت افزاری سازمان بوده
و کلیه مولفه های تشکیل دهنده یک سازمان را تحت تاثیر قѧار میدهد . توسعه و بهبود چنین
سیستم های پیچیده ای مستلزم برنامه ریزی دقیق و سازگار با ماموریت و اهداف سازمان است
و چنین برنامه ریزی نیازمند درک صحیح مولفه های اصلی سازمان است . یکی از
راه حل های درک بهتر چنین سیستم هایی ، شکستن سیستم به اجزا تشکیل دهنده و لایه بندی
آن است .
معماری سازمانی راه حلی مناسب برای این منظور است و بیان مید ارد که چگونه مولفه های
یک سازمان مانند فرایندهای حرفه ، مسئولیت های سازمانی ، خدمات ، بѧستر پایه و فن آوری
اطلاعات ، چه در سیستم های کنونی و چه در سیتسم های آتی با یکدیگر سازگار شده و یک
سیستم توانمند ، با سازگاری درونی و برونی بالا را متناسب با پیشران های سازمان ایجاد
نماید . معماری سازمانی در واقع ابزار تحقق نیازمندی هاست و چنانچه نیازمندی ها متناسب
با ماموریت و اهداف سازمان شناسائی شود ، می توان معماری سازمانی را ایجاد نمود. به
نظر می رسد روشهای قدیمی جوابگوی نیازهای در حال رشد کنونی نѧستند و نیاز به ایجاد و
بکارگیری روشهایی است که بوسیله آنها بتوان بر پیچیدگیها بصورت کاراتر و در زمانی
کوتاهتر غلبه کرد از سوی دیگر امکان کنار گذاشتن سیستم های موجود که تا به حال مشغول
سرویس دهی به مشتریان بوده اند وجود ندارد و می بایست سیستم های جدید را بصورت
یکپارچه و در کنار همین سیستم های فعلی بوجود آورد معماری سرویس گرا با تکیه بر
اصول سرویس گرایی و محاسبات و سرویس های توزیع شده بر پایه پروتکلهای شبکه و
لایه های منطقی سرویس بعنوان راه حلی مناسب جهت از میان برداشتن مشکلات و مسائل مذکور مطرح می گردد .
فرم در حال بارگذاری ...