: 40
2-1-مفهوم مسئولیت مدنی: 41
2-2-مبانی مسئولیت: 42
الف – نظریه تقصیر: 43
ب – نظریه خطر: 44
2-3-منابع مسئولیت مدنی دولت…. 47
2-4-قانون اساسی: 48
2-5-قانون مجازات اسلامی: 48
2-6-قانون مسئولیت مدنی: 51
2-7-قانون كار: 54
2-8-قانون بیمه اجباری مسئولیت مدنی دارندگان وسائل نقلیه موتوری زمینی در مقابل شخص ثالث: 55
2-9-قانون دریایی: 56
2-10-قانون بكارگیری سلاح: 56
فصل سوم نتیجه گیری… 58
3-1-نتیجه گیری: 59
منــابع 61
موضوع مورد مطالعه در این تحقیق «بررسی ماهیت حقوقی بیمه های اشخاص در ایران» می باشد روشی که در این تحقیق از آن استفاده شده است روش توصیفی بوده و جمع آوری اطلاعات نیز بصورت کتابخانه ای انجام شده است.
در بررسی این موضوع قابل ذکر است که بیمه های اشخاص دارای ویژگی ها و شرایط خاصی هستند که آنها را از سایر قراردادهای بیمه جدا می نماید خصوصیات این نوع بیمه ها (عدم تبعیت از اصل جانشینی و عدم تبعیت از اصل غرامت و اختیاری بودن پرداخت حق بیمه در بعضی از انواع آن) و همچنین تنوع و گستردگی انواع مختلف آنها باعث می شود که ماهیت این نوع از بیمه ها در هاله ای از ابهام قرار گیرد که نیازمند بررسی می باشد. همچنین با توجه به اینکه در بعضی از انواع قراردادهای بیمه اشخاص شخصی غیر از طرفین اصلی قرارداد ذینفع می باشد ماهیت حقوقی روابط آنها مورد تحلیل قرار گرفته است و سعی شده است ضمن مقایسه با عقود هبه و وصیت ماهیت آنها تعیین شود. باید توجه داشت که در این نوع از بیمه ها همانند سایر بیمه ها باید اصول اساسی صحت قراردادها رعایت شود و علاوه بر آن رعایت مواردی هم چون، وجود نفع بیمه ای، رعایت اصل حسن نیت، جلب رضایت بیمه شده و سایر موار لازم و الزامی است.
کلید واژه: بیمه گر، بیمه گذار، نفع بیمه ای، اصل حسن نیت
زندگی انسان در طول تاریخ همیشه همراه با بلایا و صدمات ناشی از حوادث طبیعی همراه بوده است و آدمی نیز بطور دائم سعی داشته است که اولا این بلایا و حوادث را کاهش دهد و ثانیاً آثار منفی آن را در زندگی خود هر چه بیشتر کمرنگ نماید. در دوران گذشته که زندگی آدمی به صورت قبیله ای بوده است معمولاً هر فردی توسط قبیله ی خود تا حدودی حمایت می گردید ولی با تغییر بافت جامع و گسسته شدن پیوندهای قومی و قبیله ای بحث ایجاد امنیت مالی و روانی از بحث های مهم دروان ما است. یکی از روش های متداول و مناسب برای این موضوع مسئله بیمه است. در این میان بیمه های اشخاص از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد که رواج و گسترش آن می تواند درصد بالایی از امنیت فردی و اجتماعی را برای آدمی فراهم آورد.
آدمی فراهم آورد.
تدوین این مقاله تلاشی در جهت آشنایی هر چه بیشتر با این بیمه ها از نظر فقهی و حقوقی و بررسی نکات مبهمی است که درباره آن وجود دارد.
در سال ۱۹۳۳ اصطلاح «حقوق زندانیان» در سومین کنگره بین المللی حقوق جزا و زندانی ها در سوئد پذیرفته شد. در کنگره مذکور، حقوق زندانیان را چنین تعریف نمودند: «مجموع قواعد و اصول قانونی که رابطه بین دولت و محکوم را از زمان شروع اجرای مجازات و یا تاریخ بازداشت تعیین می کند.» طرز اجرای کیفر، روش های اصلاحی و تربیتی و یا درمانی و نیز تطبیق دادن آنها با شخصیت بزهکاران و همچنین مسئله تشکیلات زندان ها و شرح و وظایف مسئولین و کار در زندان ها، یعنی اصولی که رعایت آنها مستلزم بهبود وضع زندانیان و آماده نمودن آنان برای بازگشت به زندگی اجتماعی است، موضوع حقوق زندانیان است[1].
از جمله مهم ترین حقوق زندانیان، حقوق فرهنگی آنهاست . اگر ما درتعریف مجازات حبس به این این نکته اشاره کردیم که حبس فرصتی است برای احیا و پرورش آدمی، جهت بازگشت به صحنه روابط اجتماعی، بی شک حقوق فرهنگی زندانی یا کنش های فرهنگی او در درجه بالای اهمیت قرار می گیرد.[2]
آموزش علمی، پر کردن مناسب اوقات فراغت با تماشای فیلم در سینما، دیدن برنامه های تلویزیون، گوش دادن به رادیو، انجام ورزش های
متنوع و از همه مهم تر دسترسی به کتاب های مورد نیاز، روش های است یگانه در جهت عادت دادن زندانیان به مشارکت در کار های گروهی و تقویت اهمیت جامعه وخیر آرامش دیگران در ذهن و روان او، و در مجموع پیاده شدن خواست اصلاح و تربیت .
زندانیان سیاسی عقیدتی همواره تشنه منابع فرهنگی و خوراک فکری هستند. مهمترین مشغله ی آنها مطالعه است. بنابراین دسترسی به کتاب و روزنامه از خواسته های اصلی و اساسی آنان است. ولی در مواردی مسئولین امر برای این کارمحدودیت هایی اعمال می کنند. بلکه اساساً درگیری آنها برسر اختلافات درهمین زمینه های فرهنگی و سیاسی بوده است. لذا در این مورد می توان گفت تقاضا برای کالاهای فرهنگی از سوی زندانی نامحدود است ولی پاسخگویی و عرضه از سوی مسئولین با محدودیت هایی روبروست. حتی گاهی دیده شده قران و نهج البلاغه راجع به صورت امتیاز می دهند یا می گیرند. اما در زندان عادی وضع متفاوت است. درآنجا اغلب مسئولین زندان تلاش می کنند مجرمین و بره کاران را با کتاب و قلم و فرهنگ آشتی دهد. به نحوی که از تمایل به بزهکاری بازمانند. اما این زندانیان هستند که رغبتی به این امور ندارند. به عبارت دیگر می توان گفت در این مورد تقاضا از سوی زندانی آنقدر پایین است که از همان امکانات عرضه شده نیز استفاده نمی شود. بنابراین وقتی از حقوق فرهنگی سخن به میان می آید باید به این پارادوکس توجه کرد.
۴) شاید بتوان گفت از مهمترین حقوق فرهنگی زندانیان حق آگاهی آنان از حقوق قانونی خودشان است. به تجربه دیده شده اکثر قریب به اتفاق زندانیان با حقوق قانونی و همچنین وظایف قانونی خودشان آشنا نیستند. بسیاری از آنها از وجود چیزی به نام آیین نامه سازمان زندان ها هیچ اطلاعی ندارند. وقتی فردی احساس کند در جامعه ای زندگی می کند که هیچ حقوقی ندارد و برای او هیچ جایگاهی تعریف نشده، بطور طبیعی شخصیتی نابهنجار پیدا کرده و همه هنجارهای محیط را به بازی می گیرد. دراین صورت صحبت از امورفرهنگی برای چنین شخصی بیهوده است.
لذا یکی از لوازم آشتی این نوع زندانیان با حوزه فرهنگ و اخلاق، آشنا کردن آنها با حقوق خودشان است که جایگاه و هویت اجتماعی پیدا کنند. وقتی باور کنند جامعه برای آنها حقوقی و لو اندک قائل شده و نسبت به آن متعهد است به تدریج تعهدی متقابل پیدا می کنند و جامعه پذیر می شوند.
این چهار نکته در ایجاد دو حفظ فضای فرهنگی در زندان ها می باید بسیار مورد توجه قرار گیرد.
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فهرست مطالب
فصل اول احضار از شهود و مطلعان واحضار آنها ازماده 204 تا 216 آیین دادرسی کیفری.. 3
1-1 – احضار شهود و مطلعان. 3
1-2-قرارهای تأمین و نظارت قضایی.. 6
1-3- تحقیقات مقدماتی جرایم اطفال و نوجوانان. 19
1-4 وظایف و اختیارات دادستان كل كشور. 20
TWG فصل دوم دادگاههای كیفری، رسیدگی و صدور رأی.. 22
2-1 تشكیلات و صلاحیت دادگاههای كیفری.. 23
2-2 رسیدگی به ادله اثبات.. 28
2-3- رسیدگی در دادگاههای كیفری.. 30
2-4 – ترتیب رسیدگی.. 34
2-5- صدور رأی.. 36
فصل سوم – رسیدگی در دادگاه کیفری یک… 38
3-1- مقدمات رسیدگی.. 39
3-2- ترتیب رسیدگی.. 41
3-3- صدور رأی.. 42
3-4- رأی غیابی و واخواهی.. 43
3-5 – رسیدگی در دادگاه اطفال و نوجوانان 44
ماده 204- بازپرس به تشخیص خود یا با معرفی شاكی یا به تقاضای متهم و یا حسب اعلام مقامات ذی ربط، شخصی كه حضور یا تحقیق از وی را برای روشن شدن موضوع ضروری تشخیص دهد، برابر مقررات احضار می كند.
تبصره 1- در صورتی كه شاهد یا مطلع برای عدم حضور خود عذر موجهی نداشته باشد جلب می شود. اما در صورتی كه عذر موجهی داشته باشد و بازپرس آن عذر را بپذیرد، مجدداً احضار و در صورت عدم حضور جلب می شود.
تبصره 2- در صورتی كه دلیل پرونده منحصر به شهادت شهود و مطلعان نباشد، تحقیق از آنان می تواند به صورت الكترونیكی و با رعایت مقررات بخش هفتم این قانون راجع به دادرسی الكترونیكی به عمل آید.
ماده 205- در صورتیكه شاهد یا مطلع از نیروهای مسلح باشد، باید حداقل بیست و چهار ساعت پیش از تحقیق یا جلسه محاكمه از طریق فرمانده یا رییس او دعوت شود. فرمانده یا رییس مربوط مكلف است پس از وصول دستور مقام قضایی، شخص احضار شده را در موقع مقرر بفرستد.
ماده 206- تحقیق و بازجویی از شهود و مطلعان قبل از رسیدگی در دادگاه، غیرعلنی است.
ماده 207- بازپرس از هر یك از شهود و مطلعان جداگانه و بدون حضور متهم تحقیق میكند و منشی اطلاعات ایشان را ثبت میكند و به امضاء یا اثر انگشت آنان میرساند. تحقیق مجدد از شهود و مطلعان در موارد ضرورت یا مواجهه آنان بلامانع است. دلیل ضرورت باید در صورتمجلس قید شود.
ماده 208- پس از حضور شهود و مطلعان، بازپرس ابتدا اسامی حاضران را در صورتمجلس قید میكند و سپس از آنان به ترتیبی كه از جهت تقدم و تأخر صلاح بداند تحقیق مینماید.
ماده 209- بازپرس پیش از شروع به تحقیق، حرمت و مجازات شهادت دروغ و كتمان شهادت را به شاهد تفهیم میكند و نام، نام خانوادگی، نام پدر، سن، شغل، میزان تحصیلات، مذهب، محل اقامت، پیام نگار (ایمیل)، شماره تلفن ثابت و همراه و سابقه محكومیت كیفری و درجه قرابت سببی یا نسبی و وجود یا عدم رابطه خادم و مخدومی شاهد یا مطلع با طرفین پرونده را سؤال مینماید و در صورتمجلس قید میكند.
ماده 210- شاهد و مطلع پیش از اظهار اطلاعات خود به این شرح سوگند یاد میكند: «به خداوند متعال سوگند یاد میكنم كه جز به راستی چیزی نگویم و تمام واقعیت را بیان كنم».
ماده 211- بازپرس می تواند در صورتی كه شاهد یا مطلع واجد شرایط شهادت نباشد، بدون یادكردن سوگند، اظهارات او را برای اطلاع بیشتر استماع كند.
ماده 212- اظهارات شهود و مطلعان در صورتمجلس قید میشود، سپس متن آن قرائت میگردد و به امضاء یا اثر انگشت شاهد یا مطلع میرسد و چنانچه از امضاء یا اثر انگشت امتناع یا از اداء شهادت خودداری ورزد یا قادر به انجام آن نباشد، مراتب در صورتمجلس قید میشود و تمام صفحات صورتمجلس به امضای بازپرس و منشی میرسد.
تبصره- بازپرس مكلف است از شاهد یا مطلع علت امتناع از امضاء یا اثرانگشت یا اداء شهادت را بپرسد و پاسخ را در صورتمجلس قید كند.
ماده 213- تفهیم اتهام به كسی كه به عنوان متهم احضار نشده از قبیل شاهد یا مطلع ممنوع است و چنانچه این شخص پس از تحقیق در مظان اتهام قرار گیرد، باید طبق مقررات و به عنوان متهم برای وقت دیگر احضار شود.
ماده 214- هرگاه بیم خطر جانی یا حیثیتی و یا ضرر مالی برای شاهد یا مطلع و یا خانواده آنان وجود داشته باشد، اما استماع اظهارات آنان ضروری باشد، بازپرس به منظور حمایت از شاهد یا مطلع و با ذكر علت در پرونده، تدابیر زیر را اتخاذ میكند:
الف- عدم مواجهه حضوری بین شاهد یا مطلع با شاكی یا متهم؛
ب- عدم افشاء اطلاعات مربوط به هویت، مشخصات خانوادگی و محل سكونت یا فعالیت شاهد یا مطلع؛
پ- استماع اظهارات شاهد یا مطلع در خارج از دادسرا با وسایل ارتباط از راه دور.
تبصره 1- در صورت شناسایی شاهد یا مطلع حسب مورد توسط متهم یا متهمان یا شاكی و یا وجود قرائن یا شواهد، مبنی بر احتمال شناسایی و وجود بیم خطر برای آنان، بازپرس به درخواست شاهد یا مطلع، تدابیر لازم را از قبیل آموزش برای حفاظت از سلامت جسمی و روحی یا تغییر مكان آنان اتخاذ می كند. ترتیبات این امر به موجب آییننامهای است كه ظرف شش ماه از تاریخ لازمالاجرا شدن این قانون توسط وزارت دادگستری تهیه میشود و به تصویب رییس قوه قضاییه میرسد.
تبصره 2- ترتیبات فوق باید به نحوی صورت پذیرد كه منافی حقوق دفاعی متهم نباشد.
تبصره 3- ترتیبات مقرر در این ماده و تبصره (1) آن در مرحله رسیدگی در دادگاه نیز اجرا میشود.
ماده 215- در صورتیكه شاهد یا مطلع برای حضور خود درخواست هزینه ایاب و ذهاب كند یا مدعی ضرر و زیانی از حیث ترك شغل خود شود، بازپرس هزینه ایاب و ذهاب را طبق تعرفهای كه قوه قضاییه اعلام میكند و ضرر و زیان ناشی از ترك شغل را در صورت لزوم با استفاده از نظر كارشناس تعیین و شاكی را مكلف به تودیع آن در صندوق دادگستری مینماید. هرگاه شاكی، به تشخیص بازپرس توانایی پرداخت هزینه را نداشته یا احضار از طرف بازپرس باشد، هزینههای مذكور از محل اعتبارات مصوب قوه قضاییه پرداخت میشود. هرگاه در جرایم قابل گذشت، شاكی با وجود ملائت از پرداخت هزینههای مذكور در این ماده خودداری كند، استماع شهادت یا گواهی مطلعین معرفی شده از جانب وی به عمل نمیآید. اما در جرایم غیر قابل گذشت، هزینههای مذكور به دستور بازپرس از محل اعتبارات مصوب قوه قضاییه پرداخت میشود. هرگاه متهم متقاضی احضار شاهد یا مطلع باشد، هزینههای مذكور از محل اعتبارات مصوب قوه قضاییه پرداخت میشود.
ماده 216- در صورتیكه شاهد یا مطلع به عللی از قبیل بیماری یا كهولت سن نتواند حاضر شود و یا تعداد شهود یا مطلعان، زیاد و در یك یا چند محل باشند و همچنین هرگاه اهمیت و فوریت امر اقتضاء كند، بازپرس در محل حضور مییابد و مبادرت به تحقیق میكند.
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
چكیده: 1
1
فصل اول ثبت نكاح، طلاق، رجوع. 2
بخش اول عناصر جرم 4
بخش دوم جرائم عدم ثبت نكاح. 5
بخش سوم استنتاج. 10
بخش چهارم اشكال جرم 11
1)- مواقعه قبل از بلوغ. 12
بخش پنجم ازدواج بدون رعایت مصلحت صغیره 13
فصل دوم 14
بخش اول تدلیس.. 14
بخش دوم -فرق خیار عیب و خیار تدلیس.. 15
2-1تدلیس در نكاح. 16
2-2تدلیس جزائی و تدلیس مدنی. 17
2-3تدلیس در شرط صفت.. 18
بخش سوم اركان تدلیس جزائی. 18
بخش چهارم تدلیس در محكمه. 22
فصل سوم 27
بخش اول-بررسی خسارات ناشی از تدلیس زوجین از نگاه فقها 27
بخش دوم مفهوم شناسی تدلیس.. 29
بخش سوم تدلیس در روایات.. 33
الف پیشنهادات.. 44
نتیجهگیری.. 45
ب)- پیشنهادات.. 46
ج)- خلأهای قانونی. 48
فهرست منابع: 50
«جرائم بر ضد حقوق و تكالیف خانوادگی»، فصلی از قانون مجازات اسلامی است. مواد این فصل، نیازمند بازنگری جدی میباشد؛ زیرا در بررسی این مواد كمبودها و كاستیهای فراوان مشاهده میشود. این كاستیها میتواند برای خانوادههایی كه به جهت احقاق حق خویش به دادگاه رجوع میكنند، مشكلاتی را ایجاد نماید. در این شماره، سه جرم مهم «تدلیس در نكاح»، «ازدواج قبل از بلوغ»، «عدم ثبت نكاح و طلاق» مورد بازبینی و مدّاقه قرار گرفته است. در این ارزیابی، ابهاماتی كه ناشی از وضع قانونی میباشد، استخراج شده و برای رفع ابهامات قانونی، پیشنهاداتی در هر موضوع ارائه گردید. در پایان مقاله، خلأهای قانونی فصل «جرائم بر ضد حقوق و تكالیف خانوادگی» احصاء و فهرستوار مطرح گردیده است.
تخلف از وصف، تدلیس، نكاح، جرم، خانواده، بلوغ، طلاق، زوج و زوجه، مواقعه، مادی و معنوی، خلأ قانونی.
خـانـواده نـقـش مـهمـی در ایـجاد جـامـعه سـالم ایـفـا مـینمـاید، بدین جهت هرچه قانونهای مربوط به خانواده یا به نحو اعم، تمام قوانین شفاف، رسا و كامل باشد؛ از انواع جرائم و انحرافات اجتماعی پیشگیری و با آن مقابله مینماید. لذا تحلیل و بررسی قوانین از اهمیت فراوانی برخوردار میباشد. از شماره قبل فصل نوزدهم قانون مجازات اسلامی با عنوان «جرائم بر ضد حقوق و تكالیف خانوادگی»، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. در آن شماره به تبیین «ترك انفاق زوجه و اقارب»، «ازدواج زن شوهردار» و «تعدد زوجات» همراه با آمار پرداخته شد و در ضمن بحث ابهامات قانونی مطرح و پیشنهادات مناسب حقوقی ارائه گردید. در این شماره «ازدواج قبل از بلوغ»، «ثبت نكاح، طلاق، رجوع» و «تدلیس در نكاح» مورد بررسی قرار گرفته است. آنچه در این بررسیها معلوم میشود این است كه قوانین مربوط به خانواده باید مورد تجدید نظر جدی قرار گیرد.
قانون آیین دادرسی کیفری شالوده و عصاره آرمان عدالت خواهی، آزادی طلبی، قانونگرایی و نظم بخشی هر جامعهای است و از آن رو که تضمین کننده حقوق و آزادی فردی و تأمینكننده امنیت و آسایش اجتماعی در حوزههای مختلف است، دارای اهمیت والایی نیز میباشد. تدوین چشم انداز 20 ساله نظام، تصویب سیاستهای کلان قضایی در سال 1381 از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام و تأیید مقام معظم رهبری و طرح توسعه قضایی که توسط رئیس قوه قضاییه مطرح شد، زمینه ساز اصلاحات و تحولات زیربنایی و اساسی در نظام قضایی کشور گردید و در پرتو آن احیای نهاد دادسرا، تدوین قانونی جامع، دایمی و ملهم از فقه پویای شیعه بهجای قانون آزمایشی موجود را ضروری مینمود؛ قانونی كه از یک سو بتواند خلأها، نقصها، ابهامها و اجمالهای موجود در قوانین جاری را برطرف نماید و از سوی دیگر در بردارنده قواعد و مقررات دقیق و شفاف در زمینههای مهم و راهبردی باشد.
این لایحه حاوی سیاستهای کیفری و جنایی انسجام یافتهای است که شالوده و بنیان نظام عدالت كیفری کشور را به شرح زیر برای اکنون و نسلهای آینده پیریزی میكند:
1- پیشگیری از وقوع جرم
از جمله وظایف قوه قضاییه بر اساس بند پنج اصل 156 قانون اساسی، پیشگیری از وقوع جرم میباشد كه این موضوع نیازمند توجه خاص
در مراحل مختلف رسیدگی، از مرحله کشف جرم و تعقیب مجرمان تا مرحله دادرسی و اجرای حکم است. ایجاد زمینهها و تمهید تدابیر و ساز و کار لازم به منظور پیشگیری از وقوع جرم از پایهها و ارکان این قانون بوده که مواد متعددی از آنرا به خود اختصاص داده است.
2- قضازدایی و بهرهگیری از نهادهای شبه قضایی
ماده 1-111: آیین دادرسی کیفری ترتیبات و قواعدی است که برای کشف جرم، تعقیب متهم، تحقیقات مقدماتی، میانجیگری، صلح میان طرفین، نحوه رسیدگی، صدور رأی، طرق اعتراض به آرا، اجرای آرا، تعیین وظایف و اختیارات مقامات قضایی و ضابطان دادگستری و رعایت حقوق متهم و بزهدیده وضع شده است.
ماده 2-111: دادرسی کیفری باید منصفانه و عادلانه باشد، حقوق طرفین دعوا را تضمین کند و قواعد آن نسبت به اشخاصی که به سبب ارتکاب جرایم مشابه تحت تعقیب قرار میگیرند، به صورت یکسان اعمال شود.
ماده 3-111: مراجع قضایی باید با بیطرفی و استقلال کامل در مورد اتهام انتسابی به اشخاص در کوتاهترین مهلت ممکن تصمیم مقتضی اتخاذ و از هر اقدامی که باعث ایجاد اختلال یا طولانی شدن فرایند دادرسی کیفری میشود، جلوگیری کنند.[1]
ماده 4-111: اصل، برائت است، از این رو هرگونه اقدام محدود کننده سالب آزادی و ورود به حریم خصوصی اشخاص مجاز نمیباشد؛ مگر به حکم قانون و با رعایت مقررات و تحت نظارت مقام قضایی. در هر صورت این اقدامات نباید به گونهای اعمال شود که به کرامت و حیثیت اشخاص آسیب وارد کند.
ماده 5-111: متهم باید در اسرع وقت به تفصیل از موضوع و ادله اتهام انتسابی آگاه و از حق دسترسی به وکیل بهرهمند شود.
ماده 6-111: متهم، بزهدیده و شاهد باید از حقوق خود در فرایند دادرسی آگاه شوند و ساز و کارهای رعایت و تضمین این حقوق فراهم گردد.
ماده 7-111: در تمام مراحل دادرسی کیفری، اعم از کشف جرم، تعقیب، تحقیقات مقدماتی، رسیدگی و اجرای آرا، رعایت حقوق شهروندی مقرر در« قانون احترام به آزادیهای مشروع و حفظ حقوق شهروندی» و سایر قوانین از سوی تمام مقامات قضایی، ضابطان دادگستری و سایر اشخاصی که در فرایند دادرسی مداخله دارند، الزامی است. متخلفان علاوه بر جبران خسارات وارد شده به مجازات مقرر در ماده 570 قانون مجازات اسلامی محکوم خواهند شد؛ مگر آنکه در سایر قوانین مجازات شدیدتری مقرر شده باشد.
فصل دوم: دعوای عمومی و دعوای خصوصی
ماده 1-112: محکومیت به کیفر تنها ناشی از ارتکاب جرم است. جرم از جهت تجاوز به حدود و مقررات الهی یا تعدی به حقوق جامعه و اخلال در نظم عمومی دارای جنبه عمومی و از جهت تعدی به حقوق شخص یا اشخاص معین دارای جنبه خصوصی است.