پس از این امر طی مراسمی که با جزئیات و اعمال مختلفی همراه است و با ادعیه ای که از گاتها خوانده می شود بدن مرد ناپاک را شستشو داده و به طوری که تمام اعضای بدن یک به یک شستشو داده شود و پس از این مراسم مردی که از ناسو (گناه) پاک شده است تن خود را با گیاهان معطر میسازد و پوشاک خود را می پوشد و وارد خانه می شود .
این مرد پس از این مراحل وارد خانه خود می شود ولی ممنوعیتهایی برای او وجود دارد . باید در جمع جدا از اعضای دیگر خانواده و جدا از مزداپرستان بنشیند و نمی تواند نه به آتش ، نه به آب ، نه به خاک و نه به گاو نه به درخت نه به مرد پارسا و نه به زن و مرد دیگری نزدیک شود تا زمانی که سه شب به پایان برسد و پس از این سه شب مجدداً لباس و تن خود را باید بشوید و پاک نماید . شخص ناپاک مادام که در زمان تطهیر است باید از دیگران جدا باشد .
و پس از این مدت مجدداً باید به همان سبک پیشین جدا از دیگران باشد تا شش شب به پایان برسد و بعد از گذشت این مدت باید به همان ترتیب سابق خود را شستشو دهد و پاک نماید و مجدداً در محل مخصوص جدا از مزداپرستان بنشیند و همان محدودیتها را دارد تا زمانی که نه شب بگذرد و بعد از گذشت نه شب مجدداً باید بدن خود را بشوید و پاک سازد پس از این مراسم میتواند به آب و آتش ، خاک و … نزدیک شود.[۱۱]
مشاهده میگردد که در آیین زرتشت نیز نوعی ممنوعیت و محدودیتهایی نسبت به برخی گناهکاران در نظر گرفته می شود و شیوه پاکسازی آن ها از گناه را مشخص میسازد . که خود نوعی از اعاده حیثیت محسوب میگردد .
ب) دین اسلام
اسلام نظام ارزشی تازه ای به جای ارزش های جاهلی ایجاد کردهاست که بر محور تقوا دور می زند. ( سوره حجرات، آیه ۱۲) و به کرامت و حیثیت انسان نیز توجه ویژه ای دارد چنان که در قرآن کریم می فرماید « ما فرزندان آدم را تکریم کردیم و آنان را در خشکی و دریا به حرکت درآوردیم و از مواد پاکیزه بر آنان روزی مقرر ساخته ایم و آنان را بر بسیاری از مخلوقات برتری داده ایم»( سوره اسراء ،آیه ۷۰) همه ادیان حقه الهی و نظامهای حقوقی این کرامت ذاتی راکه برای همه انسانها میپذیرند و همه را به مراعات آن مکلف می دانند . لیکن کرامت ارزشی عالی که کرامت بالاتری از کرامت ذاتی است وجود دارد که ملاک امتیاز را بر پایه تقوی استوار میسازد . این کرامت انسانی الهی عبارت است از شرف و حیثیت و ارزشی که انسان با کوشش اختیاری در مسیر تزکیه نفس و تحصیل معرفت و هستی یابی و تقرب به خداوند به دست می آورد.( گواهی ۱۳۸۷ ، ۷) لذا توجه به حیثیت و کرامت انسانی وظیفه همگان است .
عده ای از انسانها با سوءاستفاده از آزادی به دست خود ارزش و کرامت ذاتی خود را تباه و نابود میسازند و از همین جهت است که خداوند می فرماید « با کرامت ترین شما نزد خداوند با تقواترین شما است». چرا که انسانهای باتقوی کسانی هستند که خود را از آلودگی ها و عوامل تباه کننده کرامت و ارزش انسانی حفظ میکنند.
در حاکمیت اسلام برای ارشاد مجرمین راه های گوناگونی در نظر گرفته شده است و گاهی اوقات در آخرین مرحله اسلام این اجازه را داده که مجرمین را به مجازات برسانند . همان طور که میدانیم هدف اصلی مقررات جزایی و کیفری اسلام تربیت واصلاح مجدد مجرمین و باز اجتماعی کردن آن ها است به طوری که دکتر گرجی در این زمینه می نویسد « با مطالعه دقیق منابع کیفری اسلام به خوبی به دست میآید که هدف اسلام از کیفر گناهکاران و جنایتکاران زجر و تعذیب آن ها و مجرد تشفی خاطر اولیاء دم و مانند این امور نیست فرض تأدیب و تهذیب اخلاق مجرم به وجود آوردن جامعه سالم و به طور کلی حفظ و حمایت مردم از شرور و مفاسد اجتماعی و سقوط در پرتگاههای رذایل اخلاقی است.»( گرجی ۱۳۸۵، ۲۸۵)
شریعت اسلام نهی کردهاست که گناهکار را پس از اقامه حد یا تعزیر مجرم بنامیم و او میخواهد انسان بسازد و نه تنها اسلام به گناهکار فرصت داده است تا خود را به وسیله توبه اصلاح کند لیکن اگر به گناه اصرار ورزد او را علاوه بر عذاب آخرت به کیفر دنیوی هم مبتلا میسازد.(پیشین ، ۲۴۵)
در حقوق جزای اسلامی مشابه حقوق جزای عرفی علاوه بر مجازات اصلی حبس یا شلاق و غیره مجازات تبعی و تکمیلی را نیز در نظر گرفته است و درخصوص برخی از جرایم به آن اشاره شده است مانند محرومیت از ادای شهادت کسی که محکوم به حد قذف است و یا محرومیت از امام جماعت شدن کسی که بر او حد جاری شده است تا زمانی که توبه این افراد احراز شود .
در میان آموزه های دینی و فقه جزایی اسلام نهاد « توبه » به جهت نقش مهمی که در بازگشت گناهکاران نادم به موقعیت قبل از ارتکاب گناه و جرم دارد از قرابت و نزدیکی قابل توجهی با اعاده حیثیت در حقوق جزای عرفی برخوردار است . در اسلام با صرفنظر کردن از مجازات شخصی تائب در واقع موید این آموزه جرم شناسی است که هدف از مجازات مجرم ، تنبه و بازپروری اوست و لذا در صورت احراز ندامت و قصد بازگشت به زندگی عاری از جرم و معصیت اعمال مجازات وی خالی از فایده و ثمربخشی لازم است . نهاد اعاده حیثیت در حقوق جزای عرفی نیز در همین راستا قدم برمی دارد و به محض اطمینان از تنبه و ندامت مجرم درصدد زدودن مجازاتهای تبعی و آثار محکومیت او برمی آید تا بازگشت او را به زندگی مسالمت آمیز هموارتر نماید . می توان گفت در موازین اسلامی ما توبه به عنوان یکی از نهادهای ساقط کننده مجازات همچون تعلیق و یا زائل کننده آثار تبعات ناشی از ارتکاب گناه میباشد .
«توبه از بنیادهای حقوق جزای اسلامی است»( اردبیلی ۱۳۷۷، ۲۰۱) و از دیدگاه حقوق جزای اسلامی به عنوان یکی از موارد سقوط مجازات شمرده شده است.( شیری ۱۳۷۲ ، ۵۳ ) بدین معنا که در مواقعی که جرم واقع شده و مجرم دارای شرایط مسئولیت کیفری است اما رعایت پاره ای از مصالح و اعمال سیاست کیفری مناسب ایجاب میکند که از وی رفع مجازات شود و قانونگذار به دلیل ندامت و پشیمانی حقیقی مجرم از مجازات او صرفنظر میکند .
در آیات متعددی از قرآن کریم مردم را به توبه تشویق میکند و توبه کنندگان را با مطهرین و کسانی که گناهی نکرده اند یکسان قرار داده است . « ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین»( سوره بقره آیه ۲۲۲) و یا در آیه ۳۹ سوره مائده در باب توبه سارق می فرمایند « فمن تاب بعد ظلمه و اصلح فان الله یتوب علیه ان الله غفور رحیم » پس کسی که بعد از ستمی که روا داشته توبه کرد و کار خود را اصلاح نمود. از آن پس خداوند او را خواهد بخشید.
علاوه بر آیات قرآن کریم روایات متعددی از ائمه معصومین درخصوص توبه وارد شده است از جمله رسول اکرم فرمودند« التائب من الذنب کمن لا ذنب له »( کلینی محمد بن یعقوب ۱۳۸۷، ۴۳۵)
همچنین امام صادق (ع) فرمود :« ان الله یفرح بتوبه عبده المومن اذا تاب کما یفرح احدکم بضالته اذا وجد ها»(پیشین ۴۳۶ ، حدیث ۱۳)
و در روایات فوق چونان نهادی است که موجب زایل شدن محکومیت و کلیه آثار و تبعات ناشی از آن میگردد و وقتی مجازات اخروی با توبه ساقط می شود به طریق اولی مجازاتهای دنیوی و آثار و تبعات آن در این جهان نیز ساقط میگردد.(حلی( علامه) ۳۳۶) لذا با توجه به اینکه توبه ندامت حقیقی بر عزم بر ترک گناه برای همیشه است و اعاده حیثیت نیز امری است که حکایت از بازگشت محکوم به جامعه را دارد.