:
اتخاذ تصمیمات اقتصادی توسط استفاده کنندگان صورت های مالی مستلزم
ارزیابی توان واحد تجاری جهت ایجاد وجه نقد و زمان وضعیت ایجاد آن است
و از آنجاییکه یکی از اهداف مدیریت هر واحد انتفاعی ارزیابی توان ایجاد وجه
نقد از طریق تمرکز بر وضعیت مالی ، عملکرد مالی و جریان های نقدی واحد
تجاری می باشد . مدیریت در قبال طرح ریزی در این مورد که چگونه و چه موقع
وجه نقدی مورد نیاز تامین و به کار گرفته شود مسئولیت دارد . و با توجه به
اینکه علل ورود وجه نقد به واحد تجاری و علل خروج وجه نقد از ان در واقع
بازتاب تصمیم گیری های مدیریت در مورد برنامه ریزی های کوتاه و بلند مدت
عملیاتی و طرح های سرمایه گذاری و تامین مالی واحد انتفاعی است در این
بررسی تلاش شده است که به میزان تاثیر صورت جریان های نقدی در تصمیم
گیری مدیران پرداخته شود .
در این تحقیق فرضیات پژوهش عبارتند از فرض اول ارائه صورت جریان های نقدی
بر تصمیم گیری های مدیران تاثیر دارد و فرض دوم نقد ناشی از فعالیت های
عملیاتی بیشترین تاثیر را در تصمیم گیری مدیران دارد. در این تحقیق دیدگاههای
مدیران 96 شرکت از شرکتهای پذیرفته شده در بورس تهران مورد آزمون قرار گرفته
است . اطلاعات لازم برای اثبات فرضیه های تحقیق از طریق پرسشنامه و صورت
جریان های نقدی شرکت های فوق جمع آوری شده است .
در این تحقیق فرضیات با استفاده از نرم افزار s-pluse و آمار t-test مورد آزمون قرار
گرفته ولی جهت تست مجدد فرضیه دوم یک مدل تشخیص طراحی شده که با
استفاده از تحلیل ممیز قابل بررسی می باشد و آزمون مورد استفاده در مدل فوق
آزمون لامبدای ویلکز می باشد .
مسئله پایداری ولتاژ یكی از اساسی ترین مسائل سیستم قدرت است و كشورهای مختلفی با این مشكل در شبكه های خود مواجه هستند. پایداری ولتاژ سیستم قدرت یكی از مهمترین مسائلی است كه در طراحی و بهره برداری نگرانی ایجاد می كند. این نگرانی می تواند با افت ولتاژ سیستم مشخص گردد. این افت ولتاژ در ابتدای كار بتدریج بوده اما در نهایت سریع می شود. موارد زیر می توانند بعنوان فاكتورهای شركت كننده در این مسئله در نظر گرفته شوند:
1- در تنگنا گذاشتن سیستم یا فشار وارد كردن به آن بعنوان مثال بهره برداری از سیستم تحت شرایط ماكزیمم باردهی توان
راكتیو.
2- ناكافی بودن منابع تولید قدرت راكتیو.
3- مشخصات و نوع رفتار بارها در ولتاژهای پائین و مغایر بودن این رفتار با رفتار مدلهای سنتی بارها كه در سیستم های قدرت
مورد استفاده قرار گرفته اند.
4- پاسخ ترانسفورمرهای تپ – چنجردار به كاهش اندازة ولتاژ در باس های بار.
5- عملكرد ناخواسته و غیرقابل پیش بینی رله ها كه در شرایط كاهش اندازه ولتاژ رخ خواهد داد.
مسئله پایداری ولتاژ بیشتر یك پدیده دینامیكی است و شبیه سازی در حالت گذرا برای پایداری گذرا نیز ممكن است كه بكار رود. در هر حال، بعضی از شبیه سازی ها نمی توانند اطلاعات حساسیت یا درجه پایداری را به آسانی فراهم آورند. و این روشهای شبیه سازی با صرف
زیاد وقت در شبیه سازی های كامپیوتری و بكارگیری كوشش و روشهای مهندسی در آنالیز نتایج را بیان می دارند. این مسئله به بازنگری و بازرسی شرایط سیستم در یك مقیاس وسیع و همچنین در نظر گرفتن تعداد زیادی رخداد تصادفی احتیاج دارد. بنابراین در بسیاری از كاربردها روش های آنالیز استاتیكی بسیار سودمندتر هستند. و می توانند بینش بیشتری را در مورد ولتاژ و توان راكتیو بار فرآهم آورند.
بنابراین، داشتن یك روش آنالیز، كه بتواند مسئله فروپاشی ولتاژ در سیستم قدرت را پیش بینی كند امری ضروی می باشد. در نتیجه، توجه قابل ملاحظه ای توسط محققان سیستم قدرت برروی این مسئله شده و روشهای مختلفی در مقالات برای آنالیز این مسئله پیشنهاد شده است.
مسئله قدرت راكتیو و كنترل ولتاژ از مسائل مشهور این بحث هستند و توسط بسیاری از محققان مورد توجه قرار گرفته اند. می دانیم كه برای حفظ یك پروفیل ولتاژ مورد قبول برای یك سیستم بایستی منابع كافی توان راكتیو در محلهای مناسبی استفاده شوند. با این همه داشتن یك پروفیل ولتاژ مناسب لزوماً پایداری ولتاژ را تضمین نخواهد كرد. بعبارت دیگر اگرچه ولتاژ پائین اكثر اوقات از ناپایداری ولتاژ نشأت می گیرد لزوماً باعث آن نخواهد شد.
همانطور كه بیان شد روشهای آنالیز مختلفی در مقالات و نشریات برای آنالیز پایداری ولتاژ ارائه شده است كه میتوان از آنالیز مدال و روش پخش بار تداومی نام برد. اساس روش آنالیز مدال بر محاسبه مقادیر ویژه كوچكتر ماتریس ژاكوبین كاهش یافته و همچنین بردارهای ویژه چپ و راست متناظر با این مقدار ویژه می نیمم پایه گذاری شده است. مقادیر ویژه نشأت گرفته یا وابسته به یك مد ولتاژ یا توان راكتیو متغیر هستند. پایداری سیستم بوسیلة چك كردن مقادیر ویژه قابل ارزیابی است. اگر تمام مقادیر ویژه مثبت باشند آنگاه سیستم قدرت بعنوان یك سیستم پایدار در نظر گرفته خواهد شد. بعبارت دیگر حتی اكر یكی از مقادیر ویژة سیستم منفی باشند آنگاه سیستم قدرت ناپایدار بوده و ولتاژ دچار فروپاشی خواهد شد. و مقدار ویژه صفر نشان دهندة آن است كه سیستم در حاشیه ناپایداری قرار گرفته است. وضعیت فروپاشی ولتاژ برای یك سیستم پایدار با ارزیابی مقادیر ویژه مینیمم قابل پیشگوئی است. اندازه هر كدام از مقادیر ویژة مینیمم معیاری جهت اندازة نزدیك شدن به فروپاشی ولتاژ می باشد.
با استفاده از فاكتور مشاركت باس های ضعیف یا ناحیه ضعیف سیستم از جهت نزدیكی به فروپاشی مشخص خواهند شد. این قسمت از سیستم در واقع بیشترین نقش را در فروپاشی ولتاژ اعمال خواهد كرد. و همانگونه كه بروز اتفاقات ناگهانی می تواند باعث ناپایداری و از دست دادن سیستم گردد این وضعیت (باسهای ضعیف) نیز اگر جبران نشوند باعث از دست دادن سیستم خواهند شد.
:
مخابرات UWB برای اولین بار در دهه 1960 معرفی شد و برای رادار، حسگر، مخابرات نظامی و کاربردهای زیست شناسی در 20 سال بعد از آن به کار رفت. در سال 2002، FCC رنج فرکانسی 10.6GHz~3.1 را برای کاربردهای UWB باز کرد و توان انتقال آن را به 41.3dBm- محدود کرد، بدین معنا که سیستم های UWB روز فراهم کردن: توان کم، قیمت کم و عملکرد باند وسیع در مساحت کوتاه تمرکز کردند. در مقایسه با کاربردهای باند باریک طراحی المان ها در سیستم های UWB بسیار متفاوت و چالش ساز است.
یکی از المان های مهم در گیرنده های UWB میکسرها هستند. میکسرها برای تبادل اطلاعات بین تعداد زیادی کانال مشابه UWB RF و از طریق آنتن ها نقش کلیدی دارند. میکسر، در واقع یک مبدل فرکانس است که در مدارات مخابراتی وظیفه تبدیل (و یا ترکیب) سیگنال از یک فرکانس به فرکانس (های) دیگر را به عهده دارد. اهمیت این عملکرد هم به وضوح در تهیه و تامین فرکانس های کاری مناسب با پایداری و نویز مطلوب است. میکسر می بایستی: 1) بهره تبدیل بالا، که اثرات نویز در طبقات بعدی را کاهش دهد. 2) NF کوچک، که LNA را از داشتن یک بهره بالا راحت کند. 3) خطی بودن بالا، که رنج دینامیک گیرنده را بهبود ببخشد و سطوح اینترمدولاسیون را کاهش دهد. هر کارایی بایستی توسط مصالحه در طراحی میسکر به دست آید. میکسر سلول گیلبرت با برخی تغییرات در ساختار آن نتایج قابل قبولی
برای کاربرد در سیستم های UWB به دست می دهد.
مقصود ما در این سیمنار بررسی ساختارهای مناسب میکسر جهت استفاده در سیستم های فراپهن باند UWB با استفاده از تکنولوژی CMOS است. برای این منظور ابتدا سیستم های UWB در فصل اول بررسی می گردند. سپس در فصل دوم میکسرهای گوناگون مورد بحث قرار گرفته و کارایی های آنها مقایسه می شود. در فصل سوم یازده مقاله ای در این زمینه را که در سال های اخیر طبع رسیده است تک تک بررسی کرده و در انتها در فصل چهارم نتایج به دست آمده و مزایا و معایب هر روش بیان می گردد.
فصل اول
سیستم های فراپهن باند (UWB)
1-1- تاریخچه
در طول دهه های اخیر پیشرفت سریع ارتباطات باعث ایجاد تقاضا برای قطعات بهتر و ارزان تر و همچنین تکنولوژی های پیشرفته تر شده است. افزایش تقاضا برای انتقال سریع و افزایش نرخ اطلاعات در عین مصرف کم توان تاثیرات شگرفی را بر تکنولوژی ارتباطات ایجاد کرده است. در هر دو بخش مخابرات بی سیم و سیمی این گرایش منجر به استاده هرچه بیشتر از مدولاسیون هایی با استفاده بهینه تر از طیف فرکانسی و یا افزایش پهنای کانال ها گشته است. این روش ها به همراه روش های مهندسی برای کاهش توان، به منظور تولید تراشه های ارزان و با مصرف توان کم در صنعت استفاده می شود.
افزایش و گسترش استانداردها نه تنها باعث شده که سیستم ها با طیف های شلوغ تری از لحاظ فرکانسی روبرو باشند بلکه باعث شده است تا سیستم ها به سوی چند استاندارده بودن سوق داده شده و قابلیت انطباق با استانداردهای مختلف را داشته باشند. در حقیقت این پیشرفت تکنولوژی منجر به طراحی و تولید دستگاه هایی شده است که قابلیت کارکرد در باندهای وسیع تری را داشته باشند، مانند تکنولوژی فراپهن باند (UWB).
تکنولوژی فراپهن باند (UWB) به شیوه کاملا متفاوتی از سایر تکنولوژی ها از باند فرکانسی استفاده می کند. این سیستم ها از پالس های باریک و پردازش سیگنال در حوزه زمانی برای انتقال اطلاعات استفاده می کنند، بدین صورت سیستم های فراپهن باند (UWB) قادرند در بازه زمانی مشخص اطلاعات بیشتری را نسبت به سیستم های قدیمی تر منتقل کننده زیرا حجم انتقال اطلاعات در سیستم های مخابراتی به صورت مستقیم با پهنای باند تخصیص یافته و لگاریتم (Signal to SNR Noise Ratio) متناسب است.
در شبکه های توزیع امروزی بخصوص با روند رو به رشد خصوصی سازی و رقابتی شدن بازار برق، هدف اولیه شرکتهای توزیع پایین آوردن هزینه های مربوط به بهره برداری، نگهداری و ساخت شبکه و همزمان بالا بردن قابلیت اطمینان شبکه و مشترکین میباشد. یکی از موثرترین روشها برای پاسخگویی به رشد بار و نیز تأمین سطح مشخصی ازقابلیت اطمینان، استفاده از منابع تولید پراکنده میباشد. بر اساس یک تعریف، تولیدات پراکنده به تولیدات تا سقف ١٠ مگاوات اطلاق میشود که قابلیت وصل شدن به شبکه توزیع را داشته باشند. تکنولوژی واحدهای تولید پراکنده شامل فتوولتائیک ها، توربینهای بادی، پیلهای سوختی، توربینهای کوچک گازی و میکروتوربینها، ژنراتور-موتورهای استرلینگ و ژنراتور-موتورهای احتراق داخلی و… میباشند.
پیش بینی میگردد که تولید پراکنده سریعأ توسعه پیدا کرده و سهم قابل توجهی از تولید برق آینده جهان را بر عهده بگیرد. این توسعه در
بکارگیری واحدهای تولید پراکنده، دلایل مختلفی میتواند داشته باشد که از جمله آن میتوان به عواملی چون توجه به محیط زیست، کاهش تلفات سیستم، آزادسازی ظرفیت سیستم، کاهش هزینههای بهره برداری مربوط به دوره پیک منحنی بار، بهبود پروفیل ولتاژ و ضریب بار، تأخیر و یا رفع در نیاز به توسعه سیستم، بهبود قابلیت اطمینان و بازدهی شبکه اشاره کرد. از طرفی چون سیستمهای توزیع به طور معمول برای کار به صورت شعاعی طراحی میشوند، اتصال منابع به سیستم توزیع میتواند به میزان زیادی روی جریان، توان و شرایط ولتاژ در محل مصرف کننده ها و تجهیزات سیستم تأثیر بگذارد و این اثرات ممکن است در راستای بهبود یا بدتر شدن عملکرد سیستم باشد که به شرایط سیستم و مشخصات منابع تولید پراکنده نصب شده بستگی دارد. بنابراین رسیدن به مزایای بالا در عمل بسیار مشکلتر از آن است که اغلب تصور میشود. برای رسیدن به این مزایا تولیدات پراکنده باید دارای اندازه مناسب بوده و در مکانهای مناسب نصب شوند.
همانند بسیاری از مسائل دیگر در برنامه ربزی سیستم قدرت، مسأله جایابی بهینه منابع تولید پراکنده در شبکه های توزیع یک مسأله بهینه سازی با ابعاد بزرگ، غیر خطی و با متغیرهای گسسته و پیوست میباشد که متناسب با اندازه سیستم،تعداد حل ها ی محلی و تعداد حالت هایی که باید تحلیل شوند افزایش می یابند به گونه ای که روش های حل کلاسیک قادر به یافتن حل بهینه آن نیستند.
در این پایان امه از روش الگوریتم بهینه ساری اجتماع ذرات برای پیدا کردن اندازه و محل بهینه انواع مختلف منابع تولید پراکنده استفاده شده است. اکثر محققان از روش های تکاملی برای پیدا کردن محل بهینه منابع تولیدات پراکنده استفاده کرده اند که از روش پیشنهاد شده جهت بهبود پروفیل و پایداری ولتاژ، کاهش تلفات در سیستم توزیع استفاده میشود.
:
امروزه برای طراحی سیستم های پیچیده، مشکلات سیم بندی وجود دارد. خصوصیات الکتریکی سیگنال ها و تاخیر، قابل پیش بینی نبوده و تست و بازبینی آنها نیز مشکل است. برای حل این مشکلات، طرح جدیدی به نام شبکه روی تراشه (NOC) پیشنهاد شده است. در این طرح، بلاک های مختلف IP توسط یک شبکه مبتنی بر بسته به هم مرتبط می شوند. این شبکه چیزی متفاوت از ارتباطات شبکه ای در مقیاس بزرگ می باشد، زیرا هم سطح منابع روی تراشه محدود است و هم ارتباط باید با تاخیر کمی به وجود آید.
NOC ارتباط ساختار یافته و استانداردی را بین منابع و بلاک های مختلف روی تراشه به وجود می آورد. استفاده از NOC نه تنها، راه ارتباطی مورد نیاز برای ارتباط هسته های روی تراشه با کمترین استفاده از منابع محاسباتی آنان را ایجاد می نماید بلکه پهنای باند وسیع تری در کانال های ارتباطی بین آنها به وجود می آورد. بدین ترتیب روش طراحی مبتنی بر ارتباطات مطرح می شود که شکل تکامل یافته ای از روش طراحی مبتنی بر بستر را به انضمام ساختار شبکه روی تراشه ارائه می دهد. فصل دوم گزارشی که در پیش رو دارید روش های موجود در روند تکامل طراحی سیستم های الکترونیکی از SOC به سوی NOC را بررسی می نماید که به طور عمده در 4 دسته کلی قرار می گیرند. فصل سوم این گزارش انواع توپولوژی های اتصال بین اجزای شبکه روی تراشه را تشریح کرده. فصل چهارم ضمن ی بر انواع معماری های شبکه روی تراشه به توضیح معماری غالب (معماری مبتنی بر مش) می پردازد. در فصل پنجم مقایسه روش ها و نتیجه گیری ارائه خواهد شد.
فصل اول
کلیات
1-1- پیشینه تحقیق
طراحی سیستم روی تراشه محدوده وسیعی از موضوعات را پوشش می دهد. این موضوعات شامل توسعه همزمان سخت افزار و نرم افزار، روش های طراحی با متدولوژی های توسعه سیستم براساس بستر توسعه، ساختار معماری پایه ای سیستم، هسته های قابل بکارگیری مجدد و نیز تکنولوژی نسل دوم (2G) و نسل سوم (3G) و استانداردهای مورد نیاز در حال تغییر می باشند. به طوری که تعداد موضوعات بی پایان به نظر می رسند آنچه که طراحان SOC را نگران می کند دو مورد اساسی است که عبارتند از محدودیت های موجود و موارد مربوط به فرآیند توسعه. بخش اول شامل چالشهای زمانی، هزینه و کیفیت از نقطه نظر تجاری رساندن محصول به بازار در حداقل زمان ممکن از اهمیت بسیاری برخوردار است. از نقطه نظر تکنیکی، کوتاه کردن دوره زمانی تولید محصول، زمان توسعه آن را کاهش می دهد ولی در عین حالی که این زمان کوتاه شود، نباید در کیفیت محصولات خللی ایجاد شود. از طرفی زمان توسعه محصول، از عواملی است که به طور مستقیم در کیفیت اثر می گذارد. بیشترین عوامل محدود کننده در طراحی، زمان تائید و زمان خاتمه می باشد. هر دو مورد روی تعداد تکرارها و بنابراین روی کل زمان تولید محصول تاثیر مستقیم دارند. در این راستا روش های طراحی مختلف و متعددی برای طراحی SOC ارائه شده اند. که هریک از آنها به گونه ای سعی در ساده سازی طراحی های بزرگ و پیچیده و کاهش زمان رسیدن محصول به بازار دارند. روش های مذکور در چهار دسته بزرگ قرار می گیرند. که عبارتند از:
– روش طراحی مبتنی بر IP
– روش طراحی مبتنی بر واسطه
– روش طراحی مبتنی بر بستر
– روش طراحی مبتنی بر ارتباطات
طراحی سیستم های بسیار بزرگ و پیچیده روی یک تراشه واحد مشکل است و از قانون خاصی نیز تبعیت نمی کند. GSRC با فراهم کردن ابزار ضروری، طراحی قانونمند مبتنی بر بستر برای طراحان مدار مجتمع امکان پذیر می سازد تا بتواند دوباره بکارگیری مجدد قطعات، ساختارها، کاربردها و پیاده سازی ها را فراهم سازد. موضوع مهم و ضروری، نحوه ارتباطات و اتصالات بلاک های IP روی سیستم است. معماری شبکه روی تراشه واحد (NOC) به عنوان آخرین راه حل و روش طراحی در دهه اخیر برای حل چنین مشکلی پیشنهاد شده است. NOC ارتباط ساختار یافته و استانداردی را مابین منابع و بلاک های مختلف IP روی تراشه به وجود می آورد. از آنجائی که معماری های سنتی که مبتنی بر گذرگاه طراحی شده اند به علت پهنای باند ناکافی و سطوح بالاتر منابع محاسباتی برای طراحی سیستم روی تراشه مفید و کارآمد نیستند. استفاده از NOC نه تنها راه ارتباطی مورد نیاز برای ارتباط هسته های IP روی تراشه با کمتری استفاده از منابع محاسباتی آنان را ایجاد می نماید بلکه پهنای باند وسیع تری در کانال های ارتباطی بین آنها به وجود می آورد. الگوریتم جاری روی تراشه و متدهای طراحی سیستم روی تراشه نمی تواند پاسخگوی نیازهای سطح شامل میلیون ترانزیستور باشد. طراحی زمان بسیار می گیرد و نگاشت کاربردها به معماری های اختصاص داده شده می تواند غیرممکن شود. راه حل های ممکن باید در طراحی های مبتنی بر بستر و طراحی سیستم کامپیوتر که به قابلیت دوباره بکارگیری قطعات، معماری ها، کاربردها و پیاده سازی ها اعتماد می کنند، جستجو شود. مورد ضروری مصالحه بین «عمومیت» و «کارایی» است. عمومیت، قابلیت دوباره بکارگیری سخت افزار و سیستم های عامل را فراهم می کند. در حالی که کارایی (شامل هزینه، سرعت، توان) به وسیله استفاده از ساختارهای خاص کاربرد حاصل می شود.