:
امروزه برای طراحی سیستم های پیچیده، مشکلات سیم بندی وجود دارد. خصوصیات الکتریکی سیگنال ها و تاخیر، قابل پیش بینی نبوده و تست و بازبینی آنها نیز مشکل است. برای حل این مشکلات، طرح جدیدی به نام شبکه روی تراشه (NOC) پیشنهاد شده است. در این طرح، بلاک های مختلف IP توسط یک شبکه مبتنی بر بسته به هم مرتبط می شوند. این شبکه چیزی متفاوت از ارتباطات شبکه ای در مقیاس بزرگ می باشد، زیرا هم سطح منابع روی تراشه محدود است و هم ارتباط باید با تاخیر کمی به وجود آید.
NOC ارتباط ساختار یافته و استانداردی را بین منابع و بلاک های مختلف روی تراشه به وجود می آورد. استفاده از NOC نه تنها، راه ارتباطی مورد نیاز برای ارتباط هسته های روی تراشه با کمترین استفاده از منابع محاسباتی آنان را ایجاد می نماید بلکه پهنای باند وسیع تری در کانال های ارتباطی بین آنها به وجود می آورد. بدین ترتیب روش طراحی مبتنی بر ارتباطات مطرح می شود که شکل تکامل یافته ای از روش طراحی مبتنی بر بستر را به انضمام ساختار شبکه روی تراشه ارائه می دهد. فصل دوم گزارشی که در پیش رو دارید روش های موجود در روند تکامل طراحی سیستم های الکترونیکی از SOC به سوی NOC را بررسی می نماید که به طور عمده در 4 دسته کلی قرار می گیرند. فصل سوم این گزارش انواع توپولوژی های اتصال بین اجزای شبکه روی تراشه را تشریح کرده. فصل چهارم ضمن ی بر انواع معماری های شبکه روی تراشه به توضیح معماری غالب (معماری مبتنی بر مش) می پردازد. در فصل پنجم مقایسه روش ها و نتیجه گیری ارائه خواهد شد.
فصل اول
کلیات
1-1- پیشینه تحقیق
طراحی سیستم روی تراشه محدوده وسیعی از موضوعات را پوشش می دهد. این موضوعات شامل توسعه همزمان سخت افزار و نرم افزار، روش های طراحی با متدولوژی های توسعه سیستم براساس بستر توسعه، ساختار معماری پایه ای سیستم، هسته های قابل بکارگیری مجدد و نیز تکنولوژی نسل دوم (2G) و نسل سوم (3G) و استانداردهای مورد نیاز در حال تغییر می باشند. به طوری که تعداد موضوعات بی پایان به نظر می رسند آنچه که طراحان SOC را نگران می کند دو مورد اساسی است که عبارتند از محدودیت های موجود و موارد مربوط به فرآیند توسعه. بخش اول شامل چالشهای زمانی، هزینه و کیفیت از نقطه نظر تجاری رساندن محصول به بازار در حداقل زمان ممکن از اهمیت بسیاری برخوردار است. از نقطه نظر تکنیکی، کوتاه کردن دوره زمانی تولید محصول، زمان توسعه آن را کاهش می دهد ولی در عین حالی که این زمان کوتاه شود، نباید در کیفیت محصولات خللی ایجاد شود. از طرفی زمان توسعه محصول، از عواملی است که به طور مستقیم در کیفیت اثر می گذارد. بیشترین عوامل محدود کننده در طراحی، زمان تائید و زمان خاتمه می باشد. هر دو مورد روی تعداد تکرارها و بنابراین روی کل زمان تولید محصول تاثیر مستقیم دارند. در این راستا روش های طراحی مختلف و متعددی برای طراحی SOC ارائه شده اند. که هریک از آنها به گونه ای سعی در ساده سازی طراحی های بزرگ و پیچیده و کاهش زمان رسیدن محصول به بازار دارند. روش های مذکور در چهار دسته بزرگ قرار می گیرند. که عبارتند از:
– روش طراحی مبتنی بر IP
– روش طراحی مبتنی بر واسطه
– روش طراحی مبتنی بر بستر
– روش طراحی مبتنی بر ارتباطات
طراحی سیستم های بسیار بزرگ و پیچیده روی یک تراشه واحد مشکل است و از قانون خاصی نیز تبعیت نمی کند. GSRC با فراهم کردن ابزار ضروری، طراحی قانونمند مبتنی بر بستر برای طراحان مدار مجتمع امکان پذیر می سازد تا بتواند دوباره بکارگیری مجدد قطعات، ساختارها، کاربردها و پیاده سازی ها را فراهم سازد. موضوع مهم و ضروری، نحوه ارتباطات و اتصالات بلاک های IP روی سیستم است. معماری شبکه روی تراشه واحد (NOC) به عنوان آخرین راه حل و روش طراحی در دهه اخیر برای حل چنین مشکلی پیشنهاد شده است. NOC ارتباط ساختار یافته و استانداردی را مابین منابع و بلاک های مختلف IP روی تراشه به وجود می آورد. از آنجائی که معماری های سنتی که مبتنی بر گذرگاه طراحی شده اند به علت پهنای باند ناکافی و سطوح بالاتر منابع محاسباتی برای طراحی سیستم روی تراشه مفید و کارآمد نیستند. استفاده از NOC نه تنها راه ارتباطی مورد نیاز برای ارتباط هسته های IP روی تراشه با کمتری استفاده از منابع محاسباتی آنان را ایجاد می نماید بلکه پهنای باند وسیع تری در کانال های ارتباطی بین آنها به وجود می آورد. الگوریتم جاری روی تراشه و متدهای طراحی سیستم روی تراشه نمی تواند پاسخگوی نیازهای سطح شامل میلیون ترانزیستور باشد. طراحی زمان بسیار می گیرد و نگاشت کاربردها به معماری های اختصاص داده شده می تواند غیرممکن شود. راه حل های ممکن باید در طراحی های مبتنی بر بستر و طراحی سیستم کامپیوتر که به قابلیت دوباره بکارگیری قطعات، معماری ها، کاربردها و پیاده سازی ها اعتماد می کنند، جستجو شود. مورد ضروری مصالحه بین «عمومیت» و «کارایی» است. عمومیت، قابلیت دوباره بکارگیری سخت افزار و سیستم های عامل را فراهم می کند. در حالی که کارایی (شامل هزینه، سرعت، توان) به وسیله استفاده از ساختارهای خاص کاربرد حاصل می شود.
:
امروزه با افزایش سریع کلان شهرها و افزایش تعداد خودروها، اهمیت داشتن مدیریت ترافیک موثر و کارآمد بر کسی پوشیده نیست. تاکنون روشهای کنترل ترافیک بیشتر مبتنی بر روشهای کنترلی کلاسیک بوده است که با مسائلی همچون سطح پایین هوشمندی در مواجه با شرایط پیچیده ترافیکی و عدم مدلسازی مناسب، مواجه می باشند. در این پایان نامه سعی برآن است که ب ا به کارگیری تکنیک آموزشی FHLA که بر مبنای شبکه های عصبی RBF و روش خوشه یابی فازی عمل می نماید، نوعی کنترل هوشمند برای تنظیم پارامترهای یک تقاطع ایزوله ارائه شود، به طوری که در نهایت به کاهش تاخیر وسایل نقلیه در عبور از تقاطع و جلوگیری از ایجاد اشباع در هر یک از ورودی های تقاطع منتهی گردد. به این منظور برای جمع آوری اطلاعات آماری از سطح تقاطع، برای ارزیابی وضعیت ترافیکی در هر لحظه، از روشهای پردازش تصاویر حاصل از دوربینهای نصب شده در تقاطع ایزوله، استفاده شده است. در این پایان نامه و در فصل اول کلیاتی راجع به روشهای مختلف کنترل ترافیک، و تحقیقات صورت گرفته در این زمینه ارئه شده است. در فصل دوم به معرفی نظریه جریان کنترل ترافیک و روابط حاکم بر آن پرداخته شده است. فصل سوم به معرفی مختصری از اصول کنترل فازی و برخی از روشهای آموزشی شبکه های عصبی و معرفی کنترل کننده های نرو- فازی اختصاص دارد. در فصل چهارم، ارائه الگوریتم پیشنهادی FHLA و روش پیاده سازی آن صورت می پذیرد و در فصل پنجم به بررسی روشهای استخراج اطلاعات آماری ترافیک از تصاویر ویدئویی پرداخته می شود. در فصل ششم کنترلر نرو – فازی طراحی و پس از شبیه سازی های لازم در محیط برنامه نویسی MATLAB، تاثیر به کارگیری کنترل کننده هوشمند با استفاده از تکنیک FHLA و به کارگیری نوعی کنترل کلاسیک پیش زمان بندی شده، بر میزان سطح تاخیر و سطح اشباع ورودی های تقاطع
بررسی و مقایسه شده است.فصل هفتم نیز به ارائه نتیجه گیری وچند پیشنهاد اختصاص دارد.
فصل اول: کلیات
1-1) هدف
امروزه با افزایش سریع کلان شهرها، افزایش تعداد خودروها، افزایش بهای سوخت، مساله محیط زیست، استفاده مفید از ظرفیت جاده های موجود و…، اهمیت داشتن مدیریت ترافیک موثر و کارآمد بر کسی پوشیده نیست.
در گذشته طراحان ترافیک تنها به نحوه حرکت وسایل نقلیه، به طوری که در تقاطع ها تصادفی رخ ندهد، به عنوان مساله اصلی در مدیریت ترافیک توجه داشتند. امروزه مسائل عمده دیگری نیز مورد توجه میباشد که از جمله میتوان به کاهش تاخیر، کاهش توقفات، کاهش مصرف سوخت، کاهش طول صف های پشت چراغ قرمز، حذف اثرات نویز، افزایش توجه به مسائل عابران پیاده و حرکت وسایل نقلیه سنگین، اشاره نمود. تاکنون روشهای کنترل ترافیک بیشتر مبتنی بر روشهای کنترلی کلاسیک بوده است. در این روش ها با استفاده از روشهای آماری و منحنی های به دست آمده تجربی و نهایتا با تخمین برخی از متغیرهای موثر بر ترافیک سعی بر آن است که پارامترهای مورد نظر درآن سطح خاص کنترلی ، به گونه ای مطلوب تنظیم شود.
تاکنون در جهت رفع این نیاز سیستم های کنترل ترافیک متعددی توسط مراکز حمل و نقل کشورهای مختلف توسعه یافته اند که تا حدی پاسخگوی نیازهای موجود بوده است. البته این حد پاسخگویی سیستم های کلاسیک در ازای پیچیدگی های بالای ساختار (شامل بخشهای کنترل، مخابرات و کامپیوتر) و هچنین حجم بالای هزینه های پیاده سازی، (به علت تجهیزات به کار رفته) و نگهداری به دست آمده اند. از دیدگاه کنترلی، سیستمهای کلاسیک موجود از الگوریتمهای مختلف برنامه ریزی ریاضی (از جمله الگوریتم های برنامه ریزی خطی صحیح و الگوریتم های برنامه ریزی دینامیکی) استفاده میکنند که خود معمولا مشکلات متعددی مانند حجم بالای محاسباتی و مشکل پیاده سازی را به دنبال دارند. همچنین از جمله نواقص مطرح شده در کنترل سنتی ترافیک میتوان به مسائلی همچون برخورداری از سطح پایین هوشمندی در مواجه با شرایط پیچیده ترافیکی، عدم مدلسازی مناسب و واقع بینانه از ابهامات موجود در بحث کنترل ترافیک (تعیین پارامترها و مدل سازی رفتار رانندگان و عابران پیاده)، عدم وجود ویژگی خود سازماندهی، در طراحی استراتژیهای ترافیک، غیر قابل پیش بینی بودن شرایط ترافیکی حتی برای چند لحظه آینده و عدم دسترسی به جزئیات ایجاد شده مانند تعیین نوع خودرو و یا تغییرات سرعت آنها، اشاره نمود.
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
بیان مسئله
پیش بینی فعالیتی است برای محاسبه یا پیشگویی برخی وقایع،وضعیتهای آتی،که معمولا نتیجه یک مطالعه منطقی یا تجربه و تحلیل داده های هر مرحله می باشد و هدف اصلی از انجام آن تحصیل دانش نسبت به وقایع نا شناخته است که از نظر تصمیمات فعلی ما با اهمیت هستند.پیش بینی عنصر کلیدی در تصمیم گیری مدیریت است.زیرا اثربخشی نهایی هر تصیم به نتایج وقایعی بستگی دارد که به دنبال هر تصمیم روی می دهند.توانایی پیش بینی،جوانب قابل کنترل این وقایع قبل از انجام تصمیم،انتخاب بهترین تصمیم را تسهیل می کند.بدیهی است تصمیمات توام با خطای برآورده است.بنابراین هدف از پیش بینی اتخاذ تصمیمات بهینه و کاهش ریسک در تصمیم گیری است. در صورتی کهبتوان خطای پیش بینی را به حداقل رسانید نتایج این تصمیمات مغایرت کمتری با پیش بینی خواهد داشت.سود بعنوان ابزار پیش بینی برای تحلیل گران و سرمایه گذاران از اهمیت خاصی برخوردار است.در بیانیه شماره یک هیات تدوین استانداردهای حسابداری
مالی آمریکا آمده است.
سرمایه گذاران و اعطاءکنندگان وام و اعتبار وسایرین به ارزیابی دورنمای منطقی جریان نقدی واحد تجاری علاقه مند ند و غالبا سود بدست آمده رابرای کمک به ارزیابی قدرت سودآوری،پیش بینی سودهای آتی،برآورد ریسک اعطای اعتبار و سرمایه گذاری در واحد تجاری بکار می گیرند.یعنی نوعی ارتباط مفروض بین سود گزارش شده و جریان نقدی به طور اعم و از آن جمله سود نقدی توزیع شده بین سهامداران وجود دارد.
سرمایه گذاران با استفاده از پیش بینی جریانهای نقدی ارزش بازار هر واحد تجاریو ارزش بازار هر سهم عادی آن را برآورده می کنند با توجه به انتظارات خود نسبت به فروش یا نگهداری سهام خود تصمیم گیری می نمایند. یعنی انتظارات مربوط به جریانهای نقدی آتی، در تصمیمات سرمایه گذاری نقش برجسته ای ایفاء میکند.ارتباط بین سود گزارش شده و توزیع سود سهام نقدی می تواند نقش سود خالص رادر مدلهای تصمیم گیری سرمایه گذاری افزایش دهد.
پیش بینی سود در دو بخش انجام می گیرد:
ابتدا تعریف سود مربوط به دوره های گذشته و بعد پیش بینی تغییرات آن در آینده است.از آنجا که گزارشهای مربوط به سود در شرایط متفاوت کمتر دارای معنی یکسانی است لذا سرمایه گذاران با مطالعه و تحقیق و جستجو درباره روشهای اندازه گیری سود اقدام به تصمیم گیری می نمایند نه با اتکاء به ارزشهای ظاهری آن یعنی اینکه سرمایه گذارنباید به روند تاریخی اعتماد کند بلکه باید با تحقیق و جستجو عوامل موثر برروی تغییرات سود را که در موسسات مختلف وجود دارد آزمون کند.علاوه براین عوامل دیگری را باید در مسئله پیش بینی مورد نظر قرار داد.یکی از این عوامل فرآیندی است که متغییر را ایجاد میکند.اگرفرآیند ایجاد متغییر باثبات باشد می توان از داده های تاریخی استفاده کرد.
داده های تاریخی در استقرار روشهای پیش بینی از اهمیت خاصی برخوردار هستند.وزمانی که داده های تاریخی برای متغییرهای مورد نظر در دسترس باشند از تجزیه و تحلیل سریهای زمانی استفاده می شود.پیش بینی از طریق سریهای زمانی براین تاکید دارد که آینده استمرار گذشته در نظر گرفته می شود.به عبارت دیگربراین فرض استوار است که آنچه طی این دوره زمانی در گذشته اتفاق افتاده است.منبع اطلاعاتی برای انجام پیش بینی است.در این تحقیق ارتباط سود و منافع آتی سرمایه گذاری در سهام بررسی می شود.منافع آتی سرمایه گذاری در سهام شامل سود و جریانهای نقدی آتی سرمایه گذاری می باشند. با تجزیه وتحلیل سری زمانی سود و جریانهای نقدی گذشته،ارتباط آنها با سود و جریانهای نقدی آتی تعیین می شود و همچنین برتری سود یا جریانهای نقدی در پیش بینی منافع آتی نیز آزمون می شود.
3-1)اهمیت و دلایل انتخاب موضوع
با توجه به فرآیند خصوصی سازی صنایع ایران و جلب مشارکت عمومی در اداره شرکتها،ضروری است به منظور اتخاذ تصمیمات منطقی در مورد سرمایه گذاری در سهام شرکتها و به لحاظ ارزیابی وضعیت سود آوری واحد تجاری وانعطاف پذیری مالی در یک سرمایه گذاری،شرایطی فراهم شود تا اطلاعات مورد نیاز سرمایه گذاران جهت حصول اطمینان از افزایش منافع آنها در نتیجه سرمایه گذاری در واحد مورد نظر در اختیار آنان قرار گیرد.سرمایه گذاران برای انجام سرمایه گذاری باید سوالات متعددی را پاسخگو باشند که سودآوری شرکت در آینده چگونه خواهد بود؟آیا روند سود دهی همچنان ادامه خواهد داشت یا خیر؟سیاستهای تولید و فروش شرکت در آتی چگونه خواهد بود؟شرکت قدرت پرداخت سود سهام را خواهد داشت؟
هر یک از سوالات فوق به طریقی به سودآوری آتی مربوط می شود.لذا سرمایه گذاران برای اتخاذ تصمیم در هر مرحله از خرید یا واگذاری ویا نگهداری سهام به اطلاعااتی نیاز دارند که بیان کننده وضعیت سود آوری آتی شرکت باشد.
4-1)هدف تحقیق
از آنجایی که سرمایه گذاران و تحلیل گران مالی از سود و جریانهای نقدی به عنوان یکی از معیار های اصلی جهت ارزیابی شرکتها استفاده می کنندو سرمایه گذاران تمایل به اندازه گیری میزان سود و جریان نقدی آتی دارند تا نسبت به نگهداری ویا فروش سهام خود تصمیم گیری کنند،آنان با پیش بینی سود و جریان نقدی نسبت به وضعیت یک شرکت قضاوت می نمایند و این موضوع برای سرمایه گذاران بالقوه نیز اهمیت دارد زیرا با پیش بین جریانهای نقدی آتی سهام،نسبت به سرمایه گذاری و تخصیص منابع سرمایه خود اقدام می نمایند.
لذا انگیزه این تحقیق یافتن و جستجو برای انجام یک مسیرنسبتا مطمئن برای سزمایه گذاری می باشد که اولا نسبت به حفظ سرمایه اولیه و ثانیا کسب سود بهتر کمک نماید . و شاید به برخی سوالهای سرمایه گذاران پاسخ دهد از جمله: آیا شرکت در سالهای آتی وجه نقد مورد نیاز را جهت پرداخت سود سهام در اختیار خواهد داشت ؟ ایا اگاهی از سودهای گذشته می تواند در پیش بینی سودهای اتی و ارزش شرکت موثر باشد؟
با بررسی رابطه سودهای گذشته با منا فع اتی سهام (وجه نقد وسود)می توان به تخصیص بهینه منافع سرمایه گذاران کمک کرد و در این تحقیق سعی می شود با شناخت رابطه بین سودهای گزارش شده حسابداری و سود اتی مدل بهتری برای تعیین سود مورد انتظار بدست آورد.برای رسیدن به این هدف از نقش سری زمانی سودهای حسابداری استفاده می شود و هدف از بررسی سریهای زمانی سود،در واقع استنباط فرآیند ایجاد ارقام از طریق بررسی روند آنهاست و با بررسی سودهای گذشته تلاش می شود سودهای آتی پیش بینی شوند در این تحقیق تلاش می شود سوالات زیر پاسخ داده شود:
1-آیا می توان با استفاده از سودهای گذشته سودهای آینده را پیش بینی کرد؟
2-آیا می توان با استفاده از سودهای گذشته جریان نقدی آتی را پیش بینی کرد؟
3-آیا با استفاده هم زمان سود و جریان نقدی گذشته می توان جریان نقدی آتی را بر آورد کرد؟
4-آیا سود نسبت به جریان نقدی در پیش بینی جریان نقدی برتری دارد؟
5-آیا سابقه وجود دوره های سریهای زمانی مربوط به اطلاعات تاریخی حسابداری می تواند در تقویت پیش بینی سود و جریانهای نقدی موثر باشد؟
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
بیان موضوع :
هدف اولیه هرشرکت یا موسسه تولیدی ایجاد ارزش افزوده و تحصیل سود است . وظیفه مدیریت آن است که از طریق برنامه ریزی ، سازماندهی و کنترل فعالیت های مختلف این هدف را به مرحله تحقق در آورد و در عین حال فعالیت های مربوط به پژوهش و توسعه ، تولید و بازاریابی و مالی را هدایت و هماهنگ نماید .
بودجه ریزی از دیرباز به عنوان یکی از فنون و روش های موثر در حصول موفقیت موسسات صنعتی و تولیدی شناخته شده است . در حقیقت بودجه ریی به معنی برنامه ریزی و کنترل است . بودجه ای که بر مبنای بررسی ، مطالعه و پژوهش و مشارکت کارکنان یک موسسه تهیه و تنظیم شده باشد ، برنامه عمل مدیریت را معین کرده و هماهنگی مطلوب بین تمامی فعالیت های موسسه تولیدی را فراهم می آورد . با بودجه ریزی می توان سه وظیفه مهم یعنی برنامه ریزی ، هماهنگی و کنترل فعالیت ها را به مرحله اجرا در آورد و احتمال حصول سود و ارزش افزوده و موفقیت موسسه تولیدی را به حداکثر مطلوب و ممکن ارتقا داد .
شرکت سهامی شیلات در راستای احقاق سیاست دولت در امر صادرات کالاهای غیر نفتی و درجهت خود کفایی کشور در سال های بعد از انقلاب تلاش گسترده ای در ایجاد ارزش افزوده داشته است لیکن با توجه به حجم گسترده فعالیتها و پراکندگی مراکز این شرکت در سراسر کشور به علت عدم تفکیک دقیق بودجه در بخش های تولی گری و تصدی گری و عدم وجود ارتباط و هماهنگی لازم و هماهنگی لازم و کافی بین شرکت سهامی شیلات ایران با شرکت بازرگانی و فقدان مبانی منطقی تنظیم و تفکیک هزینه های اداری ، تشکیلاتی ، تولیدی و در آمد های اصلی و فرعی به علت عدم طبقه بندی صحیح باعث ایجاد انحراف بودجه نسبت به عنلکرد در سالهای مورد بررسی تحقیق بوده است .
تکه هایی از متن به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
مساله اصلی تحقیق:
مساله اصلی در این تحقیق بررسی چگونگی شکل گیری تئوری ساختار سرمایه و نیز اثر تغییر در آن با استفاده از ایجاد اهرم برارزش شرکت در شرکتهای پذیرفته شده در بورس تهران می باشد .علاوه براین همچنین میزان حساسیت و عکس العمل بازار سرمایه نسبت به مخاطره و ریسک مالی شرکتها بدلیل استفاده از بدهی مورد بررسی قرار می گیرد.
تشریح و بیان موضوع :
در رابطه با ساختار سرمایه و رابطه ی آن با ارزش شرکت دیدگاهی وجود دارد که طرفداران آن به معروفند. آنهابر این عقیده اند که بین ساختار سرمایه و ارزش شرکتtraditinal view دیدگاه سنتی یا رابطه وجود دارد و اینطور استدلال می کنند که شرکتها دارای ساختار سرمایه بهینه هستند و بطوریکه در سطح مشخص و معقولی از بدهی می توانند ارزش شرکت را حداکثر کنند .
طرفداران این دیدگاه همچنین اعتقاد دارند که با افزایش نسبت بدهی توسط شرکتها بازدهی مورد توقع سهامداران آن شرکتها، به میزان بسیار ناچیزی تحت تاثیر این افزایش ریسک قرار می گیردو در عوض به میزان زیادی کاهش می یابد . چرا که آنها معتقدند افزایش سود شرکتها (ko)هزینه ی سرمایه شرکتها سهامداران است . آنها همچنین معتقدند که شرکتها بادور شدن از وضعیت بهینه ی ساختار Keبیشتر از افزایش (هزینه ی سرمایه ) نیز افزایش یافته و ke سهامداران شروع به کاهش یافتن میکند .
آقایان مودیلیانی و میلر در سال 1958 بطور تجربی و با در نظر گرفتن فرضیاتی از جمله : اینکه بازار سرمایه کارا است و بنگاه تمام سودخودرا توزیع می کند و شرکتها مالیات نمی پردازند و …تئوری مرتبط بودن ارزش شرکت و ساختار سرمایه را رد کرده و در قبال آن تئوری غیر مرتبط بودن ساختار سرمایه و ارزش شرکت را مطرح کردند و نشان دادند که با افزایش بدهی و در نتیجه ریسک مالی شرکتها سهامداران و سرمایه گذاران نسبت به ان حساسیت نشان داده و بازده ی مورد توقع آنها همسوی با افزایش ریسک مالی شرکتها افزایش می یابد و این افزایش بقدری است که مزایای ناشی از استفاده بدهی را (که دارای هزینه کمتری است )تقریبا خنثی می کند .