:
تحت پوشش قرار دادن تمامی تکنیک ها و روش های بکار رفته و یا حتی روش هایی که به صورت معمول برای آنالیز و ارزیابی مواد رنگی (که در عین حال شامل اطلاعاتی در زمینه مواد رنگی می باشند) مورد استفاده قرار می گیرند، در سمیناری با این مشخصات عملا غیرممکن است. این جمله زمانی صحت دارد که این مواد رنگی که در انواعی با طیف بسیار وسیع برای نمونه: رنگینه ها یا رنگدانه های خالص، مواد رنگی با فرمول تجاری (که در انواع فیزیکی مختلف و مشتقات و ناخالصی های متفاوتی وجود دارند)، مواد ترکیبی یا همراه با ماده اولیه (پارچه، کاغذ، چرم، کرک) وجود دارند، به صورت محصول پلاستیکی، آرایشی، دارویی یا غذایی باشند، با این حال بر آنالیز مواد رنگی بکار رفته در رنگرزی منسوجات تأکید می شود، که برخی از آنها به صورت بالقوه برای شرح جنبه های خاص یا احتمالی، نمونه های جالبی در نظر گرفته شده اند.
در این سمینار، تمرکز بر تکنیک های مفید عمده ای است که برای آنالیز مواد رنگی مربوط به صنایع رنگرزی منسوجات بکار می روند. تکنیک های اصلی پوشش دهنده، تکنیک های اسپکتروسکپی و تکنیک های کروماتوگرافی می باشند. قابلیت و ارزش این تکنیک ها با مراجعه به کاربردهای مربوط، مشخص می گردد. پیش از تمرکز بر این تکنیک ها، ویژگی مواد رنگی و نیز موضوعات کلی، نظیر نمونه برداری که در روش کلی تحلیلی حائز اهمیت می باشند، مدنظر قرار می گیرند. توجه داشته باشید که در این سمینار، تمرکز بیشتر بر ویژگی شیمیایی، شناسایی و کمیت مواد رنگی (بخصوص از طریق روش های مفید) می باشد تا خصوصیت و اندازه گیری رنگ.
فصل اول:
کلیات آنالیز شیمیایی مواد رنگی
1-1- مواد رنگی
مواد رنگی عبارتی است که برای بیان موادی شیمیایی که رنگی بوده و یا می توانند در شرایط خاص رنگ آمیزی شوند، بکار می رود. این مواد برای دادن خواص رنگی به یک ماده، مورد استفاده قرار می گیرند. رنگینه ها، رنگدانه ها، لاک ها، گرد جوهر و رنگ ها، همگی مواد رنگی محسوب می شوند.
رنگینه (یا رنگزا که بخصوص در ایالات متحده آمریکا برخی اوقات آن را به این نام می نامند) ماده ای است که در طبیعت تقریبا ماده ای آلی می باشد و برای دادن رنگ – با درجه ای ثبات – به ترکیب اولیه ماده رنگ بکار می رود. در برخی مواقع در جریان عملکرد، رنگینه ها تک مولکولی هستند یعنی به صورت مولکول هایی جداگانه وجود دارند. مولکول های رنگینه اغلب حداقل یک گروه حلال آبی نظیر اسید سولفوریک که معمولا از محیطی آبی است، می باشند تا در روند کاربرد طبیعی موثر واقع شوند. تاکنون ناحیه کاری عمده رنگینه ها، رنگرزی منسوجات بوده است.
واژه رنگدانه، از Pigmentum لاتین گرفته شده است که به معنای ماده رنگی می باشد. تعریف جدید رنگدانه عبارت است از: ماده ای که دارای ذرات کوچکی است که در محیط اعمال شده نامحلول بوده و عمدتا به واسطه خواص رنگی اش مورد استفاده قرار می گیرد. رنگدانه ها بر روی سطح ماده ای که بر آن اعمال می شوند، رنگ و تا میزانی قدرت پوشش رنگینه (ثبات) خواهند داد.
زمانی که از آن برای تعریف لاک ها و گرد جوهر که هردو انواع خاصی از رنگدانه آلی می باشند استفاده شود، مشکلی ایجاد می شود و آن متغیر بودن تعریف و درک پذیرفته شده آن در بخش های مختلف جهان است.
در بریتانیا موارد ذیل پذیرفته شده اند:
1- لاک، رنگینه ای آلی است (رنگینه طبیعی، مورد استفاده قرار می گیرد) که بر روی ترکیب اولیه خنثی (معمولا غیرآلی) برای مثال آلومینیوم رسوب می کند تا رنگدانه ای نامحلول تشکیل دهد که مخلوطی از ماده رنگی و ماده اولیه می باشد.
2- گردهای جوهر می توانند رنگینه های آلی آنیونی، عمدتا رنگینه های اسیدی باشند که به صورت نمک های فلزی برای مثال باریم یا کلسیم رسوب می کنند. اگر کاتیون، لیتیم، پتاسیم، سدیم یا آمونیوم باشد، ماده رنگی محلول بوده و بنابراین رنگینه است. اما نمک های تولید شده با فلزاتی نظیر کلسیم، منیزیم، باریم، استرونتیوم و… عمدتا نامحلول هستند. برای این نوع گردجوهر، آنیون، منشأ رنگ می باشد. این روش، روش آسان تولید رنگدانه های نسبتا ساده و مقرون به صرفه ای است که بخصوص در جوهرهای چاپ کاربرد قابل توجهی دارد. به همین ترتیب، رنگینه های کاتیونی (که بخش رنگی مولکول را فراهم می نمایند) می توانند با اسیدکمپلکس غیرآلی (آنیون) برای مثال اسید فسفوتنگستو مولیبدیک رسوب نمایند. این رنگدانه های گردجوهری، رنگ های درخشان بسیار قوی تولید می کنند اما خواص ضعیف ثبات آن ها عامل محدود کننده کاربرد آنها می باشد.
اصلاح لاک در ایالات متحده آمریکا، برای بیان آنچه که در بریتانیا، گردجوهر نامیده می شود، کاربرد گسترده ای دارد. با توجه به اصطلاح شناسی آمریکایی، آنها اغلب از نام گردجوهر برای تمامی رنگدانه های آلی استفاده می کنند و این ابهام بیشتر می شود.
تعریف ساده نخ آن است که تعدادی الیاف در کنار هم قرار داده شده و با اعمال تاب به یکدیگر متصل می شوند. این عمل ابتدا از حرکت و چرخش دستها شروع و تا ریسندگی از طریق دوک نخ ریسی ادامه یافت و در انتها به چرخهای ر یسندگی منتهی شد. این نخ که کلیه مراحل آن با دست انجام می شود بیشتر نزد عشایر مرسوم بوده و نخ دست ریس نامیده می شود. خواص این نخ با نخ ماشین ریس از لحاظ نحوه قرارگیری الیاف در مقطع نخ و همچنین خواص مکانیکی همچون استحکام، ازدیاد طول تا حد پارگی، پرز و غیره می تواند متفاوت باشد. این امر می تواند بع لت متفاوت بودن تنش ریسندگی و آرایش الیاف و یکنواختی آنها در این دو نخ و عدم کنترل دقیق الیاف در مثلث ریسندگی در ریسندگی دستی باشد. حداکثر تاب در ریسندگی دستی با پا ملخی شدن مشخص گردیده و کنترلی برای تاب نخ می باشد. ریسنده دست ریس با واژه های نخ کم تاب و پر تاب آشناست و نمی تواند تاب را دقیقا تنظیم نماید. این موضوع نیز می تواند بر کیفیت نخ دست ریس موثر باشد. مطالعات کتابخانه ای نشان داده که در منابع مورد بررسی مقایسه برخی از خواص مکانیکی این دو نخ انجام شد ه
ولی اینک ه توزیع الیاف در مقطع آنها چه تفاوتهایی داشته و ویژگیها ی مکانیکی نخ تا چه اندازه به نحوه استقرار الیاف در نخ وابسته اند مطالعه ای انجام نشده است. از سوی دیگر با توجه به اینکه در بعضی مناطق کشور برای تهیه نخ دست ریس از پشم حلاجی شده بصورت صنعتی استفاده شد ه و نخ تولیدی بصورت نیمه صنعتی می باشد این نخ نیز تهیه و با دو نخ دیگر مقایسه شده است.
فصل اول
کلیات
1-1- هدف
هدف از این پایان نامه مقایسه ساختار داخلی یا نحوه استقرار الیاف در مقطع نخ پشمی دست ریس و ماشین ریس می باشد. نخ دست ریس نخی است که کلیه مراحل تولید آن با دست انجام شده ولی در نخ ماشین ریس تمام مراحل تهیه آن توسط ماشین انجام گرفته است.
با توجه به اینکه ممکن است در بعضی از مناطق کشور تمیز نمودن و باز کردن الیاف بطور ماشینی انجام شده و فقط ریسندگی آن بطریق دستی انجام شود، لذا در این پروژه از نخ سومی با عنوان نخ نیمه صنعتی جهت مقایسه با دو نوع نخ دیگر درکنار نخ های دست ریس و ماشین ریس قرار داده شد و ساختار این نخ نیز مورد مطالعه قرار گرفت.
1-2- تحقیقات انجام شده قبلی
مطابق مطالعات شوارز (Schwarz) نحوه قرارگیری الیاف در نخهایی با الیاف مدور به دو نوع تقسیم بندی شده است که عبارت است از تجمع باز که الیاف بین دوایر متحدالمرکز متوالی قرار می گیرند و دیگری تجمع بسته که الیاف درون شکل شش ضلعی منتظم قرار گرفته اند.
در تجمع باز (Open packing) یک لیف در مرکز و شش لیف دور تا دور آن می باشد به نحوی که تمام هفت لیف باهم تماسی دارند و لایه سوم بگونه ای اضافه می شود که الیاف درون لایه سوم درست در محیط لایه ای که شش لیف را در بر می گیرد در تماس است (یعنی لایه سوم بگو نه ای است که بر دایره محاط شش لیف مماس است) و هر لایه نسبت به لایه قبلی خود شش لیف اختلاف دارد. در این تجمع بین الیاف مقداری فضا وجود دارد.
در تجمع بسته (Close packing) یک لیف در مرکز و شش لیف اطراف آن قرار دارد و هر لایه نسبت به لایه قبلی خود شش لیف اختلاف دارد تا لایه هفت که تعداد الیاف آن 127 است و آن شکل شش ضلعی منتظم بسته ترین شکل تجمع را داده است. از لایه هشت به بعد شکل ظاهری نخ بدلیل افزایش تعداد الیاف در مقطع نخ تغییر یافته و شکل دایره پیدا کرده است.
جهت بررسی مقاومت یك نمونه در برابر نیرو های مختلف، ابتدا باید تاثیر این نیروها از لحاظ تئوری بر روی نمونه مورد نظر بررسی شود، تا مشخص شود از لحاظ تئوری مقاومت یك نمونه در برابر نیروهای اعمالی به چه پارامترهایی وابسته است. سپس این نتایج را با نتایج بدست آمده از مراحل عملی مقایسه می كنیم. به این ترتیب می توانیم درك درستی از مقاومت لیف در برابر نیروهای مختلف داشته باشیم و بر طبق آن یك نتیجه كلی ارائه دهیم.
به همین دلیل سعی شده است در فصل اول ابتدا به بررسی تاثیر نیروهای خمشی و پیچشی بر روی الیاف و سپس در فصل دوم به معرفی دستگاه هایی كه توسط آن مقاومت خمشی و پیچشی سنجیده شده اند پرداخته شود.
همچنین به دلیل این كه نیروهای برشی و كششی باعث ایجاد تنش برشی و تنش كششی در مصالح می شوند و تنش فقط مقدار نیرو را بر روی یك سطح نشان میدهد و به شكل هندسی سطح وابسته نمی باشد، میتوانیم بیان كنیم كه از لحاظ تئوری دو نمونه از یك جنس و با داشتن مساحت سطح مقطع یكسان (بدون در نظر گرفتن شكل سطح مقطع) باید داری استحكام كششی و برشی یكسان باشند. به همین دلیل در این پروژه به بررسی تاثیر نیروهای خمشی و پیچشی بر روی الیاف مورد آزمایش پرداخته شده است.
فصل اول:
كلیات
هدف
یك لیف از زمانی كه تولید میشود تا زمانی كه به مصرف میرسد و همچنین در زمان مصرف، نیروهای زیادی از قبیل نیروهای كششی، برشی و همچنین نیروهای خمشی و پیچشی به آن وارد میشود. هدف ما در این پروژه مقایسه بررسی تأثیر شكل سطح مقطع (فاكتور شكل) بر روی مقاومت خمشی و پیچشی لیف p.p با سه سطح مقطع Hollow Trilobal و Trilobal و Octalobal می باشد.
اما سوال اینجاست كه آیا میتوان در هنگام تولید الیاف مصنوعی، سور اخهای اسپینرت را طوری طراحی كرد كه در عین ثابت بودن سطح مقطع وفقط با تغییر شكل سوراخهای اسپینرت به مقاومت خمشی وپیچشی بیشتری در الیاف تولید شده دست یافت؟
پیشینه تحقیق
Morton در سال 1947 و 1949 بر روی مقاومت پیچشی الیاف تحقیق كرد و دستگاهی را برای اندازه گیری سختی پیچش یك لیف طراحی كرد. در سال 1950 Carlene ارتباط بین سختی خمش لیف و نخ را بررسی نمود و روشی را برای اندازه گیری سختی خمش ارائه كرد.
Mredith نیز در سال 1954 روشی برای بدست آوردن سختی پیچش یك لیف ارائه كرد و همچنین چون سختی پیچش كمیتی است كه به شكل سطح مقطع وابسته است، Mredith برای اشكال مختلف عددی را به عنوان فاكتور شكل معرفی كرد. فاكتور شكل برای پیچش، برابر است با نسبت “ممان اینرسی قطبی” سطحی به هر شكل دلخواه و به مساحت A (مساحت مشخص)، به ممان اینرسی قطبی دایره ای به همان مساحت A می باشد. پس Mredith مقدار آن را برای دایره 1 تعریف كرد. سپس، از فاكتور شكل در فرمول سختی پیچش استفاده كرد و نتایج ارزنده ای را ارائه نمود. Chapman نیز در سال 1971 و 1973 دستگاهی را برای محاسبة مقاومت خمشی و پیچشی یك لیف ارائه نمود و همچنین خصوصیات تنش – كرنش خمشی یك فیلامنت را بررسی كرد.
:
نخ به عنوان اصلی ترین جزء سازنده در پارچه های بافته شده تأثیر بسیار زیادی در خواص مكانیكی، فیزیكی و پوششی پارچه دارد. مطالعه در ساختمان نخ نیز یكی از ابتدایی ترین فاكتورها جهت بررسی و كنترل خواص نخ بوده، لذا بهبود خواص نخ از هر جهت سبب افزایش كیفیت محصول نهایی خواهد شد.
به غیر از مشكلات فنی ماشین رینگ كه باعث كاهش سرعت تولید و بالا بودن هزینه ریسندگی در این ماشین شده است، دیگر مزایای آن
باعث گردیده كه همچنان نخ رینگ به عنوان محصول مرجع قرار داشته و نخ سیستم های ریسندگی دیگر با آن مقایسه گردند.
در این ماشین رشته كشش دیده پس از خروج از نیپ جفت غلتك تولید، بلافاصله در معرض تاب قرار می گیرد. حضور نیروی تاب در نخ و خروج لایه باریك الیاف كشش دیده منطقه ای به شكل مثلث بوجود می آورد كه الیاف باید از این محدوده و مسیر عبور كنند و د رنهایت با اتحاد الیاف در نقطه تاب، نخ شكل می گیرد. این مثلث با خود ویژگی هایی دارد كه در ساختار و كیفیت نخ تولیدی بسیار موثر است.
الیاف به محض خروج ازمنطقه كشش با دو نیرو مواجه می شوند، نیروی كشش كه آن ها را به طرف پایین می كشد (تنش ریسندگی) و دیگری نیرویی كه آنها رابه انسجام و گرد هم جمع شدن وادار می كند (نیروی تاب). این پدیده باعث می شود تا لیافی كه در دو ضلع مثلث قراردارند (C,A) (شکل 1-1) تحت بیشترین كشش قرار گیرند. الیاف مرزی (منتهی الیه دو گوشه مثلث) سعی برگریز از صحنه تولید دارند در نتیجه همیشه بخش اندكی از الیاف به عنوان ضایعات از دو جانب مثلث از صحنه تولید خارج شده و مشكلات زیادی كه حداقل آن پارگی نخ است ایجادمی شود بخش دیگری ازالیاف كه شانس گریز پیدا نمی كنند در سطح نخ قرار گرفته، لایه بیرونی نخ راتشكیل می دهند و در ساختمان نخ نقش موثری باز ی نمی كنند. در شكل (2-1) تصویری از نخ رینگ كه در آن وضعیت الیاف لایه بیرونی نخ به خوبی نشان داده شده ملاحظه می گردد. الیاف فوق با حداقل درگیری در سطح نخ ظاهر شده اند و در تأمین استحكام نخ مفید واقع نمی شوند.
جهت محدود كردن ضایعات الیاف فراری لازم است تاعرض مثلث تاب كم شود. این عمل در ماشین های رینگ متداول با قرار دادن كندانسور قبل از رسیدن الیاف به غلتك تولید (شکل 3-1) صورت می گیرد.
ضرورت انجام تکمیل های ضد باکتری
رشد میکروارگانیزم ها روی منسوجات می تواند روی عملکرد، بهداشت و ظاهر آنها تأثیر بگذارد. بیشترین مشکل ناشی از این میکروارگانیسم ها، قارچ ها و باکتری ها هستند. قارچ ها باعث ایجاد مشکلاتی چون رنگ پریدگی، لکه های رنگی و خسارت به کالای نساجی می شوند. باکتری ها مثل قارچ ها به الیاف صدمه نمی زنند اما می توانند بعضی خسارت ها به الیاف، بوهای ناخوشایند و احساس لیزی لجن مانندی را در سطح منسوج ایجاد کنند.
اغلب اوقات قارچ و باکتری یک رابطه همزیستی روی پارچه تشکیل می دهند. مواد اضافه شده به الیاف مثل روغن های روان کننده، آنتی استاتیک ها، مواد تعاونی پایه طبیعی (مواد آهاری، غلظت دهنده ها و بهبود دهنده های زیردست) یک منبع غذایی را برای میکروارگانیزم ها آماده می کنند.
تکمیل های ضد میکروبی برای پارچه های صنعتی که در معرض هوا قرار دارند، بسیار حائز اهمیت است. پارچه های مورد استفاده برای سایبان ها، پرده ها، خیمه ها، روکش های برزنتی، طناب و مشابه این ها به محافظت در برابر فاسد شدن و کپک زدن نیاز دارند. لوازم و اثاثیه خانگی مثل فرش، پرده حمام، پارچه های تشکی بارها تکمیل های ضد میکروبی را دریافت می کنند. پارچه ها و لباس های حفاظتی که در مکان هایی که احتمال خطر عفونت و آلودگی از عوامل بیماری زا در آنجا وجود دارد (بیمارستان ها، پرورشگاه ها، مدارس و هتل ها) می توانند از تکمیل های ضدمیکروبی بهره مند شوند.
استفاده از تکمیل های ضد میکروبی برای جلوگیری از بوهای نامطبوع روی لباس های زیر، جوراب و لباس های ورزشی یکی از نیازهای مهم بازار فروش می باشد. بو، به وسیله تجزیه عرق بدن توسط باکتری ها تولید می شود و کنترل رشد باکتری ها با تکمیل های بهداشتی، مشکل را کاهش و یا باعث برطرف شدن آن می شود.
خصوصیات تأثیر تکمیل های ضد میکروبی
سرعت رشد میکروب ها می تواند به صورت مبهوت کننده ای سریع باشد. برای مثال جمعیت باکتری ها تحت شرایط ایده آل (PH=5-9, 36-40 درجه سانتی گراد) هر 20 تا 30 دقیقه دو برابر خواهد شد. در این سرعت، یک سلول باکتری می تواند به 1048576 سلول، فقط در مدت 7 ساعت افزایش پیدا کند. بنابراین تکمیل های ضدمیکروبی باید واکنش سریعی برای اثرگذاری داشته باشند. افزایش شروع سریع واکنش، یکی از معیارهای مهم برای تکمیل ضدمیکروبی است.
مواد ضدمیکروبی باید میکروب ها را بکشد یا باعث توقف رشد آنها شود و این خاصیت را در چندین مرحله شست و شو یا در معرض محیط قرار گرفتن حفظ نماید. همچنین باید برای استفاده تولید کننده و پوشیدن مصرف کننده بی خطر بوده و پایین ترین اثرات محیط زیستی را دارا باشد.
تکمیل های ضدمیکروبی باید دارای استفاده آسان در ماشین های نساجی و سازگاری با بقیه مواد تکمیلی مورد استفاده باشد و اگر اثری ناسازگار با خصوصیات پارچه مثل راحتی پارچه دارد، این اثر کوچک باشد و همچنین باید قیمتش پایین باشد.