:
توسعه بازارهای سرمایه با افزایش آگاهی سهامداران ،فشار روی شرکت ها برای عملکرد بهتر را ، افزایش داده است. مدیران شرکتها در حال حاضر دورانی را پیش روی دارند که آنها را ملزم میسازد، چارچوب اقتصادی جدیدی در شرکت های خود مستقر کنند، که ارزش و سود آوری را بهتر منعکس کند. سهام داران به عنوان مالکان واحد تجاری در پی افزایش ثروت خود هستند، با توجه به اینکه افزایش ثروت، نتیجه عملکرد مطلوب واحد تجاری است، ارزش یابی واحد تجاری برای مالکان، دارای اهمیت فراوانی است. در ادبیات جدید مفهوم مدیریت ، یعنی کار با دیگران جایگزین کار توسط دیگران شده است .این امر بر پیچیدگی مدیریت افزوده و در آینده نیز خواهد افزود. بنابراین پارادایم های جدید در این حوزه آشکار شده است .از جمله این پارادایم ها ؛هدف ارزش آفرینی، در سر لوحه اهداف مدیریت قرار گرفته است. مدیریت ارزش آفرین می بایست از ساز و کارها و شیوه های مدیریتی موثر بر ارزش آفرینی بهره برده و در عمل بکار گیرد. توفیق در میزان ارزش آفرینی تا حدود زیادی به کیفیت سنجش عملکرد بستگی دارد. یعنی از شاخص های مبتنی بر ارزش به همراه شاخص های سنتی و یا جایگزین شاخص های سنتی استفاده شود.
ارزش در کسب وکار اقتصادی، ما به ازای ایجاد شده ناشی از کار با وسایل (سخت افزار) و روشها (نرم افزار) تعریف می شود. کسب وکار، مبتنی برارزش آفرینی تلقی می گردد؛ به طوری که فعالیت های اقتصادی بنگاه های کسب و کار،بدون اندیشه و عمل زایش ،استمرار و تداوم نخواهد داشت. سنجش عملکرد از وظایف مدیریتی است ،که مفهوم عینی به کسب و کار داده است. در ادبیات مدیریت، شاخص های متفاوتی برای سنجش عملکرد از منظرهای مختلف ارائه شده است؛ که منظر، مقاصد و اهداف ارزیابی را مشخص می نماید. ارزیابی عملکرد از منظر جامع ،یعنی نگاه همه جانبه به همه ابعاد؛ که در حقیقت نشانه های کارکردی مدیریت بنگاه را آشکار می سازد و بسیاری ضروری است .در شاخص های جامع سنجش عملکرد به ابعاد مالی و غیر مالی توجه می شود.
در ادبیات مالی نیز، با نگاهی جدید به سنجش عملکرد توجه شده است. کاربست روش های سنتی و تغییر آن به روش های نوین ،پارادایم جدید سنجش عملکرد تلقی گردیده است. به کار گیری تفکر سیستمی ،یعنی تفکیک ناپذیر بودن فرآیند مدیریت و سنجش عملکرد از یک طرف و پذیرش پارادایم جدید سنجش عملکرد ؛یعنی مبتنی بر ارزش آفرینی، از طرف دیگر بسیار ضروری و با اهمیت شده است.
در فصل اول پس از بیان مسئله تحقیق، تاریخچه موضوع تحقیق را مورد بررسی قرار می دهیم؛ سپس تعریف موضوع تحقیق را بیان نموده و در ادامه به بیان اهمیت و ضرورت تحقیق می پردازیم. همچنین اهداف تحقیق را در قالب اهداف کلی و ویژه بیان می کنیم. چارچوب نظری تحقیق که بنیان اصلی طرح سئوال و موضوع تحقیق بوده است، در این فصل آورده شده و در ادامه به فرضیه های تحقیق و مدل تحلیلی نیز اشاره شده است.
نیاز سازمان ها به سازگاری با محیط تجاری پویا و پیچیده امروزی، برای ادامه بقاء که ناشی از توسعه بازار های رقابتی است، از یک سو و فشار مجامع سرمایه گذار به مدیران جهت تعیین ارزش و تبیین معیار های سنجش دقیق و شفاف از سوی دیگر ،باعث شد شرکت ها
سیستم های سنتی پاداش و ارزیابی عملکرد را مورد بازنگری قرار داده و دوباره آنها را مورد آزمون قرار دهند ؛که آیا مبنای صحیح و قابل اتکایی برای تصمیم گیری بوده اند یا خیر؟ در حال حاضر تکنیک های سنجش عملکرد بیش از آنکه بر چارچوب اصول حسابداری استوار باشند ، بر اساس تئوری های اقتصادی بنا شده اند.
سرمایه، یکی از محدود ترین منابع اقتصادی کشور ها محسوب می شود و به همین دلیل اقتصاد دانان و متخصصین امور مالی همواره در پی راه های استفاده مطلوب از آن برای گذاشتن در اختیار مدیران واحد های اقتصادی هستند. بنابراین، آنچه که نیاز به بررسی و تجدید نظر دارد،اعتبار رویه هایی است که برای تخصیص مطلوب منابع و پس انداز های جامعه در فعالیت های کارا و پر بازده استفاده می شود و در نهایت منجر به رشد اقتصادی و اجتماعی و جلب اطمینان مردم در بکار گیری مناسب سرمایه آنها می شود. برای تعیین ارزش شرکت به طور کلی دو مدل وجود دارد ،یکی مدلهای حسابداری و دیگری مدل های اقتصادی.
در اوایل دهه 1980″جانسون” ، ” ناتاراجان” (1982) و “راپاپورت” (1984)، از معیار های سنتی حسابداری به عنوان محرکه ها یا شاخص های ارزش انتقاد نمودند. به اعتقاد آنها ، قضاوت درباره عملکرد یک شرکت تنها بر مبنای شاخصهای حسابداری گمراه کننده است؛ زیرا این معیارها شاخص های ضعیفی از عملکرد اقتصادی به شمار می روند (حجازی، 1386،ص239)4 .
معیار های سنتی ارزیابی عملکرد،مبتنی بر ارقام سود حسابداری می باشند و به دلایل متعدد از جمله در نظر نگرفتن هزینه های تأمین مالی از طریق صاحبان سهام؛ در نظر نگرفتن آثار تصمیمات و رخدادهای آتی ، نظیر دستیابی به بازار جدید و غیره، قادر به ارزیابی عملکرد واقعی شرکتها نمی باشند. یکی از معیار های مبتنی بر مدل اقتصادی ،ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده5 می باشد،این معیار می تواند سود اقتصادی شرکت را به نحو مناسبی اندازه گیری کند و انتقادات وارده بر ارقام سود حسابداری را تا اندازه ای بر طرف کند . طرفداران این معیار ادعا می كنند كه این شاخص، برترین معیار ارزیابی عملكرد محسوب می شود؛ زیرا بعنوان یك معیار ارزیابی، هزینه فرصت صاحبان سهام و ارزش زمانی پول را در نظر گرفته و تحریفات ناشی از بكارگیری روشهای متفاوت حسابداری را برطرف می كند(اویی و لی،2002،ص20) 6.
عدم استفاده از معیار های مناسب برای ارزیابی عملکرد، از یک سو باعث می شود که قیمت سهام شرکت ها به ارزش واقعی آنها نزدیک نشود و این پدیده موجب ضرر و زیان یک گروه از خریداران سهام و سود سرشار گروه دیگر خواهد شد و از سوی دیگر عدم جبران خدمات مدیران به تناسب عملکرد واقعی آنها، در جهت حداکثر سازی ثروت سهامداران موجب ایجاد شکاف بین منافع مدیران و سهامداران شده و مشکلات تضاد منافع میان نماینده و مالک بوجود خواهد آمد (تئوری نمایندگی) 7.
این تحقیق در صدد است که با مطالعه معیار های ارزیابی عملکرد مالی سنتی و نوین، و بررسی رابطه این معیار ها با ارزش افزوده بازار8 شرکتها ، معیار مناسب تری را انتخاب کند که در جهت کمک به سهامداران برای اتخاذ تصمیمات صحیح با استفاده از صحیح ترین معیار ارزیابی عملکرد، همسونمودن منافع مدیران با مالکان از طریق پیوند دادن منافع و پاداش آنها با ثروت سهامداران ،گامی موثر بردارد.
3-1 اهمیت و ضرورت تحقیق
سرمایه گذارن و مدیران در جستجوی معیاری به موقع و قابل اتکاء برای اندازه گیری ثروت سهامداران هستند. معیار سنجشی که بوسیله آن سرمایه گذاران بتوانند در باره افزایش یا کاهش قیمت سهام ، اعتبار دهندگان درباره میزان امنیت سرمایه خود و مدیران در مورد سود آوری تصمیم گیری هایشان و سود آوری شرکت قضاوت نمایند (ورثینگتون ،2004 ،ص211) [12] .
هدف هر واحد اقتصادی افزایش ثروت سهامداران بوسیله افزایش ارزش شرکت می باشد و همه فعالیت های شرکت در جهت نیل به این هدف هدایت می شود . سرمایه گذاران برای تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری در شرکت ، فروش سهام و خارج کردن سرمایه خود از شرکت و یا نگهداری سهام ،به ارزیابی عملکرد شرکت می پردازند . برای نیل به این هدف ،پاداش مدیران اغلب با عملکرد شرکت مرتبط است . بنابراین انتخاب معیاری که بدرستی عملکرد شرکت را اندازه گیری کند ،بسیار مهم است .روشن ترین معیار برای سنجش عملکرد ، قیمت سهام است . اما معیار قیمت سهام از یک نقطه ضعف برخوردار است ،زیرا برخی عوامل که در قیمت سهام تاثیر دارند ،مانند شرایط اقتصادی و سیاسی جامعه وجهان از كنترل مدیران خارج می باشد. بنابراین معیار مورد استفاده بایستی از دو ویژ گی برخوردارباشد.
این ویژگی اصلی ترین تنشی است که یک معیار عملکرد خوب بایستی آن را حل کند. در انتخاب یک معیار مناسب علاوه بر سهولت محاسبه ، به موارد دیگری از جمله ،دقت و هزینه اندازه گیری ارزش نیز باید توجه نمود. قدرت هر معیار سنجش بوسیله درجه همبستگی آن معیار با ارزش بازار تعیین می گردد، زیرا ارزش بازار بازتابی از عملکرد شرکت است ، ارزش بازار منعکس کننده درک سهامداران نسبت به عملکرد جاری شرکت و نیز انتظارات آنها از عملکرد آتی شرکت است . بنابراین هر معیار عملکردی ،برای اینکه اثر بخش باشد ،نه تنها باید قادر به انعکاس عملکرد جاری باشد، بلکه باید دامنه و سمت و سوی رشد آتی شرکت را نیز نشان دهد . به هر حال،معیاری نسبت به سایر معیار ها برتری دارد که اطلاعات بهتری به سرمایه گذاران ارائه دهد.
به هر حال ،عده ای بر این باور هستند که روش EVA و REVA به دلیل تاکید بر بازده واقعی نقدی هر شرکت ،از ایرادات سایر معیار های عملکرد سنتی بدور است و در کنار این مزیت روش فوق از ایراداتی چون پیچیدگی محاسبه و هزینه بیشتر برخودار است (استرن و استیوارت،1991،ص66)[13].
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
:
اضطراب نقش عمده ای در بین آسیب های روانی بازی می کند در فهم و رشد شخصیت نیز کمک زیادی می نماید. اضطراب معمولاً نقش مهمی در رشد طبیعی و نیز در فرایندهای فرضی در تمام سنین عمر بر عهده دارد.
از عمر روان شناسی به شکل علمی و منظم فقط حدود یک قرن می گذرد ولی رشد آن در چند سال اخیر اعجاب آور بوده است. این رشته همانند علوم دیگر همزمان با ازدیاد روزافزون دانش رشته های تخصصی به وجود آمده و امروزه در آمریکا حدود 20 بخش دارد. نوجوانان و جوانان قشر عظیمی از جمعیت کشورها به ویژه کشور ما را تشکیل می دهند که در پویایی و تداوم حیات اجتماعی یک ملت و رشد و پیشرفت همه جانبه آن نقش بسزایی دارد. نظریه های متنوع و مختلفی در مورد چگونگی شکل گیری و بروز این عامل یعنی اضطراب و عوامل تشکیل دهندۀ آن ارائه شده است. اکثر انسانها با مشکل اضطراب سرکار دارند و در این راستا نیز دانشجویان مشکلات به خصوصی دارند که اضطراب تنها یکی از مشکلات روانی است در این تحقیق سعی می شود رابطۀ بین اضطراب و انگیزۀ پیشرفت بررسی شود و راه حلهای مناسب برای کنترل اضطراب و تقلیل آن عرضه گردد با این نظر که آگاهی والدین و مربیان در این رابطه می تواند راهگشا و کمک کننده باشد.
به اعتقاد روان شناسان انگیزۀ پیشرفت میل اشتیاق یا تلاش و کوششی است که فرد برای دستیابی به یک هدف و یا تسلط بر روی اشیاء و امور و یا افراد و اندیشه ها و رسیدن به یک معیار متعالی از خود ابراز می دارد.
انگیزۀ پیشرفت لزوماً برای پیشرفتهای مشهود مانند کسب نمرات بالا در آزمونها مقامهای مورد قبول اجتماعی یا حقوق و دستمزد بالا نیز با وجود آنکه انگیزه پیشرفت دارای برنامه ریزی و کوشش در راه تعالی و کمال است نگرش به سوی موفقیت است اهمیت دارد نه خود موفقیت. انگیزۀ پیشرفت ممکن است گسترۀ وسیعی از فعالیتها را در بر بگیرد و خود را در مشاغل و محلهای مختلفی مطرح سازد. (محمد پارسا، 1375 ، ص 103 )
اتکینسون[1] از محققینی است که انگیزه پیشرفت را با الگوی جدیدی مطرح کرده است وی انگیزۀ پیشرفت را مرکب دو جزء «امید به موفقیت و ترس از شکست» دانست.
رفتار پیشرفتمندانه تابع چگونگی جمع این دو جزء است : اتکینسون سعی کرده است با علائم و روابط ریاضی نظریۀ خودش را بیان کند. مقولۀ انگیزۀ پیشرفت و ارتباط آن با جنسیت بحث دامنه داری است.
به دلیل اهمیت موضوع این پژوهش بر آن است تا تحت عنوان بررسی رابطۀ بین انگیزۀ پیشرفت و اضطراب به این پرسش پاسخ دهد که آیا بین انگیزۀ پیشرفت و اضطراب دانشجویان دختر و پسر دانشگاه پیام نور قزوین رابطه وجود دارد یا نه.
بیان مسأله :
هر انسانی برای رسیدن به هدف و مقصد خود تلاش می کند در ضمن این کوشش ها و تلاش ها با موفقیت و شکست نیز مواجه می شود. عده ای پس از یک بار چشیدن طمع شکست ناامید و مضطرب می شود و دست از تلاش بر می دارند و از ادامۀ فعالیت باز می مانند و در مقابل دسته ای هستند که شکست را پلی برای رسیدن به پیروزی تلقی می کنند و هیچگاه واژۀ منفی به کار نمی برند. افرادی که برای انگیزۀ پیشرفت در سطح بالا قرار دارند به خود تفوق و اعتلاء علاقه مندند به مزایای وابستۀ آنها.
اضطراب جزء شناختی مبهم و از نظر ذهنی نامتمرکز است بجای وقوف به خطری روشن و شناخته شدۀ شخص از احساس نگرانی در رنج است
تفکر غالب این است که چیزی وحشتناک در حال وقوع است اضطراب شدید و مقاوم گسلندۀ فعالیتهای زندگی بهنجار است که از اختلال اضطرابی حکایت می کند. به طوری که در شخص نوروتیک اضطراب سبب می شود تا فرد مضطرب از ابراز تمایلات و عواطف و افکار خود در هر شرایطی امتناع ورزد. نتیجه می گیریم که یکی دیگر از هدفهای روان درمانی کاستن اضطراب در فرد مضطرب است که این می تواند با بالا رفتن انگیزه پیشرفت در فرد دچار اضطراب کمک بسزایی داشته باشد. به این معنی که نوع توجه به پیشرفت انگیزه آن در جهت مثبت می تواند باعث کاهش اختلالان روانی گردد.
اهمیت و ضرورت مسأله :
اکثر صاحب نظران وجود اضطراب را در کاهش انگیزۀ پیشرفت مؤثر می دانند. نکتۀ قابل تأسف این است که اضطراب انگیزه را در دانشجویان کاهش می دهند. اکثر صاحب نظران در پی راه حلی برای کاهش اضطراب دانشجویان دختر و پسر هستند. انگیزۀ پیشرفت قادر است دانشجویان را برای درس خواندن برانگیزد.
تحقیقات نشان می دهد که انگیزۀ پیشرفت می تواند یادگیری را تسهیل کند. افرادی که دارای انگیزۀ پیشرفت بیشتری بودند با کوشش و جدیت بیشتری به امر تسهیل پرداختند این افراد در هر جا و سازمانی مشغول به کار شوند موجب پیشرفت آن سازمان می گردند. مک کلرلند نشان داده است جوامعی که دارای اوج و انحطاط بوده اند عطش میزان انگیزۀ پیشرفت در آن جامعه بوده است. به هرحال تحقیقات او ثابت کرد که انسانها هستند که تاریخ را می سازند و نه این که تاریخ انسان را بسازد.
با توجه به مطالب بیان شده به اهمیت و انگیزۀ پیشرفت و اضطراب پی برده و درصدد هستیم که ارتباط بین این دو را بسنجیم.
فرضیه های تحقیق :
1 ) بین انگیزه پیشرفت و اضطراب رابطه وجود دارد.
2 ) انگیزه و پیشرفت دانشجویان دختر و پسر متفاوت است.
3 ) میزان اضطراب دانشجویان دختر و پسر متفاوت است.
تعاریف عملیاتی واژه ها و اصطلاحات :
انگیزۀ پیشرفت[2] : انگیزه ایست که درونی در فرد برای به پایان رساندن موفقیت آمیز که یک تکلیف، رسیدن به یک هدف یا دستیابی به درجۀ معنی از شایستگی در یک کار.
تعریف عملیاتی انگیزه پیشرفت : عبارت است نمره ای است که آزمودنی ها از آزمون انگیزه پیشرفت به دست آورده است.
انگیزه پیشرفت در تحقیق حاضر نمره ای است که آزمودنی ها در آزمون انگیزه پیشرفت هرمس کسب می کنند.
اضطراب : کلمه ای مشتق از لغت لاتین (stringer) به معنی سختی کشیدن است و در قرن هفده ام برای تشریح یا محنت به کار برده می شود و در اواخر قرن هجده ام دلالت برنید و فشار کوشش و سختی می کند. که متوجه فردی یا عضوی یا نیروی روانی او می شود.
(ساراسون) از اضطراب این گونه تعریف نمود : اضطراب یک نوع اشتغال ذهنی است که با خودشکاکی و خود کم بینی مشخص می شود. (نوایی نژاد، 72 ).
پیاژه : اضطراب عبارتند از یک ناراحتی بدنی و روانی که از احساس قریب الوقوع بودن یک خطر پدید می آید و نشانۀ آن ترس عمیق و مبهمی است که می تواند از دلواپسی به وحشت ناگهانی تغییر یابد.
فرویر : اضطراب حالت عاطفی نامطلوبی است که تا تغییرات پسیکو فیزیولوژیک در پاسخ به یک تعارض درون روانی همراه می باشد.
تعریف عملیاتی اضطراب : در تحقیق حاصل نمرات ناشی از آزمون اضطراب حاضر منظور از اضطراب نمره است که آزمودنی ها در آزمون اضطراب کتل کسب می کنند.
فرضیه ها :
متغیر مستقل : اضطراب متغیر ملاک
متغیر وابسته : انگیزۀ پیشرفت
متغیر دخالت هنده (مداخله گر) : جنسیت
هدف تحقیق :
1 ) تعیین رابطه اضطراب و انگیزه پیشرفت در دانشجویان.
2 ) تعیین تفاوت میزان اضطراب در بین دانشجویان دختر و پسر.
3 ) تضمین تفاوت انگیزه پیشرفت دانشجویان دختر و پسر.
هدف از تحقیق حاضر:
1 ) تعیین رابطه اضطراب و انگیزه پیشرفت در دانشجویان.
2 ) تعیین تفاوت اضطراب در بین دختران و پسران و تعیین تفاوت و انگیزه پیشرفت در بین دختران و پسران.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
:
تاریخچه مفهوم نابهجاری . همچون سایر مفاهیم مربوط به پدیده های انسانی یک مسیر منطقی و هموار را پشت سر نگذاشته است ، بلکه طی قرن های متمادی دستخوش فراز و نشیب های فروان بوده است .
تعاریف نسبتا ابتدائی تبیین های جسمانی که در آرا ء نخستین یونانیان در مورد هستیری مشهور بود و یا همسان دانستن بیماران روانی با حیوانات ، به تدریج جای خود را به رویکردهای پیچیده تر داد. با توسعه طب نوین ، بسیاری از پزشکان پذیرای این اندیشه شدند که با ید در مورد آسیب شناسی و درمان پریشانی های روانی به مثابه بیماری های جسمانی برخود کرد (سارافیو 1990 )
نظریه پردازانی چون گالن با ارائه اندیشه های تازه درمورد علل روانشناختی ” نابهنجاری ها ” شکل گیری و گسترش مستمر یزم مداخلات در مانی شارکو همگی زمینه محکمی را برای استقرار تبیین های روان شناختی نوین فراهم ساخت . سرانجام فضا برای ظهور نظریه پردازی های نوین مهیا شد و نظام روان تحلیلی زیگموند فروید حاکمیت یافت .
موقعیت های فشارزای زندگی همواره میتواند بر میزان توانایی افراد در کنار آمدن با شرایط گوناگون موثر باشد و تداوم شرایط دشوار ، به نوبه خود ، موجب بروز یا تشدید نابسامانی های ، جسمانی و روانی می شود . در چنین فضایی انسان ناگریز است تا برای مقابله با پیامدهای ناشی از فشارهای زندگی به جستجوی راه کارهای موثرتری باشد . از این رو وجود سبک خاص شناختی یا کسب صفاتی که بتواند شدت عوامل فشارزای زندگی را کاهش دهند ، اهمیت ویژه ای می یابد ( شفر ، مارتین ترجمه بلوچه 1375 ).
از سوی دیگر با توجه به وقایعی که در چند سال اخیر در کشور ما رخ داده است از قبیل جنگ ، زلزله های متعدد ( ایران جرء ده کشور حادثه خیز جهان است ) و عواملی نظیر فقر ، طلاق ، اعتیاد و عوامل دیگر رقم کودکان و نوجوانان نیازمند به اقامت در سازمانهای حمایتی نظیر اماکن شبه خانواده بهزیستی ( مراکز شبه خانواده مراکزی هستند که از کودکان و نوجوانانی که به دلایلی بدونه سرپرست مانده اند یا اینکه از سرپرست مناسب محروم شده اند نگهداری میکنند ) را در جامعه ما بالا برده است .
عنوان تحقیق :
بررسی و مقایسه میزان سخت رویی برنا امیدی در دانشجویان مقطع کارشناسی رشته های کشاورزی و روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه در سال تحصیلی 87 ـ 86
بیان مسئله :
طبق نظر بر نا امیدی حالت تکان دهندایست که با احساس عدم امکان و احساس ناتوانی و بی علاقگی به زندگی آشکار میشود و فرد در اثر ناامیدی بشریت غیر فعال شده و نمی تواند موقعیت های زندگی را بسنجد در نتیجه این مشکلات قدرت تطبیق یا تغییرات زندگی را ندارد مشکلات زندگی و عدم سازگاری با عوامل فشار آورنده ( استرس ) فرد را در زندگی گرفتار می نماید و با گذشت زمان فرد از جریان یک زندگی طبیعی همواره بیشتر فاصله گرفته در پاره ای از موارد حتی به خود کشی کشیده میشود .
از سوی دیگر یک عامل مهم در انسان که او را به کوشش و پیشرفت وا می دارد امید است .
امید یعنی احساس امکان داشتن و ممکن بودن هر چیز غیر ممکن . ( مارسل ، 1962 )
نا امیدی انسان را از درون می پوساند و راه را برای کوشش و پیشرفت مسدود میکند ( نا امیدی شاخص مهم افسردگی می باشد ). ( گلمن ، دانیل ، 1995 ) .
فرد در اثر نا امیدی بشدت غیر فعال شده و نمی تواند موقعیت های مختلف خود را بسنجد و تصمیم بگیرد . نا امیدی شخص را سریعا در هم شکسته و او را در برابر عوامل فشار آور بی دفاع و گرفتار می کند .
یکی از متغییر هایی که ارزیابی آن در تبیین تغییر پذیری گرایش به نا امیدی به نظر میرسد ، سخت رویی است . اولت کوبا سا (1979 ) سخت رویی را ویژگی شخصیتی پیچیده ای معرفی می کند که از سه مولفه چالش ، کنترل و تعهد تشکیل شده است . فردی که میزان خصیصه چالش در او بیشتر است رویدادهای زندگی را به منزله فرصتی برای پویایی و سازگاری مجدد و میدانی برای تحقیق و ارتقاء خویشتن تلقی می نماید و در برابر این رویدادها تسلیم منفعلانه را انتخاب نمی کند . فردی که مولفه کنترل در او زیاد است ، احساس تاثیر گذاری بر زندگی خویشتن را دارد و غالبا خود را در تغییر و دگرگونی شرایط توانا و مسئول می بیند . فردی که از تعهد بیشتری برخوردار است ، نه تنها خود را واجد ارزش می بیند ، بلکه در زندگی به چیز هایی بسیار با ارزش معتقد است که اهمیت و معنای زیستن را برای وی برجسته می سازد ( مدی ، اولت ( کوبا سا ) 1984 ص 31 )
طی سه دهه اخیر نقش تعدیل کننده یا محافظت کننده سخت رویی در قلمرو بیماریهای مختلف جسمانی به وفورمورد پژوهش قرار گرفته است( به عنوان مثال : لامبرت همکاران،1990 ) . به نظر می رسد که سخت رویی از طریق شیوه خاص ارزیابی رویدادها و استفاده از روش های مقابله با آنها مکانیزم محافظت کننده ای را در ساختار جسمی و روانی انسان به جریان می اندازد .
پژوهش حاضر رابطه بین سخت رویی و ناامیدی را مورد بررسی قرار می دهد .
فرضیه های تحقیق :
1 ـ بین سخت رویی و ناامیدی در دانشجویان رابطه معنا دار وجود دارد .
2 ـ بین چالش و نا امیدی در دانشجویان رابطه معنا دار وجود دارد .
3 ـ بین تعهد و نا امیدی در دانشجویان رابطه معنا دار وجود دارد .
4 ـ بین کنترل و نا امیدی رابطه معنا دار وجود دارد .
ضرورت و اهداف پژوهش :
پژوهش حاضر بررسی میزان سخت رویی ( تعهد ، کنترل ، چالش ) برنا امیدی در دانشجویان کشاورزی و روانشناسی است .
از نظر بسیاری از پژوهشگران افرادی که سخت رویی بالایی دارند هنگام بروز مشکل بیشتر از روش مقابله گفتاری استفاده می نمایند .
سخت رویی یک مفهوم روانشناختی است که به شیوه های خاص و با ثبات فرد واکنش های او با رویدادهای استرس زای زندگی اشاره دارد . این سازه شخصیتی از سه مولفه تعهد ، کنترل و چالش تشکیل شده : 1 ـ تعهد نشان دهنده اعتقاد فرد به ارزشمند و معنا دار بودن فعالیت هایش و احساس عمیق و در آمیختگی با این فعالیت است 2 ـ کنترل بر عقیده است که تجارب زندگی قابل پیش بینی و کنترل است 3ـ چالش اشاره دارد به اینکه تغییر در زندگی امری طبیعی بوده و فرصتی برای رشد فراهم می آورد . (کوباسا و همکاران 1982 )
ناامیدی بعنوان یکی از صفتهای خاص واسط افسردگی تعریف شده است . (بک. 1963 و 1967 ملجس بالبی 1969 )
فرد ناامید کسی که در یک سیستمی از انتظارات منفی راجع به خودش و آینده زندگیش قرار گرفته است و رابطه بسیار نزدیکی با مفهوم درماندگی آموخته شده دارد .
تا جای که جستجوها ی محقق به او این امکام ابراز نظر را می دهد تا کنون تحقیقی مشابه تحقیق حاضر صورت نگرفته است .
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
انسان دارای حسی است به نام بینایی، كه این عمل را جز چشمهای او چیز دیگر میسر نمی گردند. جهان هستی را بوسیلة این دو عضو كوچك پیچیده و حساس می توانیم ببینیم جهانی كه تمام اجزا و اشیای آن مشخصه ای به نام رنگ دارند.
هنگامیكه چشمان، بستهاند، جز سیاهی و تاریكی چیزی وجود ندارد ولی به محض گشودن آنها دنیا پراز رنگهای مختلف تصویر وارونه پردة حساس اتاق تاریك چشمانمان می گردد و عمل دیدن انجام می پذیرد در واقع اگر رنگهای مختلف تصویر نداشت. چرا كه همانگونه كه صدا اعصاب شنوایی را تحریك میكند و عمل شنیدن بوقوع می پیوندد و به دنبال آن عكس العمل در فرد بوجود می آید، رنگ نیز پس از تأثیر و تحریك اعصاب گیرنده خود موجب دیدن و مهمتر از آن سبب ایجاد دخالت انگیختگی در فرد میشود.
روانشناسی و فیزیولوژی رنگها و نحوه تأثیر آنها در حالتهای رفتاری و روانی افراد از مباحث بسیار مهمی اند كه در زمینه رنگها قابل طرح و بررسی اند.
اینها همه گویایی تأثیر رنگ در انسان اند. بطوریكه هر فردی بنا به مسایل درونی خود به رنگی انس دارد و آن را می پسندد.
موضوع پژوهش:
رابطه رنگ با تیپ شخصیتی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی در سال تحصیلی 87-86
بیان مسئله:
پدیده رنگ از جمله پدیده های طبیعی است كه شناخت آن تاریخی بس كهن داشته و در طول تاریخ تكامل بشر مطرح بوده است، این شناخت در جهت كاربرد رنگ برای زیبا جلوه دادن هر چه بیشتر و بهتر نمودن محیط زندگی است، از این رو مطالعات و پژوهشهای بسیاری از گذشته تا حال در مورد رنگ صورت گرفته و در دو قرن اخیر شناخت علمی نسبت به آن افزایش یافته است.
با شناخت علمی پدیده رنگ، مساله ترجیح رنگها بر یكدیگر مطرح گردید، پژوهشهای صورت گرفته دربارة ترجیح رنگها، از نظر روان شناسی جنبة علمی داشته و با دیدگاههایی چون نظریه های زیباشناسان كه ترجیح رنگها را جزء ذاتی آنها دانسته و اساساً امری ذهنی تلقی می كنند توافق نظر ندارند و با تأكید بر ذهنیت این امر، تحقیق در این زمینه را بی مورد می دانند.
آنچه مسلم است عوامل در ارتباط با ترجیح رنگ مطرح می گردد كه به طور اختصار میتوان به این گونه بیان كرد:
با توجه به این كه، هر فرد دارای صفات، خصوصیات رفتاری و ویژگی های شخصیتی منحصر به فرد است و با داشتن زندگی اجتماعی و گروهی با بسیاری دیگر از افراد، همنوائی دارد. انسان جهت داشتن رفتاری نسبتاً ثابت در پیرامون تعامل های خود، نیاز به تماس و برخوردهایی با محیط داخلی و خارجی خود دارد. فرد با اعمال محركهائی از خارج متاثر گشته و نسبت به آن واكنش نشان میدهد و به همین ترتیب در اثر كنش و واكنش هائی كه در درون فرد، متشكل از یادگیریهای گذشته، نگرش و منطق و استدلالی كه از آن بهره مند است، مجموعه ای پویا ونسبتاً ثابت از رفتار پدید می آید كه بدان شخصیت فرد اطلاق می گردد.
در پژوهش حاضر، موضوع مورد بررسی در ارتباط با ترجیح رنگ وخصوصیات شخصیتی افراد است كه با پرسشنامه شخصیتی(جهت سنجش بعد درون گرا -برون گرا) و سوالهایی در مورد ترجیح رنگ است كه تشكیل مرحله ای از مراحل پژوهش را می دهند.
بر اساس پرسشنامه یاد شده و سوال بیان شده در مورد ترجیح رنگ، اساساً رابطه بین شخصیت و رنگ بررسی و به سوال زیر پاسخ داده می شود كه:
هدف پژوهش:
در اجتماع امروزی كمتر كسی یافت میشود كه به اهمیت رنگ و اثر عمیق آن روی انسان تردید داشته باشد. هر كدام از رنگها به تفاوت سردی و گرمی یا خنثی بودن، تأثیر روانی مشخصة خود را روی انسان ایجاد میكند با وجود خصوصیات فوق العاده ای كه رنگ دارد غالب اشخاص نسبت به آن كم توجه و یا كاملاً بی تفاوت هستند. شناخت قدرت رنگ به انسان در حل پاره ای مشكلات كمك قابل توجهی نموده است به طبیعت نگاه كنیم تا متوجه شویم چگونه با عوض شدن فصول، رنگها نیز تغییر میكند و پیوسته تركیبات زیبایی بوجود می آورند. معیار انسان در تمیز یك تركیب رنگی زیبا، طبیعت است.
طبیعت منبع الهام در فراگیری هماهنگیهای صحیح و زیبا است. رنگهای هیجان انگیز بهاری در مقابل با رنگهای سرد و آرام زمستانی در احساس كاملاً متفاوت در انسان برمی انگیزند. (لوچه، 1370، صفحه 30)
علیرغم خصوصیات گوناگون رنگ، این پدیده از قواعدی پیروی میكند كه شناخت آنها میتواند در بهره گیری مناسب از رنگ كمك و راهنمای مؤثر میباشد. با فراگیری چنین قواعدی استفاده از رنگهای مختلف آسان گشته، میتوان محیط زندگی را به مكانی دلپذیر برای زیستن تبدیل نمود.
با توجه به توضیحات فوق هدف از این پژوهش سعی در بررسی علاقمندی افراد نسبت به رنگی خاص و تیپهای شخصیتی در این زمینه میباشد.
امید است كه بتوانیم با این پژوهش گامی مؤثر در شناخت رنگ و اهمیت آن در زندگی روزمره و عادی افراد بردارم. (ویدا ابی زاده، 1372، ص 11)
فرضیه پژوهش:
پژوهش فوق دارای فرضیه زیر است:
اهمیت مساله:
انتخاب رنگ بعنوان یكی از راههای شناخت انسان موضوعی مورد اختلاف و بحث انگیز است. (كاركیا، فرزانه، 1375، ص 50)
به این دلیل ساده كه انسانها شبیه هم نیستند این موضوع تا حدی بحث انگیز می نماید.
حتی دوقلوهای همسان كه از نظر فیزیولوژیكی كاملاً به هم شبیه هستند نیز دارای شخصیت های متفاوتی می باشند. هر قدر كه اشخاص شكاك وناباوری وجود داشته باشند ولی با افزایش تدریجی بیماریهای روانی در سراسر دنیا، روشها و نظریه های جدیدی برای تشخیص بیماریها ابداع میشود كه رنگ را نیز شامل میشود.
(كاركیا، فرزانه، 1375. ص61)
با توجه به واكنش عمومی نسبت به رنگ ها باید گفت كه دوست داشتن یك یا تمام رنگها برای انسان كاملاً طبیعی و بهنجار است، در عوض رو كردن، انكار مطلق با تردید در محتوای هیجانی رنگ خصیصه ای است كه ما را به انسانهای آزرده،سرخورده و افسرده رهنمون میكند. از سوی دیگر شور و نشاط بیش از اندازه نسبت به رنگ نشانه اختلال روانی و مزاج دمدمی و علایق متفاوت تو شخصیتی متزلزل است باید به خاطر داشت كه پسند رنگ در طول زمان قابل تغییر است واگرنظر فرد نسبت به رنگ تغییر كند نشانه تغییر و تحول در شخصیت اوست. این حالت در درون گراها بیشتر از برون گراها اتفاق می افتد. (كاركیا، فرزانه،1375، ص66)
بنابراین انتخاب رنگهای اصلی- فرعی- گرم و سرد میتواند نمادی از شخصیت فرد میباشد بطوریكه انتخاب یك رنگ گرم یا یك رنگ اصلی و یا رنگ سرد ویا یگ رنگ فرعی، شخصیت فرد را بیان می نماید و انسان را در گروهی خاص از تیپ های شخصیتی قرار میدهد.
تغییر خلق در طی سالیان نظرات فرد را نسبت به رنگها تغییر میدهد وهمچنین قرار گرفتن در شرایط محیطی مختلف نیز تأثیر بسزایی در انتخاب رنگ دارد.
بین انتخاب رنگ و شخصیت هر فردی كه تحت تأثیر عوامل مختلف وجود دارد وهمچنین پختگی شخصیت نیز موجب تغییر رنگ میشود به ما یاری می رساند كه هر چه بهتر به بررسی شخصیت و تیپ های مختلف از طریق انتخاب رنگ بپردازیم واطلاعات دقیقی از میزان علاقه مندی تیپ های مختلف شخصیتی به رنگ سرد و گرم اصلی و فرعی داشته باشیم.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
:
روانشناسان درصدد شناسایی عواملی هستند كه با استفاده از آنها بتوان افراد را در زندگی فردی و اجتماعی یاری داد. یكی از مباحث مورد توجه آنان، نقش هوش به عنوان عامل موفقیت انسان است كه در این زمینه رویكردهای متفاوتی وجود دارد.
در گذشته، تمركز اغلب روانشناسان، بر فرآیندهای شناختی و هوش عمومی بوده است. دیدگاه های سنتی هوشبهر تصوری محدود از استعدادهای انسان داشتند و برای هوش فرد، محدودیت قائل شده و آن را ارثی، نسبتاً ثابت و نیز قابل تغییر می دانستند. گذشت زمان و تجربههای علمی ثابت كرد كه بسیاری از افراد كه در نمرات پیشرفت تحصیلی و آزمون های هوش ربته بالایی را كسب می كنند، در فراز و نشیب های زندگی شخصی و اجتماعی و بحرانهای روزمره كفایت و شایستگی لازم را از خود نشان نداده و فاقد مهارتهای لازم هستند. در عمل، هوشبهر بالا تضمین كننده شخصیت اجتماعی، موفقیت و خشنودی در زندگی نیست.
هوارد گاردنردر سال 1983 ، با طرح نظریه هوش چند عاملی خود، از مفهوم هوشبهر به عنوان عاملی منفرد و تغییرناپذیر فراتر رفته و تصویر غنی تر و گسترده تری از هوش را ارائه نمود. او با مطرح كردن، هوشبهر درون فردی به عنوان كلیه خودشناسی و هوش بین فردی به معنای توانایی درك افراد دیگر، الگویی دقیق و واقعی برای استفاده ثمربخش در طول زندگی معرفی نمود.
گرچه در توصیف گاردنر از هوش فردی، شناخت احساسات مطرح شد، اما به نظر می رسید كه هنوز به عواطف و هیجانات آن گونه كه متناسب با نقش پیچیده آنها در زندگی انسان باشد، پرداخته نشده است.
جان مایر و پیتر سالووری در سال 1989، به این روال كه چه چیزهایی موجب كسب موفقیت افراد در زندگی می شود. اصطلاح هوش هیجانی را مطرح نموده و برای اولین بار در مقالات آموزشی خود این گونه معرفی نمودند. هوش هیجانی توانایی است كه امكان درك احساسات و هیجانهای خود و دیگران را به فرد می دهد تا با استفاده از این قابلیت بتواند تفكر و عملكرد خود را هدایت كند.
در سالهای اخیر اصطلاح هوش هیجانی گسترش فزاینده ای یافته، خصوصاً و زمینه كاربرد آن در تعلیم و تربیت زندگی شخصی، محیط كار و تجارب، پژوهشهایی انجام شده است.
پژوهش حاضر قصد دارد در رابطه هوش هیجانی و رضایت زناشویی را مورد بررسی قرار دهد.
بیان مسأله
سالهاست روان شناسان درصدد هستند كه به این سئوالها پاسخ بدهند كه چرا برخی از مردم نسبت به برخی دیگر از بهداشت روانی بهتر
برخوردارند كه این سئوال به سئوال دیگری می انجامد كه چرا برخی نسبت به برخی دیگر در زندگی موفق ترند؟ چه عواملی این تفاوت ها را رقم می زند؟ پاسخ به این سئوالها بر لزوم بررسی عواملی (مهارتهای هیجانی) كه تصور می شود موفقیت فرد را تعیین می كند، دخالت دارد. به سرعت روشن شد كه كلید تعیین و پیش بینی موفقیت و كامیابی تنها هوش شناختی نیست.
شواهد حاكی از آن است كه زوجها در جامعه امروزی برای برقراری و حفظ ارتباط صمیمی و درك احساسات از جانب همسرشان به مشكلات فراگیر و متعددی دچارند. بدیهی است كه كمبودهای موجود در كفایتهای عاطفی و هیجانی دو همسر در كنار عوامل متعدد دیگر از قبیل (عوامل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و…) اثرات نامطلوبی بر زندگی مشترك آنها می گذارد و به طور منطقی هر چه نارضایتی از زندگی مشترك بیشتر باشد. احتمال ناسازگاری و جدایی افزایش می یابد. (گلمن 1998) این تحقیق به بررسی رابطه بین هوش هیجانی در رضایت زناشویی می پردازد.
ماهیت و ضرورت پژوهش:
در زندگی مشترك، غالباً به هنگام مواجهه با مشكلات، احساس ناكامی، تحقیر و… احساسات و هیجانات به جای عقل و منطق بر همسران غلبه می كند. لذا شناخت و هدایت هیجانات برای حفظ روابط زناشویی بسیار مهم است با توجه به پژوهشهای انجام شده در خصوص روابط همسران به نظر می رسد كه مولفه های هوش هیجانی می توانند در رضایت زناشویی موثر باشند. «روابط صمیمانه زوجین نیاز به مهارتهای ارتباطی دارد از قبیل توجه افراد به مسائل از دید همسرانشان و توانایی درك همدلانه آنچه كه همسرشان تجربه نموده است و همچنین حساس و آگاه بودن از نیازهای او، (گاتمن و همكاران، 1976).
بدیهی است كه عوامل متعددی نیز می توانند در نارضایتی زناشویی دخالت كرده و آن را تشدید نماید. وقتی یك زوج در چرخه فزاینده انتقاد، قرار گرفتن در وضع دفاعی، خاموشی گزیدن و افكار منفی و پذیرش مكرر درماندگی هیجانی اسیر شوند، این چرخه به خودی خود منعكس كننده این واقعیت است كه در توانایی خودآگاهی، خویشتن داری همدلی و تسكین دادن به خود و به یكدیگر اختلالی وجود دارد.(گلمن، 1995)
همسرانی كه از خودآگاهی بالاتری برخوردارنند (خویشتن داری)و در نحوه ابزار احساسات و هیجانات خود نسبت به دیگران خصوصاً همسرشان تسلط دارند، مانع بروز بسیاری از برخوردها و سوء تفاهمات در روابط زناشویی خود می شوند.
اگرچه تأكید بر تأثیر هوش هیجانی در احساس رضایت زناشویی به معنای نادیده انگاشتن عوامل دیگری همچون مسائل بیولوژیك، اثرات اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی نیست. اما برای سلامت ارتباطات عاطفی و هیجانی زوجها و سلامت روانی خانواده و مقابله با بسیاری از مشكلات اساسی خانواده اهمیت دارد.
برای مطلوب تر ساختن روند زندگی مشترك و پیشگیری از ناكامی و بالا بودن توانایی شخصی و اجتماعی اعضای خانواده و كاستن از آثار طلاق در جامعه توجه به راهبردهای اكتسابی، در جهت پرورش قابلیت های هیجانی ضروری می نماید.
اهداف پژوهش
اهداف پژوهش حاضر عبارتند از:
فرضیه كلی پژوهش
بین رضایت زناشویی و هوش هیجانی رابطه معنی دار وجود دارد.
تعاریف عملیاتی (كاربردی)
EQ (هیجان بهر): در این پژوهش، هیجان بهر نمره ای است هر شركت كننده در كل آزمون و درهر یك از مولفه های آزمون هوش هیجانی (بار – اون) كسب می نماید.
رضایت زناشویی: در این پژوهش نمره ای است كه شركت كننده از پرسشنامه رضایت زناشویی Enrich كسب می كنند.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)