:
کاویتاسیون با افزایش ایجاد سازه های آبی و تاسیسات جانبی آنها در فرآیند طبیعی سیستم های آبی در قالب یک مشکل نمود پیدا می کند و در جایی که بشر به لحاظ تامین منابع آبی، که به نوعی اصلی ترین نیاز بشر می باشد در سیستم هماهنگ طبیعت دست می برد، باید در صدد حل این مشکل طبیعی نیز برآید. پیچیدگی هایی خاصی که بر این بحث سایه افکنده، موجب شده است همواره مورد توجه خاص محققین علم هیدرولیک و مهندسین عمران باشد. مهمترین مشکل و خطری که ساختمان سرریزها را تهدید می کند پدیده کاویتاسیون است، که در نقاطی از سازه که سرعت جریان آب زیاد است بوجود می آید. کاویتاسیون پدیده ای است که در سرعتهای بالا باعث خرابی و
ایجاد گودال می گردد. گاهی در یک سیستم هیدرولیکی به علت بالا رفتن سرعت، فشار منطقه ای پایین می آید و ممکن است این فشار به حدی پایین بیاید که برابر فشار سیال در آن شرایط باشد و یاد در طول سرریز یا حوضچه خلاء زایی در اثر به وجود ناصافیها و یا ناهمواریهای کف سر ریز خطوط جریان از بستر خود جدا شده و بر اثر این جداشدگی فشار موضعی در منطقه جداشدگی کاهش یافته و ممکن است که به فشار بخار سیال برسد. در این صورت بر اثر این دو عامل بلافاصله مایعی که در آن قسمت از مایع در جریان است به حالت جوشش در آمده و سیال به بخار تبدیل شده و حبابهایی از بخار بوجود میاید. این حبابهاپس از طی مسیر کوتاهی به منطقه ای با فشار بیشتر رسیده و منفجر می شود و تولید سر و صدا می کند و امواج ضربه ای ایجاد می کند و به مرز بین سیال و سازه ضربه زده و پس از مدت کوتاهی روز مرز جامد ایجاد فرسایش و خوردگی میکند. تبدیل مجدد حبابها به مایع و فشار ناشی از انفجار آن گاهی به 1000 مگا پاسکال می رسد. از آنجایی که سطوح تماس این حبابها با بستر سرریز بسیار کوچک می باشند نیروی فوق العاده زیادی در اثر این انفجارها به بسترهای سرریزها و حوضچه های آرامش وارد می کند. این عمل در یک مدت کوتاه و با تکرار زیاد انجام می شود که باعث خوردگی بستر سرریز می شود و به تدریج این خوردگی ها تبدیل به حفره های بزرگ می شوند. اطلاعاتی که درگذشته راجع به کاویتاسیون و خطرات ناشی از آن وجود داشت ناقص و چندان قابل اهمیت شمرده نمی شد. اما پس از انکه سیستم های هیدرولیکی طراحی گردید که در آنها قسمتی و یا تمامی سیستم در معرض سرعت جریان زیاد سیال و به دنبال آن ایجاد پدیده کاویتاسیون بود، طراحان را بر این داشت که با این پدیده بطور جدی برخورد نمایند. امید است بتوانیم در این مجال گوشه هایی ای این مبحث مهم را بازگو نماییم.
ازدیاد سرسام آور تعداد خودروها در ایران و جهان، چالش هایی چون آلودگی محیط زیست و بخصوص اثر گلخانه ای حیات در کره خاکی را به دغدغه کشانده است. فراوری و مصرف بنزین و گازوئیل باعث آلودگی شدید محیط زیست و بروز امراض صعب العلاج انسانی گردیده است. حتی پرفسور لاولاک مرگ 80% انسان ها به علل ناشی از اثرات استفاده از سوخت های فسیلی را تا سال 2040 میلادی اجتناب ناپذیر پیش بینی کرده است. وانگهی نفت فلات قاره ایران سنگین است و واردات بنزین برای دولت دغدغه آفرین بوده است. علاوه بر این بازده خودروهای متداول بنزینی و گازوئیلی کمتر از 20% است؛ با لحاظ راه بندان در کلان شهرها به ویژه تهران، بازده آنها باز هم کاهش نشان می دهد. همچنین مصرف آنها زیاد است و با فرسودگی موتور درونسوز بیشتر هم می شود و نیز هزینه و زمان تعمیر و نگهداری آنها زیاد است. راه حل ماهرانه، اختلاط قدرت و انرژی منابع مزبور است؛ به نحوی که با لحاظ امکانات کشور و بررسی مهندسی، خودرویی بهره ور ارائه شود. گاز طبیعی فشرده، انواع باتری های شیمیایی و آفتابی، پیل های سوختی، خازن های سترگ و حتی نیروی عضلانی برخی از منابع انرژی جایگزین هستند.
در فصل اول، ابتدا مزایای خودروهای برقی مختلط بیان شده است و خودروی پریوس به عنوان مبنایی برای رساله معرفی شده است. سپس برای کاهش مصرف سوخت از شبکه های عصبی برای تنظیم زاویه پیش برق (آوانس) بهره گرفته شده است.
در فصل دوم ابتدا این سوال مطرح گردیده است که چرا بهتر است باتری سدیم – گوگردی را به کار بست. از آنجا که منابع فنی باتری مزبور کمیاب هستند، قوانین کلی حاکم بر باتری ها بیان و شبیه سازی گردیده اند.
در فصل سوم مشخصات باتری سدیم – گوگردی و نوع باتری زبرا ارائه شده اند.
در فصل چهارم دلایل و روش استفاده از شبکه های عصبی ذکر شده اند و سپس شبکه های MLP و RBF اعمال و مقایسه شده اند.
در فصل پنجم، نوعی روش کنترل برداری موتور القایی توسط شبکه های عصبی ارائه و شبیه سازی گردیده است. سپس برنامه پیاده سازی آن توسط DSP تهیه شده است.
در فصل ششم مدل اصلاح یافته خودروی پریوس در یک مسیر شبیه سازی شده است. به علاوه بیان کدی سیستم اداره خودرو آمده است.
انواع برنامه های زیر به کار رفته اند:
– برنامه های کاربردی در m_file نرم افزار Matlab (با پسوند m مانند P7.m)
– برنامه های شبیه سازی در محیط Simulink (با پسوند mdl)
– برنامه های محیط PSpice (با پسوند cir)
– داده های عددی خروجی برنامه ها (با پسوند txt)
– فایل کتابخانه ای پشتیبانی زمان اجرا برای تراشه DSP هدف (با پسوند lib)
– برنامه های منبع به زبان C (با پسوند c)
– پروژه های ذخیره شده در CSS (با پسوند pjt)
– فضای کارهای ذخیره شده در CSS (با پسوند wks)
– دستورات به زبان اسمبلی (با پسوند asm)
– فایل هایی که قسمت ها را به حافظه نگاشت می دهند (با پسوند cmd).
لازم است : یكی آنكه نحوه تامین مالی هزینه های
آن مشخص شود . و دیگر آنكه موسسه سازمان شركت یا وزارتخانه مسئول اجرا و بهره برداری از آن
تعیین شود . خلاصه اینكه بر اساس یك برنامه مشخص باید واحدی مسئول اجرای طرح شده و منابع
مالی كافی در ا ختیار آن قرار گیرد تا كلیه عملیات را طبق مطالعات و پیش بینی های انجام شده
پیش ببرد . بسیاری از مسائل و مشكلاتی كه طی اجرای طرح پدیدار می شود در مرحله تهیه و تنظیمو مطالعه آن قابل پیش بینی و حل نیست . بنابراین در مرحله اجرا واحد یا موسسه مجری طرح
مسئولیت رفع آن را به عهده دارد . ولی مسائل اصلی سازماندهی و تامین مالی طرح و نكات مربوط به
تكامل طرح از مرحله تهیه و تنظیم تا مرحله نهایی باید پیشاپیش مورد تحلیل قرار گیرد . توجه به
مسائل اساسی و حذف هر گونه تنگنای احتمالی قابل پیش بینی از لحاظ سازمانی و حقوقی در
موقعیت بعدی طرح نقش مهمی دارد . معمولاً تهیه و تنظیم كنندگان طرح با مجریان طرح یكی
نیستند و طرح پس از تصویب برای اجرا به مدیران و كاركنان دیگری واگذار می شود . بدیهی است این
مدیران و كاركنان باید دارای مهارت و تجربه لازم و كافی باشند ولی باز هم برای پرهیز از تگنا ها و
مشكلات بعدی باید قبلاً سازمان طرح و تشكیلات آن مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد.
تجربه نشان داده است كه علی رغم پیش بینیهای قبلی از لحاظ سازمانی و حقوقی و تشكیلاتی باز
هم مسائل متعددی پیش می آید . سازمان یا موسسه جدید باید افراد فنی و كاركنان اداری مورد نیاز
را استخدام كرده و مراحل حقوقی تشكیل موسسه را طی كند و اسناد مناقصه را تنظیم نموده و
مناقصه های مربوط را انجام دهد و به طور كلی یك سلسله از این گونه وظایف را بر عهده گیرد و
پیداست كه انجام مطالعات لازم مربوط به این وظایف قبل از آغاز كار تا چه حد در پیش برد كار موثر
واقع می شود . این مطلب هم درباره طرحهای سرمایه گذاری بخش عمومی و هم بخش خصوصی
صدق می كند ولی در بخش عمومی از اهمیت زیادتری برخوردار است . زیرا در این بخش آزادی عمل
و انعطاف كمتری وجود دارد . اگر طرح سرمایه گذاری جنبه توسعه یك موسسه موجود را دارد و به هر
حال توسط دستگاه یا موسسه ای كه قبلاً سازمان یافته است اجرا می شود مطلب نسبتاً ساده تر است.
جنبه های مالی طرح با مسائل سازمانی و حقوقی آن در ارتباط نزدیك است . برای مثال اگر مقرر
شود كه سرمایه مورد نیاز از طریق فروش سهام تامین شود . این مطلب نه تنها نحوه تامین مالی طرحرا مشخص می كند بلكه همزمان با آن شكل حقوقی موسسه جدید را نیز معین كرده و نشان می دهد
كه موسسه مسئول به صورت شركت سهامی اداره می شود.
از سوی دیگر محدودیت مالی بر سایر جنبه های طرح مانند حدود استفاده از مكانیزه كردن تاثیر
تعیین كننده ای دارد و بنابراین مسئله تامین مالی باید همزمان با دیگر مسائل طرح مورد توجه قرار
گیرد و نمی توان آن را موكول به پایان مطالعه طرح سرمایه گذاری كرد . نكته آخر اینكه ارزشیابی
تجاری طرح مستلزم تعیین نرخ بازده سرمایه گذاری و اطلاعاتی از این دست است و به این منظور
مقدار وامگیری و نرخ بهره باید برآورد و مشخص شود.
همان طور كه ملاحظه شد نحوه تامین اعتبار و شكل حقوقی و سازمانی با یكدیگر در ارتباط
متقابل بوده و تعیین اولویت بررسی هر یك دشوار است . در اینجا به منظور تشریح مسئله ابتدا جنبه
های مالی طرح بررسی شده و سپس به جن به سازمانی و حقوقی آن می پردازیم . و به هر حال در هر
دو مورد باید مسائل مربوط به اجرا و بهره برداری از طرح تفكیك شده و تفاوت بین طرحهای سرمایه
گذاری بخش خصوصی و بخش عمومی در همه حال مورد نظر قرار گیرد.
:
صورتهای مالی، منابع مهم اطلاعاتی برای تصمیم گیریهای اقتصادی بشمار می روند که مدیران، سرمایهگذارن، اعتبار دهندگان و سایر استفادهکنندگان جهت رفع نیازهای اطلاعاتی خود از آنها استفاده می کنند. صورتهای مالی اساسی به عنوان شالوده سیستمهای اطلاعاتی حسابداری باید اطلاعات مربوط و قابل اعتماد را در اختیار استفادهكنندگان گزارشهای مالی قرار دهند تا در مدلهای تصمیم گیری آنها مورد استفاده واقع شوند، این سیستمها بایستی مبنائی را برای استفادهكنندگان ازگزارشهای مالی فراهم آورند تا آنها بتوانند عملكرد شركت را مورد ارزیابی قرار دهند. از آنجایی که تنها و مهمترین ابزار اطلاعاتی استفادهکنندگان از اطلاعات مالی، همانا صورتهای مالی هر شرکت می باشد تا آنها بتوانند تصمیمهایی را اتخاذ کنند؛ اگر این اطلاعات صحیح نباشند، کلیه افراد متضرر خواهند شد. با توجه به اینکه اطلاعات به صورت یکسان در اختیار استفاده کنندگان قرار نمی گیرد، بین مدیران و سرمایهگذاران، عدم تقارن اطلاعاتی ایجاد می شود. عدم تقارن اطلاعاتی، وضعیتی است که مدیران در مقایسه با سرمایه گذاران، دارای اطلاعات افشاء نشده بیشتری در مورد عملیات و جوانب مختلف شرکت در آینده میباشند. همین امر سبب می شود که مدیران انگیزه و فرصت مدیریت سود را داشته باشند. تحت چنین
شرایطی مدیران ممکن است به واسطه اقلام تعهدی، بصورت موقتی سود شرکت را بیش از واقع نشان داده و بدین طریق سهام شرکت را به قیمت بیش از ارزش واقعی معامله کنند. که نهایتاً منجر به افزایش بازده سهام آن شرکت خواهد شد. با توجه به این موضوع که مدیران مجبورند اقلام تعهدی را در دورههای بعد برگردانند، احتمال کاهش سود شرکتهای با عملکرد ضعیف در دورههای بعد افزایش می یابد. زیرا برای شرکتهای با عملکرد ضعیف که به مدیریت سود می پردازند، احتمالاً جریانهای نقدی جهت مخفیسازی تأثیر اقلام تعهدی برگردانده شده کافی نباشد(ابراهیمی کردلر و داریانی، 1385،ص4)1.
یکی از اهداف اساسی وضع استانداردهای حسابداری این است که استفاده کنندگان بتوانند با اتکاء بر صورتهای مالی تصمیمهای نسبتاً مربوط و صحیحی اتخاذ کنند، پس نیاز حرفه حسابداری به آن شیوه از گزارشگری می باشد که منافع تمام استفاده کنندگان بهصورتی مطلوب رعایت شود. از سوی دیگر، همانطور که از تعریف مدیریت سود بر می آید، مدیران برای رسیدن به اهداف خاصی که منطقاً منافع عدهای خاص را تأمین می کند، سود را طوری گزاش می کنند که این با هدف تأمین منافع عمومی استفاده کنندگان مغایرت دارد. حسابرسان وظیفه دارند که بر مطلوبیت صورتهای مالی در چارچوب استانداردهای حسابداری صحه بگذارند، در حالیکه استانداردهای حسابداری نیز در بعضی از موارد دست مدیران را برای انتخاب روش حسابداری باز می گذارد. در واقع مشکل از آنجا ناشی می شود که مدیریت سود در بعضی مواقع باعث گمراه کننده شدن صورتهای مالی میشود، در حالیکه صورتهای مالی از نظر قرارگرفتن در چارچوب استانداردهای حسابداری مشکلی نداشته و حسابرسان از این نظر نمی توانند بر صورتهای مالی اشکالی بگیرند. پس با توجه به این موضوع که سود یکی از مهم ترین عوامل در تصمیم گیریها میباشد، آگاهی استفاده کنندگان از قابل اتکاء بودن سود می تواند آنها را در اتخاذ تصمیمهای بهتر یاری دهد(مشایخی و صفری، 1385،ص 36)1.
بررسی پژوهشهایی که در زمینه مدیرت سود انجام گرفته، بیانگر تلاش پژوهشگران در فهم این مطلب است که چرا مدیران به دنبال دستکاری سود هستند، چگونه سود را مدیریت می کنند و عواقب اینگونه رفتار چیست؟ پاسخ به این سؤالها، بخش اعظمی از پژوهشهای تجربی را در حوزه حسابداری و گزارش گری مالی به خود اختصاص داده است(مشایخی و همکاران، 1384،ص 62)2.
حسابداری تعهدی، حق انتخاب قابل توجهی به مدیران در تعیین سود در دورههای زمانی متفاوت اعطاء میکند. در واقع تحت این نوع از سیستم حسابداری، مدیران کنترل چشمگیری بر زمان تشخیص برخی اقلام هزینه از جمله هزینههای تبلیغات و مخارج تحقیق و توسعه دارند. از سوی دیگر مدیران در سیستم حسابداری تعهدی، با گزینههای متفاوتی در مورد زمان تشخیص درآمدها نیز روبرو هستند، ازجمله تشخیص سریع تر درآمد از طریق انجام فروشهای نسیه. اینگونه عملکرد از سوی مدیران به عبارت ساده به عنوان مدیریت سود یاد می شود(مشایخی و همکاران، 1384،ص 62)3.
از آنجاییکه در این پژوهش ارتباط بین مدیریت سود شرکتهای گروه با بازده سهام شرکت اصلی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار گرفته، سعی شده است که به استفاده کنندگان از صورتهای مالی شرکتهای گروه این آگاهی داده شود که گاهی اوقات سود، مدیریت می شود و از این رو سود گزارش شده شرکتهای گروه(سود تلفیقی)از سود واقعی متفاوت خواهد بود؛ که این موضوع ممکن است باعث افزایش قیمت سهام و در نتیجه بازده سهام شرکت اصلی شود. تحت چنین شرایطی سرمایه گذاران بایستی در تصمیم گیریهای خود دقت بیشتری به عمل آورده و محافظه کارانه تر عمل نمایند.
:
در سامانه اقتصادی امروز دنیا، انتقال و گزارش اطلاعات صحیح مالی به مراکز تصمیم گیری، اهمیت بسیار زیادی دارد. سهامدارانی که اندوخته های خود را به شکل سرمایه در اختیار شرکتها قرار می دهند، برای آگاهی از چگونگی اداره سرمایه های خود و اطمینان از صحت عمل و کارآیی مدیران، وسیله دیگری جز صورت حساب ها و گزارشهای سالانه شرکتها دراختیار ندارند. دولت نیز به دلایل مختلفی از جمله، اطمینان از صحت مصرف وجوه و منابع کسب درآمد از طریق وصول مالیات و… نیازمند گزارشهای دقیق و صحیح مالی است. از طرف دیگر، اطلاع دقیق از نتایج فعالیت های مختلف اقتصادی و دقت در اجرای اصول حسابداری و برقراری سامانه مناسب انتقال اطلاعات به صورت گزارشهای مالی، عامل مؤثری دردست یابی برنامه های اقتصادی کشور به حساب می آید.
در ارزیابی عملکرد و توان سودآوری یک شرکت، علاوه بر اینکه رقم سود گزارش شده برای سرمایه گذاری مهم است و بر تصمیم های آنها تأثیر دارد، ارتباط سود با سایر اجزای صورت های مالی نیز، مورد توجه خاص سرمایه گذاران است. بنابراین پژوهش هایی که در مورد سود انجام می گیرد، دارای اهمیت زیاد است. امروزه مدیریت سود یکی از موضوعات بحث انگیز و جذاب در پژوهش های حسابداری به شمار می رود. به دلیل این که سرمایه گذاران به عنوان یکی از عوامل مهم تصمیم گیری به رقم سود توجه خاصی دارند و با توجه به بیان اهمیت پژوهش در مورد مسائل مختلف مربوط به بورس و مدیریت سود، پژوهش حاضر با ارزیابی نوع مدیریت سود و بررسی اثر ساختار
مالکیت و اندازه شرکت برروی مدیریت سودآوری آتی ، در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، گامی بسیار کوچک برای شفاف سازی اطلاعات مالی می باشد. امید است که مشوق گامهای بزرگتر و پربارتر باشد.
2-1 بیان مسأله
در اواخر دهه 1920 رایج شدن صورت حساب سود و زیان همراه با فشارهای قابل توجه از سوی افراد برون از حرفه حسابداری و نیز عدم رضایت دست اندرکاران حرفه ای و دانشگاهیان از روش جاری، تغییرات نهادی مهمی را در تفکر ونظریه حسابداری به وجود آورد. یکی از مهمترین این تغییرات ، تأکید و توجه بیشتر به صورت سود و زیان که پیش تر معطوف به ترازنامه بود، سبب شده تا مقوله ای به نام «مدیریت سود»[1] متولد ومطرح شود. مدیریت سود به عنوان فرآیند برداشتن گام های آگاهانه در محدوده اصول پذیرفته شده حسابداری برای رساندن سود گزارش شده به سطح موردنظر تعریف شده است. عمل نزدیک کردن سود گزارش شده به سطح سود هدف، از طریق دستکاری[2] انجام می شود (ملانظری و کریمی زند، ،1386،ص84)3.
سود از جمله برترین شاخص های اندازه گیری فعالیت یک واحد اقتصادی است. درک و شناخت رفتار سود حسابداری مقوله ای است که بر اثر گسترش فنون کمی مدیریت و ضرورت توجه به نیاز استفاده کنندگان صورت های مالی شکل گرفته است. این امر از محدوده اندازه گیری فعالیت های گذشته فراتر رفته و حسابداری را برای یاری رساندن به تصمیم گیرندگان تواناتر ساخته است. با وجود این که نظریه فراگیری در زمینه سود حسابداری وجود ندارد که مورد توافق همگان باشد، باز هم به عنوان یکی از معیارهای تصمیم گیری مالی از اعتبار ویژه ای برخوردار است. در این راستا هر جریانی که سود را به طریقی دست خوش تغییر کند نیز اهمیت می یابد . زیرا پیامدهای اقتصادی بر آن مترتب می شود و این مسئله، به ویژه ممکن است در بازارهای با کارآیی ضعیف سرمایه از درجه اهمیت بیشتری برخوردار باشد. رسوائی اخیر در انرون4 و ورلدکام5 و جاهای دیگر یک احساس عمومی ایجاد کرد که مدیریت سود به کار رفته توسط مدیران شرکت ها به سمت مدیریت سود فرصت طلبانه، گرایش بیشتری دارد تا منفعت شخصی مورد انتظار مدیران تأمین شود، و این مدیران اهمیت کمی به منافع سهامداران قائل شــــده اند. عمل نزدیک کردن سود گزارش شده به سطح هدف از طریق دستکاری انجام می شود. مدیران به دلایل و انگیزه های گوناگون از قبیل پاداش، بدهی و هزینه های سیاسی و غیره دست به مدیریت سود و یا درمواردی هموارسازی سود6 می زنند. حال اگر این مدیریت سود در جهت افزایش ارزش شرکت باشد به نوعی می توان گفت لا اقل از نظر سهامداران مورد قبول است، اما در بعضی مواقع مدیران به صورت فرصت طلبانه از این راهکار استفاده کرده و مطلوبیت خود را بیشینه می کنند.