:
انسان اجتماعی از سویی نیازمند است و از سوی دیگر منفعت طلب. او همان گونه که برای رفع
نیازهای روزمره ی خود به دسترنج و داشته های همنوعان خود محتاج است به حفظ دارایی و توانایی
خود نیز سخت علاقه مند است، او معمولاً به معاوضه و معامله می اندیشد که برای تنظیم روابط حقوقی
خود ناگزیر به تنظیم قرارداد با دیگران است. قراردادی سودمند و عقلایی که در مقابل آن چه طی توافق
با دیگران به دست می آورد، چیزی را از دست بدهد. به همین جهت وفای به عقد را مطلوب عقل می
داند و همان طوری که می دانیم اصل، در همه پیمان ها، استواری و لزوم وفای به آن هاست که بر پایه ی
تأمین مصلحت اجتماعی و حفظ امنیت تجاری و اقتصادی بنیان نهاده شده و به رسمیت شناخته شده است.
با این وجود اصل لزوم قراردادها نیز مانند دیگر قواعد حقوقی و اجتماعی از گزند ضرورت ها در امان
نمانده است از این رو نباید آن را مطلق پنداشت. بنابراین در مواردی بر این قاعده نیز استثنائاتی وارد شده
می باشند. این معاذیر قراردادی، اصل لزوم قراردادها را » معاذیر قراردادی « است که از جمله آن ها
تخصیص زده و نیروی الزام آور عقد را از بین می برند.
معاذیر قراردادی و استثنائات، عموماً برخاسته از وجدان اجتماعی و فطرت عدالت جوی انسانهاست
و به دلیل سرشت و گوهر وجود فرزندان آدم و یکسان بودن خواستهای درونی او، همین معاذیر کم و
بیش در همه ی نظام های حقوقی وجود دارند؛ البته با چهره های متفاوت و نام های مختلف. مثلاً در نظام
« حقوقی انگلیس، تعذر اجرای قرارداد با عنوان frustration یعنی عدم امکان اجرای قرارداد بحث می »
که منطبق با این موضوع می باشد. در حقوق ایران نیز هر چند » قاعده ی تعذر وفا به عقد « شود و در فقه
ماده قانونی خاصی در مورد معاذیر صریحاً بیان نشده ولی با توجه به مصداق های تعذر می توان گفت این
بحث و بررسی شده است که زادگاه حقوقی این نهاد حقوقی)قوه قاهره( کشور » قوه قاهره « مسئله با عنوان
نام برده می شود. » فورس ماژور « فرانسه می باشد که در این کشور با عنوان
این معاذیر ممکن است از علل شخصی یا قانونی و یا قهری ایجاد گردند و در نتیجه اجرا و انجام
عقد را در مواردی غیر ممکن ساخته و باعث منحل شدن قرارداد شوند. ولی با توجه به علت و دلیل پیش
آمده و یا به عبارتی با دقت در نوع تعذر و ایجاد آن در هر یک از مراحل انعقاد قرارداد تا خاتمه ی آن
2
وضعیت های حقوق مختلفی به وجود خواهد آمد. به عنوان مثال تعذر ممکن است دائم یا موقت باشد و
در هر یک از این حالت ها آثار تعذر و وضعیت های حقوقی ناشی از آن نیز متفاوت خواهد بود. به این
صورت که در حالت دائم بودن، قرارداد منفسخ می شود و در حالت موقت بودن تعذر، ایجاد حق فسخ از
آن ناشی می شود و یا اثرتعلیق قرارداد را به دنبال خواهد داشت. بنابراین اثر معاذیر قراردادی ممکن است
بطلان )تعذر ابتدایی(، انفساخ، انحلال ارادی و تعلیق قرارداد باشد که در این تحقیق به بررسی این مسائل
در حقوق ایران و انگلیس پرداخته شده است.
3
الف بیان مسئله: –
تعذر وفا به عقد زمانی موجب بطلان عقد می گردد که به دلیل وجود علت خارجی قدرت انجام
دادن تعهد از متعهد سلب شود؛ خواه مورد تعهد عین خارجی باشد خواه نباشد و اعم از آنکه عین
خارجی تلف شود یا نشود. در نتیجه، مبحث تعذر اجرای عقد و تعهد در حقوق موضوعه اعم از مبحث
است. » تلف مبیع قبل از قبض «
ماده ی 222 ق.م ایران، در مورد تعذر اجرای مفاد عقد به واسطه علت خارجی بیان شده است،
همچنین لزوم استناد و ارتباط عدم اجرای عقد به شخص متعهد نه فقط از م 222 بلکه از م 222 همان
قانون نیز کاملاً مستفاد می شود. با عنایت به مفاد ماده 222 ق.م باید گفت که تعذر اجرای عقد هنگامی
مصداق پیدا می کند که عقد به طور صحیح واقع شود و اجرای تمام یا قسمتی از تعهد و عقد به سبب
وقوع علت خارجی متعذر می شود.
البته موادی که ارتباط با تعذر اجرای مفاد عقد دارند به این 2 ماده محدود نمی گردد و با توجه به
این که تعذر اجرای عقد صور مختلفی دارد با مواد دیگر ق.م نیز مربوط می گردد. زیرا گاهی این امر به
دلیل تلف مورد معادله می باشد. )م 782 ق.م( وگاهی ممکن است سبب دیگری غیر از تلف مورد معامله
موجب تعذر اجرای مفاد عقد گردد. چنانکه م 242 ق.م ایران بیانگر این مطلب است.
حکم ماده ی 242 ق.م در فقه به خیار تعذر تسلیم موسوم است البته خیار تعذر تسلیم از قواعد آمره
سقوط تمام یا برخی خیارات را می توان ضمن عقد « : بوده و مشمول م 448 ق.م است که اعلام می دارد
نمی شود. » شرط نمود
گاهی هم ممکن است به دلایلی که به متعهدله مربوط است تسلیم و اقباض مورد تعهد متعذر باشد
ولی متعهد قادر باشد تعهد را به شکل دیگر اجراکند. همه مواد و موارد فوق از حقوق موضوعه کشور
ایران می باشد که با توجه به موضوع تحقیق سعی بر آن می گردد تا بررسی و تحلیل این مباحث در
حقوق و قوانین کشور انگلیس نیز صورت گیرد. باشد که این عمل نتیجه اثر بخشی هر چند مختصر در
جهت فهم بهتر و بیشتر دانش پژوهان علم حقوق بنماید.
4
ب سؤالات تحقیق: –
می شود؟
ج اهداف تحقیق: –
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
واژه همسر آزاری که در اذهان عموم به عنوان خشونت شوهر علیه زن بکار می رود، در تمام اعصار و جوامع وجود داشته است و با نهایت تأسف در جوامع امروز نیز علیرغم فضای به ظاهر طرفدار حقوق زنان رو به افزایش است.دین اسلام برای نهاد خانواده در نظام اجتماعی، ارزش بسیار بالایی قائل است و آن را عامل ایجاد سکینه و آرامش بین اعضای خانواده و جامعه میشمارد، بدین لحاظ حقوق و تکالیفی را برای اعضای خانواده معین کرده و آنها را به رعایت این موارد ترغیب و تشویق نموده است و داشتن روابط سالم و اخلاقی را درکانون خانواده مبتنی بر رهایی از خودبینی و خودخواهی و رعایت احترام متقابل، گذشت و فداکاری، ایثار و دگرخواهی، توجه به مصلحت خانواده و مودّت و رحمت قرار داده است. از این رو معصومین (ع) در روایات مختلف، زن و مرد را دعوت به خوشرفتاری با یکدیگر نموده اند. از پیامبر گرامی اسلام (ص) در مورد خوشرفتاری مردان با زنان روایت شده است که: «اکمل المؤمنین ایماناً احسنهم خلقاً و خیارکم خیارکم لنسائهم» «کامل ترین مؤمنان از حیث ایمان خوش اخلاق ترین آنهاست و شایسته ترین شما کسانی هستند که با زن خود
خوشرفتارترند».امام صادق(ع) هم در مورد خوشرفتاری زنان فرموده است: «ایّما امرأة باتت و زوجها علیها ساخط فی حق لم یتقبل منها صلاة حتی یرضی عنها…»«هرگاه زنی، شب را به عبادت بیدار باشد، در حالی که شوهرش به خاطر پایمال کردن حقش، از او خشمگین است، تا زمانی که او را راضی نکند، نمازش مورد قبول واقع نمی شود.»قرآن نیز در رابطه با رعایت و تقدم مصلحت خانواده میفرماید: «اگر در مواردی یکی از زوجین بعد از ازدواج، همسرش را بر اساس معیارهای خود مطلوب نداند، ولی زندگی با او را ادامه دهد و با وی خوشرفتاری نماید، خداوند به چنین فردی وعدة خیر کثیر می دهد.»همانطور که ذکر گردید در فرهنگ اصیل اسلام، بنیان خانواده بر پایه مودت و رحمت و تفاهم زوجین است، لیکن در فرهنگ مغرب زمین، به جهت اعتقاد به نظریات اومانیستی، فردگرایی و نسبیت اخلاق، خانواده تنها بر اساس معیارهای حقوقی محض پی ریزی شده و اعضای خانواده با اجبار و ابزار حقوق، به رعایت وظایف خویش ملزم میشوند
بیان مسأله اساسی
خانواده همواره بعنوان یک پایگاه اجتماعی در تمامی ادیان وجوامع بسیار مورد اهمیت واقع شدها است. در کشور ما به دلیل اینکه کلیه جنبه های مختلف جامعه براساس موازین اجتماعی شکل گرفته ، خانواده نیز از نظر مبانی فقهی وحقوقی بسیار حائز اهمیت می باشد. همسر آزاری له عنوان یکی از مصادیق جرام علیه اشخاص و جرائم علیه خانواده مطرح بوده است. اختلاف میان اکثر نظر پردازان در این زمینه تا جایی بوده که همسر آزاری را همان خشونت علیه زنان می دانند در صورتی که به عقیده ریچارد رابینسون (جامعه شناس، 1976) همسرآزاری فرارگیرتر و جامع تر از خشونت علیه زنان می باشد. در جامعه امروز ایران و خصوصا موازین حقوقی نگاه آنچنانی به جایگاه و شخصیت زن در نظام خانوادگی و اجتماعی نشده است اگر هم بوده تنها معطوف به واژه هایی چون حق نفقه و مهریه بوده است . اما قانونگذار با دقت بیشتری در قانون مجازات سال 92 خواسته تا این معظل را برطرف نماید.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
1-علت انتخاب موضوع تحقیق
حقیقت شریعت در نفسالامر به برهان عقلی محض منجر میشود، لذا اگر عقل بهنحو صحیح هدایت شود با حقایق دین هماهنگ خواهد بود و از این هماهنگی و قرابت، نیرومندتر خواهد شد، که حکمت متعالیه گواه روشن این مدعاست.دین بهحکم اینکه، فعل تشریعی خداوند حکیم است و برای هدایت بشر مقدر گردیده است، نهتنها به یکی از ابعاد وجودی انسان تعلق ندارد بلکه هماهنگی نظام تکوین و تشریع ایجاب میکند، که همه ابعاد وجودی انسان را شامل و با آن پیوند داشته باشد. قرآن کریم به بعد معرفتی و عقلانی انسان اهتمام میورزد و میفرماید: «ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله و هو اعلم بالمهتدین » (سوره، نحل، آیه ۲۵).یعنی پیامبر اکرم مأموریت دارد تا از روشهای برهانی، خطابی و جدال احسن استفاده کند و با مردم درباره توحید سخن بگوید. او نیز به این رسالت الهی جامه عمل میپوشد و به گواهی قرآن کریم و نیز روایات اسلامی همه این روشها را بهکار میبندد و در حقیقت، کار فیلسوفانه، متکلمانه و واعظانه جلوهای از کار پیامبرانه است.حاصل آنکه، تفکر و بصیرت عقلی و فلسفی، جزء متن دیانت اسلامی است و این امر با آرامش قلبی و خشیت روحی حاصل از ایمان به خدا نه تنها منافات ندارد بلکه پیوند ناگسستنی دارد.
2-بیان مساله
ایجاد وفاق میان «علم و دین» و نیز «حكمت و شریعت» مسأله ای است كه از دیرباز اندیشمندان زیادی بدان توجه داشته و خواسته اند میان داده های عقل و داده های ایمان ارتباط و انسجام پدید آورند. توجهی كه فلاسفه اسلام به این موضوع نشان داده اند از چند جنبه است: یكی آن كه فلسفه قدیم یونان در چند موضوع با دین اسلام مخالف از جمله مسأله خلق عالم و قدیم بودن آن و صفات خدا و امثال آن. دیگر آن كه گاهی فلسفه از سوی علمای مذهبی مورد سرزنش قرار می گرفت و احساس می كردند كه فلسفه برای دین خطر بزرگی است.این گروه غالباًمردم را علیه این پیشرفت فكری تحریك می كردند.در مقابل، فلاسفه با این كار خود، می خواستند از آسیب این گروه در امان بمانند; این شیوه را رواج دادند تا در پناه آن بتوانند دیگر عقاید خود را ترویج كنند. معتزله پیش از همه، به فكر ایجاد وفاق میان دین و فلسفه افتادند; گفتند: عقل و وحی ـ هر دو ـ از جانب خدایند و یكی مكمّل دیگری،ومیانشان هیچ گونه تعارضی نیست. وحی معقول است; زیرا از جانب خدای حكیم است و چون معقول است با عقل تناقضی ندارد و اگر میان وحی و عقل اختلافی دیده شد، باید به تأویل پرداخت.متفکرین و فلاسفه اسلام از دوران نخستین کوشیدند تا رابطه مثبت و صحیحی را بین دین و فلسفه برقرار کنند و در این راه از روشها ، ادله و مسائل مختلف بهره گرفتند.مسئله رابطه دین و فلسفه پس از پیدایش رشد و تطور و سیر طبیعی خود را در اسلام طی نمود و پس از تکامل تا حدزیادی به برقراری رابطه دین و فلسفه در ادیان دیگر نیز کمک کند . مسئله رابطه دین و فلسفه در اسلام تنها یک مسئله نظری نبود بلکه بازده و پی آمدهای عملی نیز به دنبال داشت.از طرفی فارابی نه تنها می کوشد آرای فیلسوفان بزرگ یونان را با یکدیگر تلفیق کند که سعی در جمع میان دین و فلسفه یا به عبارت دیگر عقل و وحی نیز دارد. فارابی از جمله فیلسوفان مابعدالطبیعه ای است که در فلسفه خود دستگاهی فلسفی ایجاد كردهه اند. مؤلفه های فلسفی دستگاه مابعدالطبیعی او پیوندی تنگاتنگ بایکدیگر دارند. بنابراین تنها هنگامی می توانیم به فهم درستی از اندیشه های فارابی درباب دین برسیم که دین را در پیوند با فلسفه او در نظر آوریم. جالب این است که هر گاه فارابی می خواهد درباره دین سخن بگوید، مثلاً، در کتاب الحروف یا در کتاب تحصیل السعاده آن را در کنار و در پیوند با فلسفه مطرح می کند
نکته دیگر اینکه یكی از دستاوردهای مهم ابن رشد كوشش وی برای نشان دادن هماهنگی میان جهان بینی دینی و فلسفی و به دیگر سخن، آشتی میان عقل و ایمان است. بدین سان، وی در نوشته های مهمی كه به رشته تحریر درآورده، به پیوند میان عقل و ایمان، دین و فلسفه پرداخته است. هسته مركزی نظریات ابن رشد در این زمینه آن است كه فلسفه ویژه نخبگان و شریعت برای جمهور مردم است. هدف دین یا شریعت، سعادت عامه مردم و هدف فلسفه بعضی از آن هاست. و نتیجه پایانی كه ابن رشد از پژوهش های خود درباره هماهنگی میان دین و فلسفه می گیرد این است كه فلسفه دوست شریعت، و هر دو در جوهر و سرشت خودشان دوستدار یكدیگرند.دغدغه ای که پژوهشگر دراین پژوهش دارد این است که بین آراء دو فیلسوف بزرگ(فارابی ، ابن رشد) ودر نهایت مشترکات وافتراقات در رابطه با این موضوع اشاره شود ودر صدد پاسخ به این سئوال است که آیا رابطه فلسفه و دین از نگاه فارابی و ابن رشد متفاوت است ؟
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
:
شاید برای عده ای تصور اینكه بتوان در مدرسه ای از تشویق استفاده كرد كمی دشواراست اما واقعیت این است كه می توان در سنگر مدارس شاهد حضور با شكوه معلمان وشاگردانی بود كه با سرمایه از محبت وچهره های متبسم ومصصم در تلاش هستند كه در كارهای خود موفق بوده اند. پس باید رنگ مدرسه ای یادآور زیبائیها ونیكوئیها باشد. چرا كه هم انسانها بالاخص نوجوانان محبت پذیر می باشند. ولذا نیاز به محبت از اساسی ترین نیازهای هر انسان می باشد. تشویق نیروها واستعدادهای دانش آموزان را به كار می اندازد واستقامت آنها را در كارها زیاد می كند وموجبات سرعت در كارهای بدنی را فراهم می كند ودر كارهای فكری موجب سعی وكوشش بیشتری می گردد[1]. تشویق وتقویت رفتار مثبت كودكان سبب شكل گیری عادات مطلوب در آنان می شود. به عبارت دیگر از آنجا كه از طریق رفتارهای تشویق آمیز كلامی وغیر كلامی مادی وعنوی فردی وگروهی مستقیم وغیر مستقیم مربی بیش از هر چیز به یك نیاز هم نوجوانان یعنی نیاز به محبت متعلق وتوجه پاسخ داده می شود.
ما شاهد بیشترین مؤثرترین وپایدارترین اثر در رفتار آنان هستیم در حالی كه وقتی دانش آموزی را تنبیه می كنیمن نه تنها به هیچ یك از نیازهای خطری واساسی او پاسخ نمی دهیم بلكه تعادل حیاتی اش را برهم زده او را با تجربه ناخوش آیندی كه همواره ازآن گریز دارد مواجه می كنیم ولو اینكه بطور موقت رفتار مطلوب آن را كنترل كرده باشیم[2].
رسول خدا پایه رفتار با كودكان و نوجوانان را بر محبت استوار كرده وسفارش می كند كه آنان را گرامی بداریم وبا جایزه ای كه امكان وفایش هست انان را تشویق نمائیم.[3]
استفاده ازروش تشویق ومحبت یكی از روشهای تربیتی بسیار مؤثر ونشانه صدر ونقش مطمئنه داشتن فرد است. خدای تعالی رمز پیروزی پیامبر اكرم (ص) رادر همین شرح صدور محبت ورزی پیامبر به امت خود می داند : به موجب لطف ورحمت الهی برایشان اموزشی نجواه وبا انان مشورت كن ( وبه آنان شخصیت بده )[4]
كودك اگر از لحاظ درسی واخلاقی در سطح غیر قابل قبولی باشد باید نقطه مثبتی در وضع رفتار وظاهر او یافت وازآن بعنوان جای پای برای تشویق وی استفاده كرده مثلا ممكن است دستهایش لطیف واز آن بعنوان جای پای برای تشویق وی استفاده كرده مثلا ممكن است دستهایش لطیف ویا موی سرش اصلاح شده ومرتب باشد همچنین ممكن است به تمیزی كفشهایش اهمیت بده ویا دفتر وكتاب خودرا خوب نگه داری
كند. به هر حال باید از همان نقطه مثبت و روزنه كوچك نوری به زندگی تحصیلی كودك تابیده شخصیت قابل قبولی از او ساخت وزندگی جدیدی را برایش پی ریزی كرد. سرگرمیها وعلائق كودك نیز نباید از نظر معلم دور نماید[5].
مقداری توجه وتحسین برای هر كسی مفید است چون انسان نیاز به تایید واحترام دیگران دارد ومی خواهد در هر كاری كه فعالیت می كند دیگران كوشش او را قدر بدانند و برایش ارزش قائل شوند. منتها برای سرآمد شدن یا برجسته شدن ودریافت تحسین باید كوشش بیش از حد متعارف داشته والبته به موازات كوشش آمادگی واستعداد آن فعالیت ویژه هم باید در انسان باشد[6].
كودك باید عمل خوب را بر پایه عمل به وظیفه شخصی واجتماعی وبدون توقع داشتن پاداش انجام دهد ولی والدین به این عنوان كه او فردی وظیفه شناس است او را تشویق كنند. تشویق بهتر است صورت مالی پیدا نكند بلكه اولا كودك باید خواندن نماز را مانند دیگران وظیفه خود بداند و ثانیا تشویق ما از او بهعنوان ابزار رضایت از انجام وظیفه اش باشد. یعنی نشان دهیم كه از عملش خشنودیم وبعد در بستن بالاتر به او بفهمانیم كه خدا هم ازاین عمل او راضی است.
تشویق باید واحد ضوابط وحدود باشد یعنی اینكه نباید فرد برای عمل تشویق شود.
بلكه شایسته است كه رفتارهای خاص وبرجسته او مورد ستایش قرار گیرد. اما به جهت گستردگی موضوع فوق دراین پروژه فقط به موضوع تشویق می پردازیم كه البته از اهمیت خاصی ( ویژه ای ) نسبت به تنبیه در مواردی نیاز است ولی باید باشد كه شاعر عالی مقام سعدی می فرماید :
جمعه به مكتب آورد طفل گریز پای را | درس معلم اربود زمزمه محبتی |
بیان مسئله :
با توجه به مسائلی كه گذشت می خواهیم بدانیم كه چه نوع تشویق اثر مثبت داد و چه نوع آن اثر منفی وآیا تشویق تنها راه موفقیت یك دانش آموزاست ؟ تشویق باید چگونه باشد آیا به نوع واندازه كاری كه انجام داده می شود بستگی دارد ؟ آیا واقعا تشویق بیش از روشهای دیگر مانند تنبیه بر پیشرفت تحصیلی دانش اموزان تاثیر دارد؟ تشویق در منزل واز طرف والدین موثرتر است یا از طرف اولیاء مدرسه ؟ آیا از طریق تشویق می توان از نروی یك فرد حداكثر فایده را برد و تمام خواسته خود را بدست آنها (دانش آموازان) برآورده ساخت ؟ و آیا تشویق فردی موثرتر یا تشویق گروهی ؟
اسكینر روانشناس رفتارگرا چنین عقدیده دارد كه تنبیه شدید كودكان ونوجوانان در قبال انجام رفتار نا مطلوب ممكن است موقتا به حذف آن رفتار در كودك بینجامد ولی در بیشتر مواقع به بروز رفتارهای جبرانی انتقام جویانه وضد اجتماعی می گردد ویا مشكلات هیجانی دیگری را به بار می آورد تنبیه هایی كه معلمان بر كودكان روا می دارند از یك طرف مشكلات عاطفی وا ختلافات رفتاری را موجب می گردد واز طرف دیگر رابطه معلم شاگرد آشفتگی ایجاد كرده وامكان بازسازی وترمیم آن را مشكل ودر مواقعی دور از دسترس می سازد. در چنین شرایطی كودك تصور منفی را كه از معلم تنبیه گر دارد ممكن است به معلمان دیگر محیط آموزش وحتی فضای فیزیكی مدرسه …. دهد. معلمان پرخاشگر وهیجانی كه از عهده كنترل رفتار خودشان بر نمی آیند با تنبیه های شدید ومكرر آثار سوء در سازگاری شاگردان خود خواهند گذاشت ومقاومت آنها را در یادگیری دروس برخواهند انگیخت[7].
هدفهای تحقیق
بطور كلی انجام یك تحقیق مستلزم هدفهای است كه این هدفها از پیش در نظر هر محققی نقش بسته است چون تشویق در مدارس راهنمائی بطور تمامی مستقیم وغیر مستقیم صورت می گیرد وباد اهداف تحقیق نیز در برگیرنده روشها باشد لازم به ذكر است كه تشویق آموز قادر به انجام آن خواهد بود تا فرآیندهای یاد گیری او تقویت
شده وعلاقه به حل مسائل پیدا نماید در این صورت هدفهای این تحقیق عبارتند از :
روشهای غیر مستقیم تشویق نیز باعث افزایش كارایی دانش آموزان می گردد.
[1] احمد بهشتی – مجله تربیت شماره (2) سال هشتم – ص 13
[2] دكتر غلامعلی افروز – چكیده ای از روانشناسی تربیتی چاپ اول – ص 43
[3] رضا فرهادیان – مجله تربیت شماره (1) سال هشتم – ص 19
[4] غلامرضا مدید عزیزی مجله پیوند شماره 74 – خرداد ص 18 – 17
[5] اسماعیل بیابانگر – مجله پیوند – شماره 74 مهر – 1374 ص 43
[6] سیما نظیری – مجله پیوند – شماره 74 اردبیهشت 1374 – ص 42
[7] سیروس ممبینی – مجله پیوند.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
…………………………………………………………………………………………………………1
طرح تحقیق……………………………………………………………………………………………………2
فهرست مطالب……………………………………………………………………………………………….6
فصل اول : کلیات
مبحث اول : مفهوم قاعده ………………………………………………………………………………11
گفتار اول : معنای لغوی قاعده………………………………………………………………………..11
گفتار دوم : تعریف و معنای اصطلاحی قاعده …………………………………………………..13
مبحث دوم : معنای طهارتو بررسی نشاپیدایش……………………………………………….14
مبحث سوم : تفاوتها و جایگاهها……………………………………………………………………..18
گفتار اول : تفاوت میان قاعده و اصل………………………………………………………………18
گفتار دوم : جایگاه قواعد فقهی بین فقه و اصول……………………………………………….22
فصل دوم : قاعده طهارت
مبحث اول : مدارک قاعده ……………………………………………………………………………..25
گفتار اول : آیات شریفه رآن…………………………………………………………………………..25
گفتار دوم : روایات و سیره معصومین……………………………………………………………….28
گفتار سوم : خصوصیات قاعده طهارت…………………………………………………………….32
مبحث دوم : جریان قاعده طهارت در شبهات موضوعیه و حکمیه………………………….33
گفتار اول : شبهه موضوعیه و حکمیه و تفاوت آنها……………………………………………..33
گفتار دوم : جریان یا عدم جریان این قاعده در شبهات ذکوره…………………………….35
مبحث سوم : اصل احتیاط و قاعده طهارت………………………………………………………..37
گفتار اول : جایگاه اصل احتیاط……………………………………………………………………….37
گفتار دوم : عدم تعارض اصل احتیاط با قاعده طهارت………………………………………..42
گفتار سوم : سیره پیامبر اعظم ( ص ) و معصومین ( ع )………………………………………45
مبحث چهارم : ارتباط اصول عملی دیگر با قاعده طهارت……………………………………46
گفتار اول : استصحاب و قاعده طهارت…………………………………………………………….46
گفتار دوم : برائت و قاعده طهارت…………………………………………………………………..46
گفتار سوم : اجزاء و قاعده طهارت…………………………………………………………………..50
فصل سوم : واقعی بودن طهارت و نجاست
مبحث اول : اعتباری بودن طهارت و نجاست…………………………………………………….54
مبحث دوم : عرفی بودن طهارت و نجاست………………………………………………………..55
مبحث سوم : واقعی بودن طهارت و نجاست ……………………………………………………..55
فصل چهارم : رابطه قاعده طهارت با دیگر قواعد فقهی
مبحث اول : قاعده طهارت و قاعده حرمت نجاست…………………………………………….65
مبحث دوم : قاعده طهارت و قاعده غلبه……………………………………………………………67
مبحث سوم : قاعده طهارت و قاعده جب …………………………………………………………71
فصل پنجم : مصادیق اجرای قاعده طهارت
مبحث اول : جواز بهره برداری از پوست مردار…………………………………………………..75
مبحث دوم : طهارت و پاک بودن اهل کتاب………………………………………………………84
مبحث سوم : نجس بودن نیم خورده کافران……………………………………………………….92
مبحث چهارم : حرام بودن هم غذایی با کافران در یک ظرف………………………………..99
مبحث پنجم : حرمت غذا خوردن در ظرفهای کافران…………………………………………105
مبحث ششم : شستشوی بدن در گندابها…………………………………………………………..122
مبحث هفتم : پیوند اعضای انسان ………………………………………………………………….130
نتیجه گیری………………………………………………………………………………………………..143
منابع و مآخذ………………………………………………………………………………………………145
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)