بنابرین ملاحظه می شود که در سیستم کلاسیک حقوق جزا که امروزه در اکثر کشورها رایج است، نمی توان هیچ کس را مجبور به تحمل نتایج جزایی ناشی از عمل خود نمود، مگر این که مرتکب تقصیری شده باشد. بدین طریق متقدمین حقوق جزا معتقد بودند که فی المثل نمی توان طفل خردسال را که مرتکب یک عمل خلاف قانون شده است مسئول دانست و مجازات کرد زیرا این چنین طفلی دارای قوۀ تمیز و تشخیص نبوده و نتایج مجرمانه عمل خود را نمی توانسته است پیشبینی کند. باید توجه داشت که بین یک طفل خردسال غیرممیزویک فردکبیرعاقل بالغ ، مراتب و درجاتی وجود دارد… به طور کلی سه مرحله زیر را از لحاظ جزایی می توان در زندگی هر یک از افراد بشر تشخیص داد.
۳-۲-۱- دوران فقدان تمیز و عدم مسئولیت کیفری مطلق
این دوره از تولد طفل آغاز می شود و بنا به روایتی با فرا رسیدن ۷ سالگی پایان مییابد. گفته می شود کودک در این دوره توانایی درک افعال خویش و عواقب سوء آن را ندارد. سن ۷ سالگی اماره ای کاشف از رشد عقلانی کودک است. وگرنه ممکن است دیرتر یا زودتر به سن تمیز برسد. در هر حال کودک در این دوره غیر تمیز به شمار می رود، اگرچه قدرت تمیز داشته باشد. به سخن دیگر، عدم تمیز کودک در این سن اماره ای مطلق است و دلیل خلاف آن در دادگاه پذیرفته نیست.پس اگر کودک پیش از رسیدن به سن ۷ سالگی مرتکب جرم شود مسئولیت کیفری ندارد. لیکن سلب مسئولیت کیفری، طفل را در برابر ضررهایی که به مال دیگری وارد ساخته است از مسئولیت مدنی معاف نمی گرداند.
۳-۲-۲- دوران تمیز و برخورداری از مسئولیت کیفری نسبی
این دوره از ۷ سالگی شروع می شود و تا رسیدن به سن بلوغ یعنی پایان ۹ سال قمری در دختران و ۱۵ سال قمری در پسران ادامه مییابد. کودک را در این دوره به این دلیل ممیز می دانند که فرض میکنند کودک به مرحله ای از رشد عقلانی رسیده که قادر است بد را از خوب باز نشناسد و یکی را بر دیگری برتری دهد. تمیز در قوانین کشور ما تعریف نشده است. ولی اگر مقصود از آن فرق گذاشتن میان بد و خوب و یا پسند و ناپسند از راه قیاس باشد، آن را باید یک جنبه ای تمیز یعنی جنبه اخلاقی آن تعبیر کرد. علاوه بر آن جنبه کیفری تمیز نیز مهم است. در این باره دادگاه باید تحقیق کند که آیا متهم در حین ارتکاب جرم به عواقب عمل خود آگاه بوده است؟ اگر دادگاه دلیلی بر ممیز بودن طفل به دست نیاورد نمی توان به محکومیت او حکم داد.مسئولیت طفل در این دوره نسبی است به شرط آن که طفل ممیز شناخته شود. لیکن اگر دلیلی بر قوه تمیز او در دادگاه ابراز نشود طفل غیرممیز و در نتیجه غیرمسئول شمار می رود. به این ترتیب، تصور می شود که طفل ممیز توانایی پذیرفتن درجه ای حفیف از مسئولیت را دارد و می توان او را مجازات کرد.
۳-۲-۳- دوران بلوغ و سن کبر قانونی
در این مرحله اصل بر این است که همۀ افراد بشر در یک سن بخصوص، دارای رشد جسمی و عقلی کافی شده و قوه تمیز و تشخیص بد و خوب را به نحو کامل دارا میباشند در اینجا مشکلی که پیش میآید این است که چون شروع و پایان این ۳ دوره مختلف برای تمام افراد بشر یکسان و هماهنگ نبوده و قوه تمیز در افراد مختلف در یک سن واحد به کار نمی افتد، چگونه و در چه زمانی می توان مسئولیت جزایی صغار را حتمی و قطعی دانسته آنان را از لحاظ جزایی محکوم نمود؟
باید اشاره کرد که در اغلب قوانین جزایی دنیا سن قضایی خاصی پیشبینی شده که قبل از رسیدن به آن سن، اطفال را به طور کلی غیر مسئول می شناسند. این سن معمولاً ۶ سالگی یا ۷ سالگی است.ولی اخیراًً حقوق جزا در بعضی کشورها بقدری پیشرفت کردهاست که قانون گزاران حتی این سیستم را نیز کنار گذاشته و سیستم جدید تری جانشین آن کردهاند که صرفنظر از احراز مسئولیت جزایی، هدفش اتخاذ تصمیم مناسب در مورد اصلاح و تربیت مجدد کودکان بزهکار، است به طوری که آنان را فردی مفید و مساعد به حال اجتماع بار آورد.
۳-۳- سن شروع مسئولیت کیفری
بعد از طفولیت و قبل از شروع سن کبرقانونی ، دوره ای وجود دارد که بسیار مشکل است و
تاکنون موضوع مباحثات و اختلاف نظرهای عدیده ای در حقوق جزا بوده است. به همین لحاظ قانون گزاران مختلف، سن کبر قانونی و مسئولیت جزایی را به طریق متفاوتی تعیین کردهاند. از اینرو امروزه در مجموعه های قوانین کشورهای مختلف می بینیم که سن کبر را گاهی ۱۸ سالگی – گاهی ۲۰ سالگی و گاهی اوقات هم ۲۱ سالگی گرفته اند. البته اکثریت با آن دسته کشورهایی است که ۱۸ سالگی را سن کبر و مسئولیت جزایی می دانند.
۳-۴- مسئله تمیز اطفال و انتقادات وارده بر آن
نکته مهمی که تاکنون در قوانین جزایی اکثر کشورها، برای تعیین مجازات برای کودکان بزهکار، وجود داشته همانا مسئله تمیز و تشخیص طفل نسبت به عمل مجرمانه ای است که از او سر زده. به عبارت دیگر هرگاه قاضی تمیز و تشخیص طفل را در حین ارتکاب بزه احراز نماید. او را مجازات خواهد کرد. حال باید دید که اصولاً مفهوم تمیز و تشخیص چیست و طفل ممیز کدام است؟
معمولاً در قوانینجزاییهیچ یک از کشورها کلمه”تمیز”را تعریفنمیکنند. ولی محققین و متخصصین علومجزایی، معانی مختلفی از این کلمه به دست داده اند که دو معنیمهم آن به شرح زیر میباشد:
بنا به تعریف اول، تمیز عبارت است از آگاهی طفل است به این که مرتکب عمل غیرقانونی و یا خلاف نظامات اجتماعی گردیده است.
برخی دیگر از مؤلفین و متخصصین حقوق جزا، قوه تمیز را چنین تعبیر کردهاند: تمیز عبارت از قدرت تشخیص خوب از بد است و اینکار مستلزم داشتن رشد عقلی است.
به نظر ما مسئله تمیز به هر نحوی که توجیه شود، باز هم ضابطه و ملاک کافی جهت تعیین مسئولیت جزایی اطفال و نوجوانان نمی تواند باشد زیرا همان طور که ملاحظه شد ، در تعاریف فوق گاهی اوقات رشد و تکامل قوای دماغی صغیر مورد توجه قرار گرفته و گاهی نیز علم و آگاهی او بر مجرمانه بودن عمل ارتکابی مبننای مسئولیتش واقع شده است و حال آنکه در اغلب موارد طفل مرتکب، به جنبه مجرمانه بودن عمل ارتکابی خود وقوف کامل داشته و رشد قوای دماغیش آن قدر بوده است که بداند در صورت ارتکاب چنین عملی مورد تعقیب و مواخذه قرار خواهد گرفت. بنابرین، می بینیم که در چنین حالتی وجود «شعور و تمیز» در طفل مجرم محرز شناخته شده و چنین مجرمی را مجازات میکنند، بدون اینکه به جنبه اجتماعی جرم و علل و جهات شخصی ارتکاب آن توجه نمایند.
۳-۵- اماره عدم مسئولیت کیفری اطفال
برخلاف اسباب دافع مسئولیت کیفری که وجود آن باید در هر مورد خاص ثابت شود عدم