:
تاریخچه مفهوم نابهجاری . همچون سایر مفاهیم مربوط به پدیده های انسانی یک مسیر منطقی و هموار را پشت سر نگذاشته است ، بلکه طی قرن های متمادی دستخوش فراز و نشیب های فروان بوده است .
تعاریف نسبتا ابتدائی تبیین های جسمانی که در آرا ء نخستین یونانیان در مورد هستیری مشهور بود و یا همسان دانستن بیماران روانی با حیوانات ، به تدریج جای خود را به رویکردهای پیچیده تر داد. با توسعه طب نوین ، بسیاری از پزشکان پذیرای این اندیشه شدند که با ید در مورد آسیب شناسی و درمان پریشانی های روانی به مثابه بیماری های جسمانی برخود کرد (سارافیو 1990 )
نظریه پردازانی چون گالن با ارائه اندیشه های تازه درمورد علل روانشناختی ” نابهنجاری ها ” شکل گیری و گسترش مستمر یزم مداخلات در مانی شارکو همگی زمینه محکمی را برای استقرار تبیین های روان شناختی نوین فراهم ساخت . سرانجام فضا برای ظهور نظریه پردازی های نوین مهیا شد و نظام روان تحلیلی زیگموند فروید حاکمیت یافت .
موقعیت های فشارزای زندگی همواره میتواند بر میزان توانایی افراد در کنار آمدن با شرایط گوناگون موثر باشد و تداوم شرایط دشوار ، به نوبه خود ، موجب بروز یا تشدید نابسامانی های ، جسمانی و روانی می شود . در چنین فضایی انسان ناگریز است تا برای مقابله با پیامدهای ناشی از فشارهای زندگی به جستجوی راه کارهای موثرتری باشد . از این رو وجود سبک خاص شناختی یا کسب صفاتی که بتواند شدت عوامل فشارزای زندگی را کاهش دهند ، اهمیت ویژه ای می یابد ( شفر ، مارتین ترجمه بلوچه 1375 ).
از سوی دیگر با توجه به وقایعی که در چند سال اخیر در کشور ما رخ داده است از قبیل جنگ ، زلزله های متعدد ( ایران جرء ده کشور حادثه خیز جهان است ) و عواملی نظیر فقر ، طلاق ، اعتیاد و عوامل دیگر رقم کودکان و نوجوانان نیازمند به اقامت در سازمانهای حمایتی نظیر اماکن شبه خانواده بهزیستی ( مراکز شبه خانواده مراکزی هستند که از کودکان و نوجوانانی که به دلایلی بدونه سرپرست مانده اند یا اینکه از سرپرست مناسب محروم شده اند نگهداری میکنند ) را در جامعه ما بالا برده است .
عنوان تحقیق :
بررسی و مقایسه میزان سخت رویی برنا امیدی در دانشجویان مقطع کارشناسی رشته های کشاورزی و روان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه در سال تحصیلی 87 ـ 86
بیان مسئله :
طبق نظر بر نا امیدی حالت تکان دهندایست که با احساس عدم امکان و احساس ناتوانی و بی علاقگی به زندگی آشکار میشود و فرد در اثر ناامیدی بشریت غیر فعال شده و نمی تواند موقعیت های زندگی را بسنجد در نتیجه این مشکلات قدرت تطبیق یا تغییرات زندگی را ندارد مشکلات زندگی و عدم سازگاری با عوامل فشار آورنده ( استرس ) فرد را در زندگی گرفتار می نماید و با گذشت زمان فرد از جریان یک زندگی طبیعی همواره بیشتر فاصله گرفته در پاره ای از موارد حتی به خود کشی کشیده میشود .
از سوی دیگر یک عامل مهم در انسان که او را به کوشش و پیشرفت وا می دارد امید است .
امید یعنی احساس امکان داشتن و ممکن بودن هر چیز غیر ممکن . ( مارسل ، 1962 )
نا امیدی انسان را از درون می پوساند و راه را برای کوشش و پیشرفت مسدود میکند ( نا امیدی شاخص مهم افسردگی می باشد ). ( گلمن ، دانیل ، 1995 ) .
فرد در اثر نا امیدی بشدت غیر فعال شده و نمی تواند موقعیت های مختلف خود را بسنجد و تصمیم بگیرد . نا امیدی شخص را سریعا در هم شکسته و او را در برابر عوامل فشار آور بی دفاع و گرفتار می کند .
یکی از متغییر هایی که ارزیابی آن در تبیین تغییر پذیری گرایش به نا امیدی به نظر میرسد ، سخت رویی است . اولت کوبا سا (1979 ) سخت رویی را ویژگی شخصیتی پیچیده ای معرفی می کند که از سه مولفه چالش ، کنترل و تعهد تشکیل شده است . فردی که میزان خصیصه چالش در او بیشتر است رویدادهای زندگی را به منزله فرصتی برای پویایی و سازگاری مجدد و میدانی برای تحقیق و ارتقاء خویشتن تلقی می نماید و در برابر این رویدادها تسلیم منفعلانه را انتخاب نمی کند . فردی که مولفه کنترل در او زیاد است ، احساس تاثیر گذاری بر زندگی خویشتن را دارد و غالبا خود را در تغییر و دگرگونی شرایط توانا و مسئول می بیند . فردی که از تعهد بیشتری برخوردار است ، نه تنها خود را واجد ارزش می بیند ، بلکه در زندگی به چیز هایی بسیار با ارزش معتقد است که اهمیت و معنای زیستن را برای وی برجسته می سازد ( مدی ، اولت ( کوبا سا ) 1984 ص 31 )
طی سه دهه اخیر نقش تعدیل کننده یا محافظت کننده سخت رویی در قلمرو بیماریهای مختلف جسمانی به وفورمورد پژوهش قرار گرفته است( به عنوان مثال : لامبرت همکاران،1990 ) . به نظر می رسد که سخت رویی از طریق شیوه خاص ارزیابی رویدادها و استفاده از روش های مقابله با آنها مکانیزم محافظت کننده ای را در ساختار جسمی و روانی انسان به جریان می اندازد .
پژوهش حاضر رابطه بین سخت رویی و ناامیدی را مورد بررسی قرار می دهد .
فرضیه های تحقیق :
1 ـ بین سخت رویی و ناامیدی در دانشجویان رابطه معنا دار وجود دارد .
2 ـ بین چالش و نا امیدی در دانشجویان رابطه معنا دار وجود دارد .
3 ـ بین تعهد و نا امیدی در دانشجویان رابطه معنا دار وجود دارد .
4 ـ بین کنترل و نا امیدی رابطه معنا دار وجود دارد .
ضرورت و اهداف پژوهش :
پژوهش حاضر بررسی میزان سخت رویی ( تعهد ، کنترل ، چالش ) برنا امیدی در دانشجویان کشاورزی و روانشناسی است .
از نظر بسیاری از پژوهشگران افرادی که سخت رویی بالایی دارند هنگام بروز مشکل بیشتر از روش مقابله گفتاری استفاده می نمایند .
سخت رویی یک مفهوم روانشناختی است که به شیوه های خاص و با ثبات فرد واکنش های او با رویدادهای استرس زای زندگی اشاره دارد . این سازه شخصیتی از سه مولفه تعهد ، کنترل و چالش تشکیل شده : 1 ـ تعهد نشان دهنده اعتقاد فرد به ارزشمند و معنا دار بودن فعالیت هایش و احساس عمیق و در آمیختگی با این فعالیت است 2 ـ کنترل بر عقیده است که تجارب زندگی قابل پیش بینی و کنترل است 3ـ چالش اشاره دارد به اینکه تغییر در زندگی امری طبیعی بوده و فرصتی برای رشد فراهم می آورد . (کوباسا و همکاران 1982 )
ناامیدی بعنوان یکی از صفتهای خاص واسط افسردگی تعریف شده است . (بک. 1963 و 1967 ملجس بالبی 1969 )
فرد ناامید کسی که در یک سیستمی از انتظارات منفی راجع به خودش و آینده زندگیش قرار گرفته است و رابطه بسیار نزدیکی با مفهوم درماندگی آموخته شده دارد .
تا جای که جستجوها ی محقق به او این امکام ابراز نظر را می دهد تا کنون تحقیقی مشابه تحقیق حاضر صورت نگرفته است .
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
«خداوند وقتی انسان را آفرید از روح خود در آن دمید.» (سوره مبارکه الحِجر، آیه 28).
این بدان معناست که هدف، خلقت موجودی خدا گونه بوده است که دارای صفات و خصوصیاتی باشد تا خلیفه خدا روی زمین شود و برای تربیت انسانها از میان خود آنها راهنمایانی برگزید تا راه راست را به انسانها نشان دهند. نقش تربیتی این راهنمایان به گونه ای بوده که انسانها در تمامی ابعاد وجودیشان رشد کنند. با مشاهده زندگی گذشتگان خواهیم دید که معمولاً زندگی افراد جامعه به سه بخش تقسیم میشده است. قسمت اول کار و مشغله روزانه که جهت تأمین معاش خانواده بوده است و قسمت دیگر را خواب و استراحت و تجدید قوای جسمی جهت شروع روزی نو و ادامه کار و تلاش روزانه تشکیل میداده است و بین این دو زمان، زمان سومی نیز مشاهده میشود که در آن افراد نه کاری انجام میدادند و نه در خواب بودند. البته این زمان بسیار کوتاه بود و به مرور زمان مدت آن افزایش یافته است. این مدت زمان از روز را اوقات فراغت (Leisure times) نام نهادند. در زندگی فردی و اجتماعی بسیاری از جوامع و ملتهای امروز جهان، اوقات فراغت بخش مهم و جدانشدنی از برنامههای تربیتی جوانان محسوب میشود و هر اجتماعی با توجه به این نکته تا چه میزان از تحولات صنعتی و اجتماعی عصر حاضر تأثیر پذیرفته است، از ساعات فراغت به فراخور وضع و موقعیت خویش و بر اساس تواناییهای اقتصادی خود و نیز اعتقادات و درک ویژه ای که از اوقات فراغت دارند، بهره میگیرند. واضح است که کم توجهی به این موضوع موجب میشود که افراد نتوانند اوقات بیکاری خود را به نحو مطلوب و دلخواه سپری کنند و از نقش سازنده ای که این ساعات در پرورش شخصیت و تکمیل دانش و معلومات دارند بهره ببرند. یکی از اقشار جامعه، جوانان هستند و آنها سرشار از انرژی جوانی میباشند که این انرژی باید به گونه ای مورد بهره برداری قرار گیرد (سازمان ملی جوانان، 1381).
جهت دادن صحیح به بهره برداری از انرژی جوانان و برآوردن نیازهای آنها، مستلزم برنامه ریزی واقع بینانه و صحیح زمانی است تا بدین ترتیب از اتلاف وقت و انرژی این قشر جولگیری به عمل آید. امروزه استفاده بهینه از وقت و زمان، مهمترین مسأله در کشورهای مترقی جهان میباشد ولی متأسفانه در کشور ما توجه چندانی به وقت و زمان نمی شود و با از دست دادن این عنصر بسیار مهم، لطمههای زیادی از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و آموزشی و پرورشی و… به کشورمان وارد میشود، زیرا مدیریت زمان کمتر دیده میشود. پس برای افزایش بهره وری، مخصوصاً در واحدهای آموزشی بهتر است از مدیریت زمان (Time management) استفاده شود و این برنامه ریزی زمانی به کارمندان و محصلان از قبیل دانش آموزان و دانشجویان آموزش داده شود (براتی، 1384).
امروزه این اعتقاد وجود دارد که ریشه بسیاری از اضطرابها و فشارهای روحی انسان عصر حاضر، کمبود وقت یا از دست دادن زمان است. قرن حاضر به دلیل گسترش شبکه اطلاع رسانی و تهاجم و انفجار اطلاعات، به عنوان «عصر سرعت» شناخته شده است و بشر امروز برای دور نماندن از قافله و زمان خویش و کسب اطلاعات به ناچار، به تلاش مستمر و بی وقفه میپردازد. این تلاش، بدون برنامه ریزی زمانی موجب استرس و فشار روانی میشود (فراست، 1371).
به نظر پژوهشگر، احتمال دارد که مدیریت زمان که استفاده بهینه از وقت برای اهداف کوتاه مدت و بلند مدت، با در نظر گرفتن اولویتها و اوقات فراغت فرد است، با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی فرد رابطه داشته باشد.
1-1: بیان مسأله
با در نظر گرفتن اینکه یکی از ویژگیهای عصر کنونی، سرعت ارتباطات است، به همین دلیل توجه به مسئله اوقات فراغت نوجوانان و جوانان و جهت دادن به برنامههای زمانی آن امری اجتناب ناپذیر خواهد بود. به عبارت دیگر مسئله کنونی، نداشتن برنامه ریزی زمانی صحیح در اوقات فراغت آنها میباشد (علیمرادیان، 1368).
با توجه به وقت آزادی که در بین ساعات شبانه روز نوجوانان و جوانان مشاهده میشود، این تحقیق انجام گرفت تا معلوم گردد که برای گذراندن اوقات فراغت به طرز صحیح، چگونه میتوان از مدیریت زمان بهره برد. لذا محقق با توجه به مطالعات مقدماتی که در این زمینه انجام داده است بر آن است تا با گردآوری اطلاعات دقیقتر، از طریق اجرای یک تحقیق غیر آزمایشی از نوع همبستگی، رابطه بین نحوه مدیریت زمان در اوقات فراغت را با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی مشخص نماید.
طبق تعریف سازمان طی جوانان، افرادی که دارای سنین 15 تا 29 سال میباشند، جوان محسوب میشوند. ایران به عنوان یکی از کشورهای مدیترانه شرقی دارای جمعیت جوان است.
بانک جهانی در سال 2000، جمعیت 15 تا 29 ساله کشور ما را معادل 1/32 درصد کل جمعیت گزارش نموده است (سازمان ملی جوانان، 1381).
لذا با عنایت به خصوصیات و استعدادهای بالقوه این گروه سنی در جهت شکوفایی جامعه فردا، لازم است وضعیت سلامت روان این قشر شناسایی شود و رابطه آن با سایر عوامل به درستی مورد بررسی قرار گیرد (همان منبع ).
بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان برای استفاده بهینه از اوقات فراغت خود، مدتها قبل و نزدیک به زمان امتحانات خود برنامه ریزی صحیح زمانی نمی کنند و یا از مدیریت زمان اطلاعی ندارند. برخی نیز به رغم اطلاع محدود، از آن استفاده نمی کنند. به نظر پژوهشگر، رابطه نحوه مدیریت زمان در اوقات فراغت با سایر متغیرها باید بررسی شود تا اقدامات لازم و ضروری در پژوهشهای بعدی انجام گیرد.
از طرفی آموزش و پرورش، به دلیل آموزش و تعلیم نیروهای مورد نیاز بخشهای مختلف جامعه در تمامی کشورهای دنیا اهمیت به سزایی دارد. در بحث آموزش و پرورش مفاهیم پیشرفت تحصیلی و افت تحصیلی به میان میآید. از پیشرفت تحصیلی، به عنوان یکی از ابعاد پیشرفت در نظام آموزش و پرورش، مفهوم «انجام تکالیف و موفقیت دانش آموزان در گذراندن دروس یک پایه تحصیلی مشخص » یا «موفقیت دانش آموزان در امر یادگیری مطالب درسی»، مستفاد میشود. وجه مخالف پیشرفت تحصیلی، افت تحصیلی است که یکی از معضلات نظام آموزشی میباشد که خود را به شیوههای گوناگون مانند عدم موفقیت دانش آموزان در دستیابی به اهداف مقاطع تحصیلی مربوطه، مردودی و تکرار پایههای تحصیلی، ترک تحصیل زودرس و بیکاری و بلاتکلیفی نشان میدهد (پورشافعی، 1370).
با توجه به اضطراب و استرس ناشی از دروس و امتحانات مدارس و دانشگاهها در بین نوجوانان و جوانان لزوم یک برنامه ریزی صحیح زمانی، یا به عبارتی مدیریت زمان جهت استفاده بهینه اوقات فراغت نوجوانان و جوانان، از اهمیتی ویژه برخوردار است.
این پژوهش به طور کلی تلاش دارد که رابطه بین نحوه مدیریت زمان در اوقات فراغت را با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی مشخص نماید و میکوشد که به طور اخص آشکار سازد که چه رابطه ای بین نحوه مدیریت زمان در اوقات فراغت با سلامت روان جوانان وجود دارد ؟ و اینکه آیا بین نحوه مدیریت زمان در اوقات فراغت با پیشرفت تحصیلی آنها رابطه وجود دارد ؟ یا خیر؟
1-2: اهداف تحقیق
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین نحوه مدیریت زمان در اوقات فراغت، با سلامت روان و پیشرفت تحصیلی جوانان است.
1-3: فرضیههای تحقیق
فرضیه (1): نحوه مدیریت زمان در اوقات فراغت جوانان، با سلامت روان آنها رابطه دارد.
فرضیه (2): نحوه مدیریت زمان در اوقات فراغت جوانان، با پیشرفت تحصیلی آنها رابطه دارد.
1-4: سئوالهای تحقیق
سئوال(1): آیا نحوه مدیریت زمان در اوقات فراغت جوانان، با سلامت روان آنها رابطه دارد ؟
سئوال (2): آیا نحوه مدیریت زمان در اوقات فراغت جوانان، با پیشرفت تحصیلی آنها رابطه دارد ؟
1-5: ضرورت و اهمیت تحقیق
یکی از اقشار مهمی که در هر جامعه، آسیب پذیر شناخته شده اند، قشر جوانان آن جامعه است. بر اساس آمار و ارقام بانک جهانی در سال 2000، بیش از 30 درصد از کل جمعیت جهان را، جوانان تشکیل میدهند، البته بانک جهانی در سال 2000 جمعیت جوان ایران را معادل 1/32 درصد کل جمعیت گزارش نموده است (سازمان ملی جوانان، 1381).
با اطلاع از این واقعیت، برنامه ریزی صحیح زمانی برای گذران اوقات فراغت جوانان، هم باعث بارورتر شدن نسل آینده کشور میشود و هم جلوی بسیاری از نابسامانیها و گرفتاریهایی که ناشی از عدم اطلاع یا آگاهی کم از مدیریت زمان است گرفته میشود (غفاری، 1372).
در دنیای پرهیاهوی قرن بیست و یکم کارگزاران حکومتی دنیا به این حقیقت پی بردهاند که در صورت عدم به کارگیری تدابیر اصولی نسبت به اوقات فراغت به ویژه در رابطه با نسل جوان، خطرات عظیمی جامعه را تهدید میکند. از نظر تربیتی نیز در صورت عدم توجه به چگونگی گذران اوقات فراغت، اختلالات غیر قابل جبرانی در رفتار و کردار و در نتیجه در شخصیت افراد پدیدار گشته و چه بسا ممکن است، موجب ترویج کجرویها و انحرافات اجتماعی شود (خلیلی، 1372).
با توجه به اینکه یکی از شرایط رشد عاطفی و بلوغ اجتماعی و قدرت همسازی افراد، داشتن علاقه پایدار به تفریحات و اشتغالات سازنده و سودمند است و با عنایت به میزان گستردگی و اهمیت ساعات فراغت جوانان در تعیین کننده بودن نقش این اوقات، در رشد معنوی و جسمی دانشجویان و دانش آموزان، پر کردن اوقات فراغت آنها از یک طرف، میتواند اثرات اخلاقی و تربیتی عمیقی، بر روی دانش آموزان و دانشجویان داشته باشد و در تکوین شخصیت آنها موثر باشد و از طرفی دیگر، از تهاجم فرهنگی، اعتیاد و انحراف اخلاقی پیشگیری نماید تا سلامت و بهداشت جامعه نیز تأمین شود (رضوانیه، 1372).
با توجه به اینکه اوقات اکثر جوانان شامل سه بخش مطالعه و تحقیق، استراحت و خوراک و نظافت و فرایض دینی و بخش اوقات فراغت میباشد، استفاده صحیح از بخش اوقات فراغت میتواند موفقیت و استفاده بیشتر از دو بخش دیگر را تضمین کند و باعث تجدید قوا جهت مطالعه و تحقیق بیشتر گردد. بنابراین اوقات فراغت از این نظر حائز اهمیت میباشد که اگر با برنامه ریزی صحیح زمانی همراه گردد، میتواند ساعاتی سازنده و تکامل بخش را در بر داشته باشد و باعث سلامت روان جامعه شود. نتایج پژوهش حاضر، این امکان را برای مسئولین مربوطه فراهم میکند که با در نظر گرفتن واقعیات موجود و نیز مشکلات عدیده در این رابطه و با توجه به علایق و پیشنهادات جوانان، در ابتدا نسبت به رفع مشکلات موجود اقدام کنند و سپس جهت بهره وری و استفاده بهینه از اوقات فراغت، یک برنامه ریزی صحیح زمانی را تدوین کرده و از مدیریت زمان استفاده نمایند(همان منبع).
با توجه به مطالب ذکر شده، مسئله مدیریت زمان از جایگاه ویژهای برخوردار است. افراد میباید همواره توجه داشته باشند که از زمان به عنوان منبعی ارزنده به خوبی استفاده کنند. آنها میتوانند راههای استفاده موثر از زمان را بیاموزند، میتوانند از ابتلا به پریشانی احتراز کنند، بازده کارشان را افزایش دهند، در رسیدن به اهدافشان موفق تر باشند و به زندگی متعادل تری دست یابند که در آن فرصت و توان کافی برای پرداختن به کار منزل، خانواده و خویشتن وجود داشته باشد (مکنزی، 1993).
بنابراین از این چشم انداز وسیع، میتوان دریافت که ارزش واقعی مدیریت زمان، عبارت است از ارتقای تمامی ابعاد زندگی فرد. لذا لزوم آشنایی جوانان با مدیریت زمان در گذران اوقات فراغت آنها اجتناب ناپذیر است.
1-6: تعاریف نظری و عملیاتی متغیرهای پژوهشی
– تعریف نظری پیشرفت تحصیلی : اصطلاحی است که به جلوه ای از جایگاه تحصیلی دانش آموزان اشاره دارد. این جایگاه میتواند بیانگر میانگین نمرات دورههای مختلف یا میانگین نمرات در دورههای مربوط به یک موضوع یا نمره ای برای یک دوره باشد (پالسون [1]، 1994؛نقل ازهاشمی، 1378).
– تعریف عملیاتی پیشرفت تحصیلی : در این پژوهش، منظور از پیشرفت تحصیلی، میانگین کل نمرهها (معدل کل دروس) است که دانش آموزان سال اول و دوم و سوم دبیرستانی و پیش دانشگاهی، در پایان نیمسال اول سال تحصیلی 86-85 کسب نمودهاند.
– تعریف نظری بهزیستی : بهزیستی احساس مثبت و احساس رضامندی عمومی از زندگی است که شامل خود و دیگران در حوزههای مختلف خانواده و شغل و. .. میباشد (مایرز[2]و داینر، 1995؛ نقل از کرمی نوری و مکری، 1381).
– تعریف عملیاتی بهزیستی : نمره فرد در پرسشنامه شادکامی آکسفورد آرجیل ولو (1989)،ملاک شادکامی آن فرد در نظر گرفته شده است.
– تعریف نظری مدیریت زمان در اوقات فراغت : مدیریت زمان یا نحوه استفاده موثر از زمان عبارت است از برنامه ریزی زمانی منظم و هماهنگ به علاوه واکنش مناسب در مقابل ضایع کنندگان وقت (رضوانیه، 1372). اوقات فراغت عبارت است از اوقاتی که خارج از کار و مشغله روزانه بوده و انسان از انجام فعالیتهای اجتماعی، مذهبی و تغذیه ای فارغ است و هر فعالیتی را به دلخواه خود انجام میدهد (صباغ، 1382).
– تعریف عملیاتی مدیریت زمان در اوقات فراغت : عبارت است از نمره فرد در پرسشنامه مدیریت زمان در اوقات فراغت که توسط پژوهشگر و به کمک اساتید محترم ساخته شده است.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
انسان دارای حسی است به نام بینایی، كه این عمل را جز چشمهای او چیز دیگر میسر نمی گردند. جهان هستی را بوسیلة این دو عضو كوچك پیچیده و حساس می توانیم ببینیم جهانی كه تمام اجزا و اشیای آن مشخصه ای به نام رنگ دارند.
هنگامیكه چشمان، بستهاند، جز سیاهی و تاریكی چیزی وجود ندارد ولی به محض گشودن آنها دنیا پراز رنگهای مختلف تصویر وارونه پردة حساس اتاق تاریك چشمانمان می گردد و عمل دیدن انجام می پذیرد در واقع اگر رنگهای مختلف تصویر نداشت. چرا كه همانگونه كه صدا اعصاب شنوایی را تحریك میكند و عمل شنیدن بوقوع می پیوندد و به دنبال آن عكس العمل در فرد بوجود می آید، رنگ نیز پس از تأثیر و تحریك اعصاب گیرنده خود موجب دیدن و مهمتر از آن سبب ایجاد دخالت انگیختگی در فرد میشود.
روانشناسی و فیزیولوژی رنگها و نحوه تأثیر آنها در حالتهای رفتاری و روانی افراد از مباحث بسیار مهمی اند كه در زمینه رنگها قابل طرح و بررسی اند.
اینها همه گویایی تأثیر رنگ در انسان اند. بطوریكه هر فردی بنا به مسایل درونی خود به رنگی انس دارد و آن را می پسندد.
موضوع پژوهش:
رابطه رنگ با تیپ شخصیتی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی در سال تحصیلی 87-86
بیان مسئله:
پدیده رنگ از جمله پدیده های طبیعی است كه شناخت آن تاریخی بس كهن داشته و در طول تاریخ تكامل بشر مطرح بوده است، این شناخت در جهت كاربرد رنگ برای زیبا جلوه دادن هر چه بیشتر و بهتر نمودن محیط زندگی است، از این رو مطالعات و پژوهشهای بسیاری از گذشته تا حال در مورد رنگ صورت گرفته و در دو قرن اخیر شناخت علمی نسبت به آن افزایش یافته است.
با شناخت علمی پدیده رنگ، مساله ترجیح رنگها بر یكدیگر مطرح گردید، پژوهشهای صورت گرفته دربارة ترجیح رنگها، از نظر روان شناسی جنبة علمی داشته و با دیدگاههایی چون نظریه های زیباشناسان كه ترجیح رنگها را جزء ذاتی آنها دانسته و اساساً امری ذهنی تلقی می كنند توافق نظر ندارند و با تأكید بر ذهنیت این امر، تحقیق در این زمینه را بی مورد می دانند.
آنچه مسلم است عوامل در ارتباط با ترجیح رنگ مطرح می گردد كه به طور اختصار میتوان به این گونه بیان كرد:
با توجه به این كه، هر فرد دارای صفات، خصوصیات رفتاری و ویژگی های شخصیتی منحصر به فرد است و با داشتن زندگی اجتماعی و گروهی با بسیاری دیگر از افراد، همنوائی دارد. انسان جهت داشتن رفتاری نسبتاً ثابت در پیرامون تعامل های خود، نیاز به تماس و برخوردهایی با محیط داخلی و خارجی خود دارد. فرد با اعمال محركهائی از خارج متاثر گشته و نسبت به آن واكنش نشان میدهد و به همین ترتیب در اثر كنش و واكنش هائی كه در درون فرد، متشكل از یادگیریهای گذشته، نگرش و منطق و استدلالی كه از آن بهره مند است، مجموعه ای پویا ونسبتاً ثابت از رفتار پدید می آید كه بدان شخصیت فرد اطلاق می گردد.
در پژوهش حاضر، موضوع مورد بررسی در ارتباط با ترجیح رنگ وخصوصیات شخصیتی افراد است كه با پرسشنامه شخصیتی(جهت سنجش بعد درون گرا -برون گرا) و سوالهایی در مورد ترجیح رنگ است كه تشكیل مرحله ای از مراحل پژوهش را می دهند.
بر اساس پرسشنامه یاد شده و سوال بیان شده در مورد ترجیح رنگ، اساساً رابطه بین شخصیت و رنگ بررسی و به سوال زیر پاسخ داده می شود كه:
هدف پژوهش:
در اجتماع امروزی كمتر كسی یافت میشود كه به اهمیت رنگ و اثر عمیق آن روی انسان تردید داشته باشد. هر كدام از رنگها به تفاوت سردی و گرمی یا خنثی بودن، تأثیر روانی مشخصة خود را روی انسان ایجاد میكند با وجود خصوصیات فوق العاده ای كه رنگ دارد غالب اشخاص نسبت به آن كم توجه و یا كاملاً بی تفاوت هستند. شناخت قدرت رنگ به انسان در حل پاره ای مشكلات كمك قابل توجهی نموده است به طبیعت نگاه كنیم تا متوجه شویم چگونه با عوض شدن فصول، رنگها نیز تغییر میكند و پیوسته تركیبات زیبایی بوجود می آورند. معیار انسان در تمیز یك تركیب رنگی زیبا، طبیعت است.
طبیعت منبع الهام در فراگیری هماهنگیهای صحیح و زیبا است. رنگهای هیجان انگیز بهاری در مقابل با رنگهای سرد و آرام زمستانی در احساس كاملاً متفاوت در انسان برمی انگیزند. (لوچه، 1370، صفحه 30)
علیرغم خصوصیات گوناگون رنگ، این پدیده از قواعدی پیروی میكند كه شناخت آنها میتواند در بهره گیری مناسب از رنگ كمك و راهنمای مؤثر میباشد. با فراگیری چنین قواعدی استفاده از رنگهای مختلف آسان گشته، میتوان محیط زندگی را به مكانی دلپذیر برای زیستن تبدیل نمود.
با توجه به توضیحات فوق هدف از این پژوهش سعی در بررسی علاقمندی افراد نسبت به رنگی خاص و تیپهای شخصیتی در این زمینه میباشد.
امید است كه بتوانیم با این پژوهش گامی مؤثر در شناخت رنگ و اهمیت آن در زندگی روزمره و عادی افراد بردارم. (ویدا ابی زاده، 1372، ص 11)
فرضیه پژوهش:
پژوهش فوق دارای فرضیه زیر است:
اهمیت مساله:
انتخاب رنگ بعنوان یكی از راههای شناخت انسان موضوعی مورد اختلاف و بحث انگیز است. (كاركیا، فرزانه، 1375، ص 50)
به این دلیل ساده كه انسانها شبیه هم نیستند این موضوع تا حدی بحث انگیز می نماید.
حتی دوقلوهای همسان كه از نظر فیزیولوژیكی كاملاً به هم شبیه هستند نیز دارای شخصیت های متفاوتی می باشند. هر قدر كه اشخاص شكاك وناباوری وجود داشته باشند ولی با افزایش تدریجی بیماریهای روانی در سراسر دنیا، روشها و نظریه های جدیدی برای تشخیص بیماریها ابداع میشود كه رنگ را نیز شامل میشود.
(كاركیا، فرزانه، 1375. ص61)
با توجه به واكنش عمومی نسبت به رنگ ها باید گفت كه دوست داشتن یك یا تمام رنگها برای انسان كاملاً طبیعی و بهنجار است، در عوض رو كردن، انكار مطلق با تردید در محتوای هیجانی رنگ خصیصه ای است كه ما را به انسانهای آزرده،سرخورده و افسرده رهنمون میكند. از سوی دیگر شور و نشاط بیش از اندازه نسبت به رنگ نشانه اختلال روانی و مزاج دمدمی و علایق متفاوت تو شخصیتی متزلزل است باید به خاطر داشت كه پسند رنگ در طول زمان قابل تغییر است واگرنظر فرد نسبت به رنگ تغییر كند نشانه تغییر و تحول در شخصیت اوست. این حالت در درون گراها بیشتر از برون گراها اتفاق می افتد. (كاركیا، فرزانه،1375، ص66)
بنابراین انتخاب رنگهای اصلی- فرعی- گرم و سرد میتواند نمادی از شخصیت فرد میباشد بطوریكه انتخاب یك رنگ گرم یا یك رنگ اصلی و یا رنگ سرد ویا یگ رنگ فرعی، شخصیت فرد را بیان می نماید و انسان را در گروهی خاص از تیپ های شخصیتی قرار میدهد.
تغییر خلق در طی سالیان نظرات فرد را نسبت به رنگها تغییر میدهد وهمچنین قرار گرفتن در شرایط محیطی مختلف نیز تأثیر بسزایی در انتخاب رنگ دارد.
بین انتخاب رنگ و شخصیت هر فردی كه تحت تأثیر عوامل مختلف وجود دارد وهمچنین پختگی شخصیت نیز موجب تغییر رنگ میشود به ما یاری می رساند كه هر چه بهتر به بررسی شخصیت و تیپ های مختلف از طریق انتخاب رنگ بپردازیم واطلاعات دقیقی از میزان علاقه مندی تیپ های مختلف شخصیتی به رنگ سرد و گرم اصلی و فرعی داشته باشیم.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
:
تا بوده، سندرم پیش از عادت ماهانه هم بوده، و شگفتی این جاست که پساز پژوهشهای بسیار در این زمینه، پزشکان هنوز نمی توانند پاسخ گوی بیماران خود در روبرو شدن این سندرم باشند. سندرم پیش از عادت ماهانه موضوع بیش از سیصد مقاله علمی در دهه اخیر بوده است.
سندرم پیش از عادت ماهانه و معالجه آن پنجاه سال پیش به وسیله دکتر روبرت ت . فرانک، پزشک[1] برجسته مدرسه پزشکی مونت سینایی در نیویورک ارائه شده است. از آن زمان تاکنون پژوهشگران پیوسته از دکتر فرانک که معتقد است، سندرم پیش از عادت ماهانه امری واقعی است، حمایت کرده اند، امروز نیز همچنان معتقدند که این سندرم غیر تخیلی است.
فصل اول :
پیشگفتار :
جای شگفتی نیست که زنان نتوانسته اند مشکلات بهداشتی و احساس درونی خود را با پزشکان مرد در میان نهند، زیرا امکان داشت اجتماع، زن را موجودی مزاحم به حساب آورد و مانع فعالیت او گردد. از سوی دیگر جامعه زنی را کامل می شمارد که حتی به هنگام درد و رنج نیز بر خود مسلط بوده و آرام باشد. در نتیجه زنانی که می کوشیدند خود را با این تصویر تطبیق دهند، نمی توانستند مشکلات خود را با پزشک در میان نهند، اما گاهی شدت درد و رنج آن چنان آنان را از پای در می آورد که شکیبایی از کف می دادند و به مشاوران پزشکی پناه می بردند.
زنان در شکایت از درد خود به پزشک اغلب پاسخ می شنوند که مشکل آنان، جنبه عصبی و تلقینی دارد. در نتیجه داروهای آرام بخش به بیماران تجویز می کنند، تا دیگر لب فروبسته و زبان به شکایت نگشایند و این مساله دردناکی است. هیچ زنی نباید احساس کند که مجبور است درد خود را در سکوت تحمل کنند، و یا در صورت درد او را موجودی نامتحمل بشمارند. امروزه زنان باید احساسشان را نشان بدهند و از تجربه های پزشکی در زمینه این سندرم سود جویند. این سندرم به هیچ وجه تخیلی نیست، بلکه مشکلی واقعی است که هم بیماران و هم پزشکان باید مصمم شوند که به درمان آن بپردازند (لارسن، 1368 ).
از آنجا که نشانه های این سندرم در زنان متفاوت است، امکان دارد برخی از پزشکان با تشخیص آن ناتوان باشند. حتماً دیده شده است که خود زن نمی داند دچار این سندرم است. زیر نشانه های آن گاه خیلی ضعیف و کم رنگ بروز می کند. اخیراً روزنامه تایمز گزارش کرده است، درصد زنانی که از سندرم پیش از عادت ماهانه آشفته می شوند بین 20 تا 90 درصد است.
متخصصان بیشتر بر این باور هستند که 40 درصد همه زنان بین چهارده و پنجاه ساله از سندرم پیش از عادت ماهانه آشفته می شوند. اکثر زنان می توانند این سندرم را تحمل کنند اما 10 تا 12 درصد زنان به نحوی ناراحت می شوند که قادر به ادامه زندگی روزمره خود نیستند و باید درمان شوند (لارنس ، 1368 ).
نشانه های این سندرم دو تا چهارده روز پیش از عادت ماهانه آغاز می گردد و تا روز شروع عادت ماهانه و یا حتی چند روز پس از خونریزی ادامه دارد. نشانه های بسیار ضعیف را نیز می توان به این سندرم مربوط دانست که عبارتند از : اشتهای کاذب، ولع برای خوراکیهای شور یا شیرین که بسیار رایج است، تورم، نفخ شکم، یبوست، تکرار ادرار، حساس شدن پستانها، پشت درد، فراموشی،
عصبانیت، دمدمی شدن، اضطراب و افسردگی و بسیاری از علائم دیگر که زنها از آن شکایت دارند (لارسن، 1368 ).
پرخاشگری دو نوع است : پرخاشجویی خوش خیم و پرخاشجئیی بدخیم در این جا سوالی که مطرح است این است که چگونه باید این «پرخاشجویی زیاد» انسان را توضیح داد؟ آیا سرچشمه اش با پرخاشجویی جانوری یکسان است؟ آیا دارای استعداد انسانی ویژه ی دیگری برای ویران سازی است؟
در مورد نخستین فرض می توان چنین استدلال کرد که جانوران نیز به هنگام برهم خوردن توازن محیطی و اجتماعی، ویران سازی شدید و شرارتباری نشان می دهند. برای مثال : در میان آنان باشد آنها از خود شرارت نشان می دهند ( فروم، 1369 ).
می توان استنتاج کرد علت این که انسان این چنین پرخاشگر است، آفریدن اوضاعی مانند ازدحام یادگیری صورتهای ایجاد کننده پرخاشجویی است که در تاریخ او بیشتر به صورت امری معمولی درآمده است تا استثنایی.
از این رو پرخاشجویی زیاد انسان به سبب استعداد پرخاشجویی بیشتر نیست بلکه به خاطر این واقعیت است که اوضاع ایجادگر پرخاشجویی نزد انسانها به مراتب بیشتر از جانورانی است که در سرزمین طبیعی ویژه خود زندگی می کنند. این استدلال تا انجا که مناسبت دارد معتبر است. همچنین از این رو معتبر است که به تحلیل انتقادی وضعیت انسان در تاریخ راهبر می شود (فروم، 1369).
پرخاشجویی بدخیم، شقاوت و ویران سازی :
در نظر انسان، امروزه ریختن خون چیزی جز ویران سازی به نظر نمی رسد مطمئناً از دیدگاهی واقع بینانه این چنین است. لیکن چنانچه خود عمل که معنی آن را نیز در ژرفترین و باستانی ترین لایه های تجربه درنظر گیریم در آن صورت ممکن است به نتیجه گیری متفاوتی برسیم.
تردیدی نیست که در سده های گذشته همجنس خواری غیرآیینی در میان مردم ابتدایی رسمی معمول بوده است و همه آنچه که درباره منش شکارچی، گردآورندگان خوراک امروزی و یا درباره جماعتهای پیش از تاریخ می دانیم، این است که این مردمان کشتارگر نبوده و بسیار غیرمتحمل است که همجنس خوار باشند. هم چنانکه مامفورد به گونه ای موجز مطرح می کند «درست» به همان طور که انسان ابتدایی ناتوان از نمایشهای توده ای شقاوت، شکنجه و نابود سازی روزگار ما بوده است ممکن است از کشتار انسان به خاطر خوراک نیز کاملاً مبری[2] باشد ( مامفورد ، 1967 ).
اظهارات پیش گفته بیشتر به منظور هشداری نسبت به تفسیر شتابزده ی هر رفتار ویران ساز به عنوان غریزه ای ویران ساز می باشد تا تشخیص کثرت انگیزشهای دینی و غیر ویران ساز.
در پس چنان رفتاری، مقصود از این گفته ها، کاستن از فورانهای شقاوت و ویران سازی واقعی که اکنون به آن می پردازیم نبوده است. بلکه مقصود این است که ویران سازی تا چه حد باعث تخریب رفتار او می شود.
بیان مسأله :
با توجه به این که در مورد سندرم پیش از عادت ماهانه اطلاعات دقیقی در دست نداریم. این مسأله و مشکل در مورد دختر و زنانی شدیدتر است که آگاهی قبلی و کاملی در مورد این امر ندارند و گاه چنان دچار تغییر رفتار می شوند که تحمل آنها از سوی خودشان و دیگران مشکل است.
این سندرم واقعاً وجود دارد و در واقع هر کسی باید این سندرم را بشناسد و با چگونگی آسیبهای آن آشنا باشد. نشانه های سندرم در زنان متفاوت است و در واقع تلقین در عوارض مربوط به سندرم موثر است. عوارض سندرم شامل : افسردگی، پرخاشگری، دردهای جسمانی و غیره است (لارسن، 1368 ).
زیست دوستی[3] عشق شورانگیزی است به زندگی و هر آنچه زنده است. خواه در شخص، گیاه، اندیشه یا گروه اجتماعی، شخص زنده دوست ترجیح می دهد بیشتر بسازد تا حفظ کند.
ویران سازی و پرخاشگری نه محادی با زیست دوستی، بلکه شق دیگری در برابر آن است. عشق به زندگی یا عشق مردگان دو چاره بنیادینی است که در برابر هر موجود انسانی قرار می گیرد.
موضوع تحقیق :
بررسی رابطه بین سندرمهای پیش از قاعدگی و پرخاشگری دختران دانشجوی رشته زبان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودبار.
نوع تحقیق : شبه تجربی :
یعنی پزوهشگر هیچ نوع دستکاری و تغییری در متغیرها انجام نمی دهد و فقط متغیر را به صورتی که در جامعه وجود دارد مورد سنجش و بررسی قرار می دهد.
فایده و اهمیت تحقیق :
پیشگیری بهتر از درمان است. اهمیت این تحقیق در این است که دختران که مادران آینده هستند تا حدی با وضعیت جسمانی خود و هرآنچه که در بدن خود می گذرد آگاهی پیدا کرده تا بتوانند از سلامت جسمانی و روانی برخوردار باشند، چرا که کودکان تحت تأثیر رفتار والدین قرار می گیرند.
از طرف دیگر سعادت و خوشبختی می تواند برای هر فرد در زندگی به عنوان یک هدف تعقیب شود.
هدف : بررسی شدت عواملی است که سبب بروز این اختلال می شود.
فرضیه مورد بررسی :
بین سندرمهای پیش از قاعدگی و میزان پرخاشگری دختران رابطه معنی داری وجود دارد.
تعریف عملیاتی :
قاعدگی : خونریزی اَدواری و طبیعی زهدان، عملی فیزیولوژیک است که معمولاً بین سنیت 11 و 14 سالگی ظاهر می شود و تحت تأثیر هورمونهای هیپوفیز و تخمدان قرار دارد. فاصله بین دوره های قاعدگی بر حسب سن، سلامت بدنی و روانی و محیط تفاوت می کند. دوره 28روزه را معمولاً قاعدگی طبیعی گویند.
زن با شناختن سندرم شخصی خود پی می برد که در مورد او باید بر معالجات ویژه ای بیش از سایر معالجات تاکید شود.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
در این تحقیق قصد بررسی تأثیرات و کارکردهای حمایت های اجتماعی اعم از حمایت مالی، حمایت آموزشی، حمایت اداری، حمایت گروهی در تشکیل انجمن ها و جمعیّت ها و گروه ها حمایت های سیاسی از جمله آزادی گفتمان و ابراز عقیده و نظر، آزادی روزنامه جراید و نشریّه و بولتن، آزادی متینگ و جلسه، آزادیهای فردی در نحوۀ استفاده از کتاب و فکر و عقیده و باور و نگرش و گرایش تا آنجا که به آرمان ها و ایدئولوژی و قانون اساسی پذیرفته شده قریب به اتفاق مردم وارد نشود. در این تحقیق ضمن بررسی دقیق و همه جانبه حمایت های اجتماعی در عصر حاضر به نقش حمایت ها در تأمین بهداشت روانی دانشجویان پرداخته ایم. و بدیهی است، در مقابل عدم حمایت و یا تهدید و تحدید باعث انباشت خواسته ها و انتظارات و نظرات و ایده ها و آراء و نگرش ها در ذهن افراد شده که گاهاً به صورت انتقادهای خصمانه و ایرادگیری های شدید و خصمانه و دشمن و خصومت ریشه ای با نظام خوران می کند.
و در این تحقیق تکیه و دامنه عمده تحقیق تأثیر حمایت های مختلف اجتماعی بر سلامت روانی دانشجویان تبیین شده است.
بیان مسئله :
در اجتماعات و جوامع امروزی بهداشت و سلامت روانی از ارجحیّت و اولّویت خاصّی برخوردار است. چرا که در گذشته بسته بودن زندگی مردم و محدودیت های شکل زندگی قومی و قبیله ای و گروهی بصورت پراکنده و عدم نیاز اقوام و گروه های دیگر به یکدیگر مگر فقط در مبادلات اقتصادی محدود، و نیز زندگی ایستا و تکراری کشاورزی و دامداری و یا حداکثر حرفه ای محدود و ابتدایی آنها باعث روابطی ساده و کم زنگ و در عین حال صمیمی و محبت آمیز و شناخته شده و آرام بود[1].
امّا امروزه رشد و توسعه و تنوع مؤسسات گوناگون که هر روز شاهد تولّد و خودنمایی آنها سیستم و نیز پیچیدگی کارهای مختلف و گرفتاری انسانها در قوانین و مقررات پیچیده که محصول همین روابط متعدّد است، همواره احساس کمبود وقت و فشار روانی و عدم موفقیت و عدم حمایت از طرف دیگران و انواع اختلالات ناشی از آن مثل افسردگی، اضطراب، عصیّیت و تنش و غیره می نمائیم. که شهر تهران با حجم جمعیت و ترافیک و پیچیدگی کارها و آلودگی های صوتی و هوا و … تا حدّی مبین این ادّعاست.
امّا طیفی از گروه های ذکر شده در ایران دانشجویان هستند، دانشجویان با توجه به احساسات تند و انتظارات آنی، توقّعات فراوان و انرژی فوق العاده از طرفی و نیز حسّ استقلال و صداقت و یکرنگی در اظهارات و بیانات و نگران از آینده تحصیلی و شغلی و ازدواح و تهیه مسکن و اتومبیل و امکانات دیگر در صدد تحلیل مسایل مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، ورزشی، اداری و … جامعه هستند[2].
اوّلین نمود اعتراض و انتقادی دانشجویان در خود دانشگاه از نحوۀ آموزش ها نحوۀ اداره کلاسها، نحوۀ سرویس دهی اداری، نحوۀ ارائه خدمات غذایی، نحوۀ برخورد مسئولان با دانشجویان، نحوۀ اجرای مصوبات دانشگاه و اعتراض به کیفیّت ها و کمیت ها و حتّی گاهی اعتراض به مغایرت برنامه ها و سازماندهی ها و نظارت ها با اصول و مبانی قانون اساسی و منوّیات مقام عظمی رهبری و یا احکام اولیه و ثانویه اصول و فروع دینی و یا اعتقادات و باورهای دینی شکل می گیرد. و در برابر این قبیل افکار و رفتارها و بینش ها و نگرش ها و گرایش ها دو نوع برخورد می توان اتخاذ کرد.
الف ) ایجاد بسترهای پاسخگویی و جلب مشارکت خود آنها در نحوۀ اداره دانشگاه.
ب ) عدم توجّه به مباحث ذکر شده و تهدید دانشجویان به اخراج و انفصال و …
مسلّم است. در صورت نخست دانشجویان با اطمینان از اعتماد گروه مسئولین و اساتید و کارکنان قضایی نوعی احساس یگانگی و خودمانی در خود می بینند و با کمک به برنامه ها و کاستی ها و حتّی مشارکت های مختلف عمومی و اجتماعی و سیاسی کمک دست مسئولین قرار می گیرند.
توافق و همکاری نسل جوان و مسئولان نهادها و ادارت مختلف اجتماعی و اداری و سیاسی از دو جهت باعث سرعت کارها و امور در نهادها و سازمان ها شده و نیز از طرف دیگر رضایت و خوش بینی و خشنودی جوانان را بدنبال دارد. در مقابل در صورت دوّم، اگر تهدید و تحدید از طرف سازمان ها و مسئولین علیه جوانان و دانشجویان بیشتر گردد.
جوانان و دانشجویان علیه اقدامات و کارهای مسئولین اظهار نارضایتی می کنند و حتّی به برنامه ریزی ها و خط مشی ها و سیاست های آنان اعتراض می کنند. و در مقابل همۀ کارهای آنها موضوع می گیرند. و جوانان و دانشجویان هم با امور و کارهایی مثل بدحجابی و بی حجابی و عدم همکاری با فعّلیات های عمومی نهادها و سازمان ها و کارشکنی در برابر آنها با قیافه و شکل ناهنجار علیه این اقدامات بر می آیند در این تحقیق نیز با طرح مسایلی از حمایت های اجتماعی در دانشگاه آزاد اسلامی قصد پیدا کردن و کشف ارتباط آن با سلامت روانی هستیم. پس
آیا بین حمایت های اجتماعی و سلامت روانی دانشجویان رابطه وجود دارد؟
اهمیت و ضرورت تحقیق :
شاید در بنای امروزی هیچ مسئله و موضوعی به اندازه حمایت های اجتماعی و سلامت روانی جوانان و دانشجویان وجود نداشته باشد.
علّت این ادّعا این است که حمایت های اجتماعی در واقع تحقق همان خواسته ها و علایق و انتظارات دانشجویان و جوانان هستند که همۀ انتظارات و خواسته های آنان در زمینۀ تحصیل، اشتغال و ازدواج و خواسته های مختلف اجتماعی و سیاسی است.
اگر انتظارات و خواسته های جوانان در زمینه تحصیل و رشته های مختلف تحصیلی و ادامه تحصیل فراهم گردد.
اگر خواسته های جونان و دانشجویان در امر اشتغال و آینده شغلی پس از درس و دانشگاه تأمین تضمین گردد.
اگر انتظارات دانشجویان در مورد ازدواج و آینده تشکیل خانواده محقّق گردد. اصولاً خود بخود سلامت روانی نیز تا حدّ زیادی تأمین می گردد. زیرا سلامت روانی امروزه تا حدّ زیادی معلول دست یابی جونان و دانشجویان به رشته و تحصیل مورد نظر و شغل و درآمد مورد نظر و حتّی تشکیل خانواده و ازدواج موّفق است.
فرضیه ها :
هرچه حمایت تحصیلی در مدرسه بیشتر بوده باشد، سلامت دانشجویان بیشتر است. حمایت و هدایت ورود به دانشگاه از طرف دولت باعث سلامت روانی دانشجویان می شود کلاس های تقویتی باعث حمایت از دانشجویان می گردد.
سلامت جسمانی و طاهری و حمایت جامعه از آن باعث سلامت روانی دانشجویان است. استفاده از اساتید مجرّب و برجسته باعث دیگری دانشجویان و سلامت روانی آنهاست استفاده از آراء و نظرات دانشجویی باعث تقویت حمایت اجتماعی است.
دادن بورسیه به دانشجویان و حمایت اجتماعی از آنان در سلامت روانی آنها مؤثر استو استفاده از اعضای خانواده در بهبود سلامت روانی دانشجویان مؤثر است.
اهداف تحقیق :
تعیین رابطه حمایت های اجتماعی و سلامت روانی در بین دانشجویان طبیعی است برای شناخت اهداف اصلی که تا حدّ زیادی کلی و عمده هستند به اهداف جزئی تر و فرعی تر نیازمندیم. که به آنها اشاره می کنیم.
1 ) حمایت های اجتماعی منطقه ای برای دانشجویان چه مواردی است.
2 ) حمایت های ملی چه مواردی است؟
3 ) سلامت روانی در اثر حمایت های اجتماعی چگونه تغییر می کنند.
4 ) در صورت بروز مشکلات حمایت های اجتماعی تا چه حدی باعث سلامت روانی می گردد.
5 ) حمایت های مالی و اقتصادی یا حمایت های سیاسی و شخصیتی مهم ترند؟
6 ) چه عواملی در ایجاد و حمایت و بهبود سلامت و بهداشت روانی می توان شمرد.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)