آموزش و پرورش یكی از قدیمیترین نهادهای اجتماعی است كه از بدو تشكیل زندگی گروهی انسان و در پاسخ به نیاز انسانها در روابط متقابل به شكل ابتدایی خود وجود داشتهاست. آموزش و پرورش رسمی از اوایل قرن حاضر به صورت یك نظام فراگیر، ابتدا جوامع پیشرفته و متعاقب آن سراسر جوامع در حال پیشرفت را فرا گرفته است و امروز جامعهای نیست كه این نظام نقشی در تحول و پیشرفت آن نداشته باشد. (فومنی، 1382، 13)
قلمرو رشد و فعال شدن استعدادها و توانائیهای آدمی را زمان- مكان(جایگاه) یا شرایط زمانی- مكانی(موقعیت) تعیین میكند و جهت میدهد. بنابراین تربیتی سودمند و اثربخش خواهد شد كه آن شرایط را در نظر بگیرد و با آنها هماهنگ باشد و یا بتواند شرایط نامطلوب را به شرایط مطلوب تغییر دهد. به عبارت دیگر رشد و تكامل و فعال شدن استعدادها و توانائیهای هر شخص، مستلزم وجود سالم: خانواده سالم، جامعه سالم و موقعیت (مجموع شرایط زمانی-مكانی موثر) سالم است و توأم بودن آنها از ضرورتهای آموزش و پرورش موثر و موفق است. (شعاری نژاد،1381، 21).
از بین بردن بیسوادی، بیكاری، محرومیت و بسیاری از مشكلات و نارسائیهای دیگر اجتماعی را باید در كاركرد مدرسه جستجو كرد. مدرسه مكانی است كه در آن بهتر از هر جای دیگر میراث فرهنگی هر قوم میتواند منتقل شود و استعدادهای بالقوه دانشآموزان پرورش یابد و آنان را برای شركت فعال در جامعه آماده سازد. همچنین مدرسه با پرورش رفتارها و توانائیهایی كه مردم برای شركت در تغییرات و رویارویی با آنها بدان نیاز دارند، راه را برای تجدید حیات اجتماعی هموارتر میكند. عدم موفقیت نظامهای آموزش در انجام این رسالت در بسیاری از مواقع به صورت افت یا شكست تحصیلی بروز میكند كه شامل كیفیت ضعیف یادگیری دانشآموزان، تكرار پایه و ترك تحصیل است. افت تحصیلی در كشور ما از پدیدههای مهم سازمان آموزش و پرورش است كه به صورت یك مسألهای مهم درآمده كه نظر غالب جامعهشناسان و روانشناسان و مربیان تربیتی را به خود جلب كرده است. پدیدهای كه هرساله مقادیر قابل توجهی از منابع و سرمایههای انسانی و اقتصادی جامعه را تلف نموده و آثار مخرب و ناگواری را نیز در حیات فردی، خانوادگی و اجتماعی افراد مردود به جای میگذارد. باید به مسأله افت تحصیلی اندیشید، زیرا خسارت ناشی از این پدیده كه باعث پژمردگی حیات و سرخوردگی یك انسان و داغ شكستی كه برای یك عمر بر روان فرد نقش بسته، با تكرار یك سال یا بیشتر، بهبود نمییابد (اظهار ندامت دانشآموزان مدارس بزرگسال یا شبانه اعم از دختر و پسر گویای این امر است). ارائه آموزش و پرورش یكسان هم برای همه دانشآموزان به رغم تفاوتهای فردی، مسائل و مشكلات عاطفی در خانواده و تفاوتهای اجتماعی، اقتصادی و به خصوص فرهنگی خانوادهها میتواند از عوامل ایجادكننده افت تحصیلی محسوب شود. از آنجا كه تفاوت فرهنگی خانوادهها به ویژه مناطق مختلف كشورهای در حال توسعه، غالبا بارز و آشكار است، نظام آموزش و پرورش نمیتواند برای همه طبقات اجتماعی كارآیی لازم را داشته باشد.از این رو بسیاری از كودكان و نوجوانان، بخصوص در مناطق محروم به رغم هوش و استعداد از ادامه تحصیل باز میمانند.
در این تحقیق سعی شده است تا ریشههای جامعه شناختی «افت تحصیلی» در مقاطع متوسطه را در شهرستان آمل تا حد امكان شناخته و همجنین مقایسهای از جهت میزان افت در بین دانشآموزان دختر و پسر از سال 1375تا 1383 به عمل بیاید. چرا كه شناخت این عوامل و برخورد مدبرانه با آن میتواند كارآیی نظام مزبور را افزایش داده و جاده علم دانش را برای پیمودن نسلهای جوان هموارتر سازد.
تعاریف گوناگونی از مسأله اجتماعی توسط جامعه شناسان ارائه شده است و مسأله مورد نظر ما در اینجا «افت تحصیلی» است.
دكتر سیفاللهی درباره مسائل اجتماعی میگوید:
«در رابطه با مسائل اجتماعی[1] میتوان گفت امور و پدیدههایی كه موجب تنشها و ناسازگاریهای اجتماعی گردیده و به نحوی جامعه یا زندگی افراد را مورد تهدید و تضعیف قرار دهد» (سیفاللهی ، 1381،40)
هر سازمانی استراتژی و راهكارهایی را براساس اهداف سازمانی خود پیش میگیرد كه خواهان وضعیتی است كه بتواند به آن سو هدایت شود و اگر شرایط حاضر سازمانی به بن بستهای شدیدی دچار شود، به فكر راهحلهای اساسی برآمده، چرا كه مشكل بزرگی برای رسیدن به هدف بر سر راهش نمایان می شود كه برای رفع آن باید هزینههای زیادی را بپردازد. امّا اگر بخواهیم مسأله اجتماعی را اینگونه تعریف كنیم:
مجددا اگر در مورد «مسایل اجتماعی» بگوییم كه
«مسایل اجتماعی جامعه پدیدههایی اجتماعی اعم از شرایط ساختاری و الگوهای كنشی است كه در مسیر تحولات اجتماعی بر سر راه توسعه یعنی بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب قرار میگیرند و مانع تحقق اهداف و تهدید كننده ارزشها و كمال مطلوبها میشوند. این مسایل اجتماعی به عنوان پدیده هایی نامطلوب اذهان نخبگان و افكار عمومی مردم را به خود مشغول میدارند، به طوریكه نوعی وفاق و آمادگی جمعی برای مهار آنها پدید میآید.»(عبدالهی، 1383 : 12)
این پدیده كه به یك مسأله فراگیر و گسترده در جامعه تبدیل شده است، مانعی جدی برای رسیدن به اهداف عالی آموزش و پرورش میباشد كه مقامات رسمی كشور را به چاره جویی و اقدام عملی در جهت اصلاح و رفع و یا پیشگیری آن وا میدارد « افت تحصیلی» مسألهای نیست كه بتوان آن را نادیده گرفت، چرا كه از سالها قبل این پدیده در نظام آموزشی ما وجود داشته و تا الان ادامه دارد. این میزان ظاهراً در دوره متوسطه بیش از سایر مقاطع تحصیلی می باشد و عوامل بسیاری درآن دخالت دارد و همین امر باعث شده است تا عده زیادی از دانش آموزان، اصطلاح ریزشی و ریزشی مضاعف[2] را به خود بگیرند و برخی هم به علت عدم كشش درسی دچار ترك تحصیل بشوند.
موضوع و سوال كلی این تحقیق آن است كه :
« كدام عوامل اجتماعی در افت تحصیلی دانشآموزان كشور ما تأثیر دارند»
این یك موضوع كلی و گسترده است كه برای كشف عوامل آن، گروهی بزرگ از محققان لازم است كه با هزینه بسیار زیاد و همچنین با صرف زمانی طولانی به تحقیق مشغول شوند و چه بسا مشكلات بسیاری هم از جنبههای مختلف باعث كندی حركت آنها شده و به علل متفاوت بودن شرایط و موقعیت مكانی و اجتماعی و فرهنگی و غیره نمیتوان به دلایل ثابتی كه همه كشور را در برمیگیرد رسید،اگر چه برخی از دلایل مشترك هم وجود داشته باشد. به همین دلیل سعی شده است تا موضوع تحقیق را هم از جنبه مكانی و هم از جنبه بررسی علل و عوامل آن محدودتر ساخت و روشنتر و واضحتر بیان كرد. بنابراین موضوع بالا كه كلی و گسترده بود به عنوان زیر تغییر پیدا كرد.
« علل اجتماعی افت تحصیلی دانشآموزان متوسطه در شهر آمل كدام است؟ »
پرسش بالا، پرسش اصلی و آغازین تحقیق است كه سعی میشود، عوامل جامعهشناختی آن، مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد. عنوان بالا مشخص میكند كه این تحقیق در مقطع متوسطه كه شامل دانشآموزان دختر و پسر میباشد، در شهرستان آمل صورت میپذیرد. در این تحقیق سعی میشود كه میزان افت تحصیلی دانشآموزان متوسطه را بررسی و در ضمن مقایسهای بین دختران و پسران از جهت میزان و چگونگی روند آن صورت پذیرد. چرا كه گفتههای مدیران، دبیران، خود دانشآموزان و شواهد دیگر از جمله نتایج امتحانات (كارنامه) دانشآموزان در این زمینه بیانگر این است كه سالانه صدها نفر در همین مقطع دچار افت تحصیلی و در نهایت، ترك تحصیل میشوند و این موضوع در یك شهر نسبتا كوچك،مشكل بزرگی را برای جامعه و نظام اجتماعی كل به وجود آورده و پیامدهای زیادی از جنبههای مختلف ببار میآورد. خصوصا از جنبههای مختلف رفتاری كه باعث انواع انحرافات، كجرویها، ناهنجاریها و جرمها شده و یا تن دادن به انواع كارهای ساده با مزد ناچیز و توهینهای زیاد از عوارض دیگر این بیكاری است بنابراین میتوان مفهوم « افت تحصیلی» را كه از متن نظام بزرگی به نام نظام آموزش و پرورش بر میخیزد،یك مشكل، درد اجتماعی و در نهایت یك مسأله اجتماعی دانست كه باید در مورد آن بررسی عمیق صورت گرفته و راهحلهای ممكن را برای رفع این معضل ارائه داد.
در عصری كه اطلاعات فراگیر شده است، افراد لاجرم در صحنه ارتباط متقابل اجتماعی و زیستن در حال و رفتن به آینده، ضروری میبینند كه بخشی از آن اطلاعات را در حد نیاز كسب نمایند. و در جهان تكنولوژی نوین با فرهنگهای متنوع و متفاوت، دانش و اطلاعات، آگاهیها و اندیشههای زآینده و مولد، فرهنگ خوب زیستن و ارزشهای ملی و انسانی و جامعه پذیری سالم، یعنی نوعی تطابق مثبت و سازنده باید به نسلهای بعد منتقل شود و همچنین آماده سازی نسلهای آتی برای ساختن آیندهای ایدهآل، كه سرنوشت چنین جامعهای را خود در دست داشته باشند پس كدام نهاد و سازمان بهتر از آموزش و پرورش خصوصاً در عصر جدید میتواند این نقشها و وظایف مهم را عهدهدار شود.
آموزش و پرورش كشور ما میلیونها دانش آموز از مقطع ابتدایی تا متوسطه را در زیر چتر خود جمع كرده و با صرف هزینههای زیاد و بكارگیری مربیان، معلمان و امكانات آموزشی و غیره اجرای وظایف مهم و خطیر ذكر شده را عهده دار شدهاند تا بتوانند كودكان و نوجوانان امروز را سالم، كارآمد و موفق از متن نظام به جامعه كشیده و آنها را قادر نمایند تا در سطح جهانی پابهپای پیشرفت علم و تكنولوژی و برای رفع نیازهای واقعی انسانها چه در سطح ملی و فراملی حركت نمایند و جامعه كشور خود را در عرصه جهانی پایدار و سرافراز سازند.
ولی میبینیم كه چگونه پس از گذشت یك سال در مقطع مختلف تحصیلی، عدهای از دانش آموزان به علل مختلف در تحصیل علم و دانش از حد متوسط كل دانش آموزان تنزل كرده، در جا میزنند، یا مجبور به تكرار پایه میشوند یا مردود شده و در نهایت از ادامه تحصیل در كلاس درس خودداری میكنند و دچار تحصیل میشوند. دانش آموزان بخش وسیعی از عناصر تشكیل دهنده نظام آموزش و پرورش میباشند.
یكی از مهمترین مسائل اجتماعی در میان دانش آموزان در نظام آموزشی و پرورش، بحث «تكرار پایه» است كه مستلزم سرمایه گذاریهای اضافی زیادی است. بحث تكرار پایه در نظام آموزش و پرورش بحث جدیدی نیست. پدیدهای است كه از دهها سال قبل در نظامهای آموزشی وجود داشته است، روندی كه ما از آن به عنوان «افت تحصیلی» یاد میكنیم.
وظیفه اصلی آموزش و پرورش تعلیم و تربیت است و تعلیم و تربیت از دیدگاه اقتصادی نوعی سرمایهگذاری به شمار میرود. لذا باید در صدد بود تا چنین سرمایهگذاری عظیمی كه بخش عمدهای از سرمایههای كشور را به خود اختصاص میدهد. صحیح برنامه ریزی گردد تا ضایعات آن به حد اقل برسد. بدین جهت هر گونه ضایعهای كه موجب تلف شدن سرمایه شود و نتیجه مطلوب از آن به دست نیاید «افت» نامیده میشود. چرا كه هر ساله دهها میلیاردها ریال بودجه كشور را به هدر میدهد و نیروهای بالقوه انسان جامعه را از آموزش و پرورش خارج میكند و به این ترتیب عظیم ترین سرمایههای جامعه كه همان نیروهای انسانی بیثمر میماند.
ریشههای این مشكل و مساله بزرگ و حاد از كجاست؟ آیا این یك مشكل درون سازمانی است یعنی از متن و درون نظام آموزش برخواسته است، یعنی نظام آموزش نمیتواند با برنامهها، اصول و قواعد داخلی خود، چگونه این دانش آموزان را بر اساس نیازهای روز جامعه تربیت كند یا مشكل برون سازمانی است، یعنی از سطح علمی و معرفتی كل جامعه و نهادینه نشدن تحصیل علم. وضع نابهنجار و نامطلوب سیستم اقتصادی و طبقاتی جامعهها و یا تركیبی از آنها ناشی میشود؟
میبینیم مشكلات آموزش و پرورش از جمله مساله «افت تحصیلی» به حدی بغرنج شده است كه هر ساله دهها و صدها كتاب و مجله و نشریه در جهان، خصوصاً در ایران در این مورد چاپ شده است و سمینارهای مختلف كه غالباً جامعهشناسان و روانشناسان را به بررسی و تجریه و تحلیل و ارائه راهحل دعوت مینمایند برگزار میشود، پس به نظر محقق، انتخاب موضوع آنقدر اهمیت داشته است كه به بررسی علل و عوامل عمده آن كه موجب عدم كارایی نظام آموزشی و پرورش كشور شده و سبب اتلاف و هدر رفتن سرمایههای مادی و معنوی یك ملت میشود، پرداخته شود و با ارائه راهحل برخواسته از متن فرهنگ و ارزشهای ملی و دینی كشورمان هشداری برای مسئولین و دستاندركاران سازمان تعلیم و تربیت و دولت مجری قوانین باشد تا بتوانند با تصحیح و تقویت برنامههای آموزشی جدید، چنین بحرانی را از جامعه ما بزدایند و با تقویت انگیزه تحصیل علم در اندیشههای نسل جوان، جامعه را به سوی پیشرفت واقعی و تمدن حقیقی سوق دهند.
هر پژوهش و تحقیقی برای رسیدن به هدف و مقصود خاصی صورت می گیرد. این هدف غالباً خود را در قالب پرسش آغازین نمودار میسازد و از طریق بیان آن آشكار میشود. در مراحل قبل این تحقیق موضوع كلی و سوال كلی آشكار شده و این موضوع كلی به صورت یك عنوان مشخص و روشن بیان شده است. سوال اصلی و آغازین تحقیق كه همان عنوان تحقیق بود، در مورد «افت تحصیلی» دانش آموزان ذكر شده است. با بررسی دقیق موضوع و عنوان تحقیق دریافتن اهمیت و ضرورت آن اهداف مهمی را میتوان از درون آن تشخیص داد. نظر به اینكه خود محقق از دبیران سازمان بزرگ آموزش و پرورش كشور بوده، طی سالها تدریس در مدارس روستایی و شهری با مشكلات و نیازهای دانشآموزان، مدرسان و دیگر كاركنان اداری آن سازمان تا حدی آشنا شده با انتخاب چنین موضوعی و تحقیق درباره آن مسلماً اهدافی چند را به شرح زیر در نظر داشته است.
گر چه اهداف زیادی را میتوان جهت تحقیق در پدیده افت تحصیلی برشمرد، ولی میتوان این اهداف را به دو صورت كلی و ویژه تقسیم كرد:
1- اهداف كلی 2- اهداف ویژه
«اهداف كلی مستقیماً از مساله پژوهش مشتق میشود، در واقع یكی از اهداف كلی، خود موضوع تحقیق است كه معلوم میدارد پژوهش چه چیزی را دنبال میكند و یا قصد تعیین آن را دارد. اهداف ویژه تحقیق هم اصولاً از مساله پژوهش و اهداف كلی آن نشأت میگیرد و میتوان آن را «خرده مساله پژوهش» نامید. محقق، با بیان این اهداف دقیقاً تصریح میكند كه در این تحقیق چه انجام میشود و چه انجام نمیشود.»(خاكی، 1382، 29)
این تحقیق صرفاً در شهرستان آمل در استان مازنداران انجام میشود. سپس اهداف آن چه كلی و چه جزئی هماهنگ با این شهرستان میباشد.
1- كشف رابطه بین عوامل جامعه شناختی با پدیده افت تحصیلی در دوره متوسطه
2- شناخت میزان تاثیر عوامل جامعه شناختی در تاثیر گذاری بر افت تحصیلی
3- آگاهی بر روند و جریان پدیده افت تحصیلی از سال 1375 تا 1383 به صورت كلی
4- مقایسه تطبیقی جریان و روند افت تحصیلی بین دختران و پسران در مقطع متوسطه از سال 75 تا 83
5- ارائه راهكارهای صحیح بر اساس ارزشها و هنجارهای ملی و دینی كشور ما برای بهبود این وضعیت
1- آشنا ساختن مدیران، دبیران و مربیان آموزشی و تربیتی با عوامل اجتماعی كشف شده در رابطه با «افت تحصیلی» دانشآموزان.
2- برخورد قاطعانه و اصولی مسئولین نظام با عوامل شناخته شده افت تحصیلی به ترتیب اهمیت و اولویت در حد امكان.
3- شناخت عوامل اجتماعی مشترك در افت تحصیلی دختران و پسران دوره متوسطه.
4- ارائه یك مدل تحلیلی متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه ما را در رابطه با افت تحصیلی.
5- آشنا ساختن دانشآموز دختر دوره متوسطه با عوامل اجتماعی افت تحصیلی برای بهبود وضعیت درسی آنها.
6- آشنا ساختن دانشآموز پسر مقطع متوسطه با عوامل اجتماعی افت تحصیلی جهت بهبود وضعیت درسی آنان.
7- ارائه راه حلهایی به مسؤولین نظام آمورش پرورش بر اساس شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه ما.
8- ارائه پیشنهاد و راهنماییهای لازم به والدین جهت كمك به وضعیت درسی دانشآموزان.
[1] – Social Problems
[2] – نگارنده به دانشآموزانی كه دو سال پی در پی در یك كلاس بمانند وسال سوم اگر بخواهند در همان كلاس درس بخوانند، اصطلاح ریزشی مضاعف را اطلاق كرده است.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
از آنجائیكه اعتقاد به ضرورت وجود رقابت به عنوان یك اصل مسلم در فراشدهای سیاسی، آنرا از شاخصهای نظام مردمسالار دینی قرار میدهد كه در شرایط مطلوب از كار ویژهی مختلفی از جمله ثبات سیاسی، پویایی و نشاط سیاسی و اجتماعی، تقویت وفاق اجتماعی برخوردار خواهد بود. اما در عین حال قائل شدن به این نكته كه صرف وجود تكثر در آرا و رقابتهای سیاسی ـ اجتماعی ارزشهای پیشگفته محقق نخواهد شد.
رقابتهای سیاسی زمانی میتواند ارزشمند تلقی شود كه به پراكندگی و تفرق سیاسی منجر نگردد، از این رو وجود رقابت در جامعه به تنهایی نمیتواند راه حل اساسی تلقی شود. رقابت خود نیازمند بسترها و شرایطی از جمله فرهنگ سیاسی، وجود روحیه انتقادپذیری دگرپذیری و پایبندی به مقررات، وجود نهادهای مدنی و عدالت اجتماعی است كه به همگرایی و وفاق ملی منجر گردد.
از این رو برای اینكه رقابتهای سیاسی بتواند در درون نظام سیاسی كشور بصورت منطقی و سالم جریان یابد ضرروی است اقدامات زیر صورت پذیرد:
الف) كشور ایران از آنجا كه از حكومت دینی برخوردار است، در سطح مدیریت راهبردی با سه دسته از منفعتهای عمده مواجه است:
1ـ منفعتهای عام و ملی.
2ـ مصلحتهای شرعی و دینی.
3ـ منفعتها، مصلحتها و علاقههای فردی، شخصی، خانوادگی و گروهی.
بدیهی است هر سه دسته از منفعتهای یاد شده جزو ماهیت تصمیمگیری و مدیریت راهبردی كشور محسوب میشوند كه بیتوجهی به هر یك از این سه بُعد میتواند موجب نارضایتی شده، به بروز خشونت بینجامد. مدیریت راهبردی كشور بایستی در سیاستگذاریها و تصمیمگیریهای كلان كشور با ایجاد آمیزهای كارآمد از سه مؤلفه منافع ملی، مصالح شرعی و علایق و منافع فرد فردِ جامعه، باز شناسی چهارگانه زیر انجام دهد:
1ـ بازشناسی دینی و تبیین مصالح شرعی و دینی و التزام به آنها.
2ـ بازشناسی ملی و تبیین منافع عام و ملی و تعقیب آنها.
3ـ بازشناسی سیاسی در سطوح فردی و گروهی، دریافت مقتضیات انسان، به رسمیت شناختن حقوق شهروندی و فراهم آوردن بستر و زمینههای تحقق آنها.
4ـ بازشناسی حوزههای رقابت و تبیین مرزها و نمادین سیاسی كشور و طراحی ساز و كارهای اجرایی برای رعایت و التزام به آنها.
ب) همانگونه كه گفته شد یكی از مشكلات اساسی در فرایند رقابتهای سیاسی، جامعهناپذیری سیاسی و در نتیجه نداشتن فرهنگ رقابت است.
یكی از راههای اساسی رفع این معضل، تحول در نظام آموزشی كشور است به گونهای كه بتوان در تحقق فرآیند جامعهپذیری سیاسی كه رقابت پذیری سالم، تحملپذیری غیر و رقیب، حقوق شهروندی پرهیز از مطلقانگاری خود، برخی از شاخصهای آنست گام برداشت؛ همچنین در این فرایند باید رعایت قاعده بازی سیاسی، قانونهای موضوعه، میثاقهای ملی و همزیستی مسالمت آمیز در صدد برنامههای آموزشی قرار گیرد. رسانههای جمعی، مطبوعات، خانواده و دین از جمله مجاری عمده و اساسی فرهنگپذیری سیاسی بشمار میآید كه بایستی در برنامهریزی بصورت جدی مدنظر قرار گیرد.
ج) گسترش فرهنگ مشاركتی:
یكی دیگر از راهكارهایی كه تحلیلگران برای رهایی از بنبست خشونتهای رقابتی پیشنهاد میكنند آغاز تمرین رقابت در حوزههای كوچكتر و تعمیم آن در سطح اجتماعی ملی است. این گروه معتقدند قبل از آن كه حقوق سیاسی افراد جامعه به رسمیت شناخته شود و حتی پیش از آن كه توده مردم بتوانند فعالیت سیاسی بكنند ضروری است اعضای جناحها به فعالیت بازی سیاسی روی آورند و حقوق سیاسی اعضای جناحهای سیاسی را به رسمیت بشناسند. لازم است افراد در جامعه نخست فعالیتهای سیاسی خود را در یك حوزه كوچكتر به آزمون گذاشته تا پس از آن كه به شكل عرف و عادت درآمد و به تجربه در سطح رفتار فردی كشیده شد بتدریج و گام بگام به حوزههای بزرگتر جامعه انتقال داده شود تا از این طریق فرهنگ مشاركتی در جامعه رواج یافته و شهروندان بدان خو گیرند.
این شیوه ضمن آنكه قاعدههای بازی سیاسی را به افراد واكنشگران میشناساند، روحیه تعامل و همزیستی با رقبا را در آنها تقویت و جمعگرایی را در جامعه افزایش میدهد. تشكیل گروههای دوستی، تشكلهای عام المنفعه خیریهای و اتحادیههای صنفی از جمله گروههای كوچكی هستند كه میتوانند تمرین مشاركت و رقابت از طریق آنها آغاز شود.
د) یكی دیگر از راهبردهایی كه برای خروج از بحرانهای سیاسی ناشی از رقابتهای سیاسی پیشنهاد میشود تدوین چارچوب مناسب برای
تحقق فراشدهای رقابتی است این چارچوب باید بگونهای باشد كه:
اولا: خطوط قرمز و مرزهای نمادین اجتماع ملی به گونهای شفاف تعریف و تعیین شده باشند تا حزبها به سادگی بتوانند این خطوط را تشخیص داده و از آنها پیروی نمایند.
ثانیاً: قاعدهها و چارچوب یاد شده از فراخی لازم برخوردار باشند، به نحوی كه افراد و گروهها به سادگی خودی و غیرخودی تلقی نشوند.
ثالثاً: در تنظیم قاعدهها و چارچوب یاد شده شرایط زمانی، مكانی، قومی، فرهنگی و دینی لحاظ گردد، به نحوی كه تمامی گروههای قومی، سیاسی و دینی كه كلیت و اصل نظام و بنیادهای سیاسی ـ دینی آن را پذیرفتهاند بتوانند در آن فعالیت و رقابت كنند.
رابعاً: این خطوط قرمز و مرزهای نمادین نباید به گونهای متعدد و متراكم ترسیم شوند كه با گسترش دامنة این خطوط، محدودیتها و ممنوعیتهای زیادی برای گروهها، افراد و نخبگان ایجاد شود زیرا در حالت تراكم و تكثر خطوط قرمز و ممنوعه، حیطه فعالیت افراد و گروهها تنگ و محدود شده و آنها در جریان فعالیتها به سادگی با این خطوط برخورد و آنرا نقض خواهند كرد. بنابراین در طراحی مرزهای نمادین و خطوط ممنوعه در نظام سیاسی بر دو اصل باید تاكید كرد.
1ـ محدود بودن این خطوط
2ـ تكیه بر برائت افراد و گروههای سیاسی
خامساً: ساز و كارهای تضمینی طراحی شود به گونهای كه سرپیچی و رعایت نكردن افراد و گروههای سیاسی از خطوط قرمز با هزینههای سنگین همراه باشد.
هـ) گفتمان رقابت در ایران باید به گونهای در برنامههای كلان كشور، طراحی و تنظیم گردد كه رقابتهای سیاسی از مرحله «محدودسازی» آغاز و پس از طی كردن مرحله «تثبیت» به مرحله «تكثر» ختم گردد. در مرحله محدودسازی؛ هدف، جلوگیری از بروز و ظهور حزبها و گروههایی است كه با كلیت نظام و بنیادهای دینی آن مخالف بوده، درصددند فضای رقابتی جامعه را آلوده، با فرصت طلبی، قدرت سیاسی را تصاحب كنند. در مرحله دوم؛ هدف، فراهمسازی شرایطی است كه حزبها و گروههای سیاسی و انقلابی و مورد تأیید، امكان حضور یافته و با ایجاد آگاهی سیاسی در اعضا و تودهها و نخبگان سیاسی بتوانند به تدریج وارد عرصه فعالیتهای سیاسی و رقابتهای صحیح گردند.
و در مرحله تكثر؛ به رقابت به عنوان عامل تثبیت سیاسی و افزایش وفاق، نگریسته شود. در این مرحله بایستی شرایط مناسب برای گسترش فعالیتهای حزبی و رقابتهای سیاسی فراهم گردد. حزبها و گروههای موجود مورد حمایت قرار گیرند و امكانات برای تأسیس نهادهای جدید و تازه فراهم شود. بدیهی است هدف از مرحله بسط و گسترش؛ رقابتهای سیاسی سالم است.
پیشینة تحقیق
در پژوهش حاضر مفروض گرفتن رقابت به عنوان یكی از مكانیزمهای مهم تكامل و پیشرفت جامعه سیاسی و كارآمد كردن نظام سیاسی با نگرش حفظ مصالح نظام در چارچوب امنیت و حفظ آن كه یكی از اساسیترین دغدغههای اندیشهگران ایرانی بوده و هست.
با توجه به قومیتهای مختلف و متعدد در حوزه سرزمینی ایران پرداختن به رقابتهای مثبت و تحولآور آن كه امنیت ایران به ثبات میرساند یكی از وظایف ملی و مهینی و تعهد اسلامی هر ایرانی است لذا بنظر میرسد در دهة قبل به صورت گسترده به این امور پرداخته نشده است و یا اگر هم كاری انجام شده محدود و در خود نظام جمهوری اسلامی در حال حاضر قابل بهرهمندی كافی نیست لذا پژوهش حاضر در عین حال كه یك مبحث از تاریخ رقابتهای ایران اسلامی را بررسی میكند و امیدوار هستیم با نگاه نقادانه و پژوهشگرانه بتوانیم نتایج علمی و مستدلی را ارائه نمائیم.
هدف پژوهش
سؤال اصلی
رقابتهای سیاسی چه تأثیری بر امنیت ملی دارد؟
سؤالات فرعی
1ـ شاخصهای وفاق در جمهوری اسلامی چیست؟
2ـ شاخصهای رقابت سیاسی در جمهوری اسلامی چیست؟
متغیر مستقل: رقابت سیاسی
متغیر وابسته: امنیت ملی
متغیرهای دخیل
1ـ رشد افكار عمومی، وجود افكار متنوع و اندیشهها و گرایشهای سیاسی متكثر در كشور.
2ـ منازعات لجام گسیخته و اختلافات غیر اصولی و نابهنجار فعالان سیاسی.
3ـ زایش ناقص تخرب و فرهنگ رقابتی و نیز برخی عوامل تاریخی سیاسی در حیات سیاسی كشور.
4ـ رقابتهای سیاسی عمدتاً شكل غیر اصولی و دور از عقل و اعتدال به خود گرفته و گاهی منجر به تضعیف همبستگی ملی، كاهش ضریب وحدت و امنیت ملی شده است.
فرضیه اصلی
رقابتهای سیاسی در تأمین امنیت ملی و تقویت آن عامل ثبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و … خواهد بود و تأمین امنیت در هر جامعهای زمینهساز تأمین منافع ملی ملتها و دولتها در عرصههای مختلف داخلی و خارجی خواهد شد.
فرضیههای فرعی
1ـ كسب قدرت در رقابتهای سیاسی هدف نهایی نیست، بلكه قدرت برای حفظ و بسط ارزشهای حق و عدالت است.
2ـ منافع شخصی، امتیازات و پاداشها، منشأ و انگیزه اصلی رقابت نیست.
3ـ نهادینه كردن مشاركت مردم در تعیین سرنوشت و تسهیل در پیگیری مطالبات خویش یكی از هدفهای رقابت سیاسی است.
چرا رقابت سیاسی بوجود آمده؟ و خاستگاه آن در میان چه قشری از اجتماع است؟ و این رقابت چه تلازمی با امنیت ملی دارد؟ و آیا امنیت ملی عامل پایداری رقابتهای سیاسی است؟ و چه نوع رقابتی عامل پایداری امنیت ملی میگردد؟
روش آزمون فرضیه
روش آزمون فرضیه در این پژوهش بصورت مطالعات كتابخانهای است؛ همچنین در این راستا از تحلیلهای سیاسی نیز بهرهبرداری شده است.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
اعتیاد عبارت است از حالتی که استعمال متوالی یا متناوب مادة مخدر در فرد ایجاد می کند. با استعمال مواد مخدر تحریک پذیری سلولهای عصبی در دستگاه عصبی افزایش می یابد، در نتیجه داروی بیشتری لازم است تا او را به حالت تعادل برگرداند.
اعتیاد همراه با بی دردی مزمن است که سبب افت تمامی فعالیتها می شود. افراد معتاد افرادی هستند، ناتوان، کم تجربه، لذت طلب و در اکثر این افراد شروع به اعتیاد برای برطرف کردن یک حالت روانی یا بیماری روانی است که شایعترین آن افسردگی می باشد که در همة گروههای سنی و اجتماعی دیده می شود.
اعتیاد خطر بزرگی برای ارزشهای اسلامی جامعه محسوب می شود. دروغ گفتن، دزدی کردن، خیانت و حتی پشت پا زدن به ناموس، همه از عوارض اعتیاد است به این دلیل باید روی برنامه های اخلاقی کار شود.
در زمینة فکری و فلسفة زندگی، معتادان بی اعتنا به زندگی، بدبین، منفی باف، بی هدف، بی بند و بار، بی هیجان و بی توجه به ارزشهای حاکم بر جامعه هستند. فرد معتاد در اولین تجربه ها حالتهایی پیدا می کند که تا به حال احساس نکرده و این حالت است که فرد را به طرف اعتیاد می کشاند.
با توجه به مواردی که ذکر شده مصرف بیش از حد مواد مخدر یکی از بزرگترین مشکلات قرن حاضر است، به طوری که تقریباً تمام کشورهای جهان سعی دارند برنامه هایی برای پیشگیری از اعتیاد و درمان معتادان به اجرا گذارند، ولی اغلب این برنامه ها کمتر مؤثر واقع می شود، چرا که سوداگران و سودجویان با صرف هزینه های گزاف، گاهی تا چند برابر بودجة دولتها برای طرح برنامه؛، بازار خود را رونق می بخشند. سوداگران مرگ از ناآگاهی و مشکلات گوناگون جوانان برای گسترش و رونق بازارهای خود سوء استفاده می کنند و به راههای مختلف قربانیان بیشتری را در دام مخوف خویش گرفتار می سازند.
بیان مسئله
مسائل زیادی است که باعث بروز اعتیاد می شود از جمله :
اهمیت و ضرورت موضوع پژوهش
اعتیاد به مواد مخدر تقریباً پدیده نوظهوری است که از عمر آن شاید بیش از 150 سال نمی گذرد. البته مصرف ماده مخدر و حتی خوگری و نیز استعمال تفننی بدان، تاریخی طولانی دارد. لیکن از قرن نوزدهم به بعد است که به سبب تأثیر فراوان بر جنبه های متفاوت زندگی اجتماعی انسانها، توجه بسیاری را به خود جلب کرده است.
تحقیقات تاریخی و مردم شناختی نشان داده است که استفاده از مواد مخدر در گذشته صرفاً به بزرگسالان محدودبود و نوجوانان و جوانان به آن روی نمی آوردند. مصرف مواد مخدر به طور پراکنده در مراسم اعتقادی و مذهبی منحصراً توسط گروههای خاصی در شرایط معینی صورت می گرفت. اما بعدها هنگامی که مرفین، هروئین و کوکائین به بازار آمد، مواردی از اعتیاد جوانان نیز مشاهده شد. در دهة 1960 تعداد معتادان به این پدیده آنقدر اندک بود که توجه اجتماعی را در مقایسه وسیع به خود جلب نمی کرد، اما در اوایل دهة 1970 استفاده از مواد مخدر ناگهان در میان جوانان و نوجوانان شایع شد و به صورت مسأله ای جهانی در آمد و ابعاد همه گیر آن به صورت یک موج از قاره ای به قارة دیگر گسترش یافت و در دنیای هیپیگری ماری جوانا[1] برای تفریح اشتراکی و گروهی شد و همراه با موسیقی و عشق به عنوان سه رکن اساسی فرهنگ هیپی ها متجلی گردید. [2] مشکل این آفت ویرانگر در دهه مذکور به چند کشور صنعتی ثروتمند جهان محدود می شد، اما اینک به یک معضل جهانی تبدیل شده و آثار تخریبی آن بیشتر متوجه کشورهای توسعه نیافته شده است که اهمیت و ضرورت موضوع پژوهش احساس می شود.
اهداف پژوهش
هدفهای اصلی
هدفهای فرعی
پرسش فرضیه های پژوهش :
پرسشهای پژوهش
فرضیه های پژوهش
تعاریف نظری و عملیاتی
[1] . ماری جوانا یا حشیش ماده ای است که از گل و ساقة گل شاهدانه به دست می آید و در ایران به عنوان «بنگ» معروف است. این ماده حالتی تخدیری در انسان به وجود می آورد که توأم با پرحرفی، آواز خوانی و خنده های غیر ارادی و احمقانه است.
[2] . قبل از پیدایی هیپیگری در آمریکا، تفریح جوانان به صورت انفرادی بود و هرکس به تنهایی به تدارک سرگمی می پرداخت، اما ماری جوانا مرز مالکیت خصوصی و انفرادی تفریح را شکست و آن را به صورت اشتراکی در آورد. اینک ماری جوانا دست به دست می گردد و همگان را در این تفریح شامل می شود. به بیان دیگر، ماری جوانا بیشتر نشانة فرهنگی است تا یک مادة مخدر اصلی (صالحی، 1371: 156).
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
:
انسان در درون خانواده متولد میشود، رشد می یابد و بسیاری از امور و مفاهیم را از خانواده می گیرد و همواره با آن سر و كار دارد، بنابراین مهمترین تجربیات انسانی كه اساسی ترین عوامل شكل دهندة شخصیت محسوب میشود در درون خانواده شكل می گیرد. خانواده نخستین مدرسه و مهد اصلی تربیت است، كارگاه اصلی الگوسازی است، زمینه ساز تحول و تكامل است. ما هیچ بنیادی را نمی شناسیم كه جنبة سرنوشت سازی و تربیت از خانواده مؤثرتر باشد. كودك درسهای اصلی و اساسی خود را از خانواده می گیرد هر سازندگی یا اشتباهی كه در آن واقع گردد مستقیماً در كودك اثر می گذارد.
خانواده عامل انتقال فرهنگ، تمدن، ادب و سنن است و اهمیت آن همیشگی است و برای دوام و بقای جامعه و تمدن و فرهنگ راهی جز آن وجود ندارد. از لحاظ واحد می یابیم كه خانواده كوچك است ولی از لحاظ اهمیت بسیار مهم و بزرگ است. زیرا هستة اصلی و زیرساز جامعه های بشری است.
خانواده در كودكان دارای دو گونه تأثیر است: وراثتی و محیطی
در بعد وراثت باید گفت كودكان وارث بسیاری از صفات و ویژگیهایی از والدین خویشند، ازجمله: ساخت و اسكلت بندی بدن، مسائل مربوط به جنبه های هوشی و استعدادی، بیماریهای جسمی و روانی، مخصوصاً آنها كه مزمن بوده اند، جنبه های مربوط به فیزیولوژی و وظایف اعضا و قد و رنگ و طول عمر و حتی طاسی سر، ویژگیهای مربوط به خون و ارهاش آن.
در جنبة محیط باید گفت طفل تحت تأثیر محیط داخل رحم و محیط بیرون است. سلامت یا عفونت های رحمی به كودك سرایت كرده و اثرات كشنده ای می تواند داشته باشد. محیط خارج رحمی برای او امری حتمی و اجتناب ناپذیر و حتی غیرقابل انتخاب و نوع تربیت آن تحمیلی و اجباری است. طبیعی است كه كودك در چنین محیطی شكل گیرد و نتواند از جبر محیط لااقل در دوران كودكی رهایی یابد.
افراد یك خانواده، ساخته و پرداخته عوامل محیطی وراثتی هستند و به همین دلیل شخصیت شان شدیداً تحت تأثیر این عوامل است تا حدی كه می توان گفت كودك آئینهای تمام نما از معجون و تركیب شخصیت والدین است. شرایط عادی و یا بحرانهای خانوادگی در او شدیداً اثر گذارده و رشد آنان را تحت نفوذ قرار خواهد داد. (قائمی، 1374)
خانه مكانی است كه شخصیت اولیه انسان در آنجا شكل گرفته و سنتها و الگوها، قوانین و همین طور ضوابط آن، در كودك اثر داشته و برای او می تواند مثبت یا منفی باشد. زمانی بیشتر می توان به اهمیت خانواده واقف شد كه فردی عاری از خانواده بشود و به خاطر مسائلی همچون طلاق، مرگ، و … از خانواده جدا شود. خانواده می تواند عامل سازندگی یا ویرانی و نابودی اعضا خود مخصوصاً كودكان شود، خانواده می تواند سلامت و شرافت و یا انحرافات و اختلال در فرد ایجاد كند. خانواده همچنین در تذهیب اخلاق، حفظ سلامت جسمی و روانی و تربیت افراد تشكیل دهندة خود مؤثر است، در صورت موجود بودن كانون گرم خانوادگی همراه با سلامت و تربیت صحیح، می تواند عامل پیشرفت و تكامل هر یك از اعضای خود باشد.
بطور كلی می توان اینگونه بیان كرد كه خانواده جایی است كه تعلیم و تربیت همه جانبة كودك در آنجا صورت می گیرد. كودك طی تماسهای روزانه خود با اعضای خانواده با دنیای اطراف خویش آشنایی حاصل می كند و در معرض تجربیات جدید و فراگیری قانونمندی و اصول زندگی می باشد. اكثر متخصصین امور تربیتی، به نقش اساسی والدین در شكل گیری شخصـــیت كودك تأكید ورزیده و خانواده را به عنوان هستة اجتماعی معرفی می كنند. (نجاتی، 1371)
یكی از مهمترین مشكلاتی كه معمولاً نظامهای آموزش و پرورش جهان، با آن روبرو می باشند و به عنوان عمده ترین معضل نظام آموزش محسوب می گردد افت تحصیلی است كه هر سال بگونه های مختلف مقدار قابل توجهی از منابع انسانی و اقتصادی جامعه را تلف نموده و موجب آثار زیانبار و جبران ناپذیری در حیات فردی و خانوادگی افراد مردود برجای گذارده و نابسامانی های اجتماعی فراوانی نیز به وجود آورده و كارایی و باروری نظامها را با نقصان روبرو می سازد.
با توجه به مهم بودن این مسئله خاص و عام هر یك به دلایلی چند به این مسئله توجه داشته و غالباً از بهای سنگین این ضایعه و یا اتلاف منابع عظیم مالی و انسانی صحبت می كنند و در این میان مجامع علمی و فرهنگی بخصوص دست اندركاران تعلیم و تربیت با تحقیقات و پژوهشهای پر دامنه خود سعی در كاهش انواع افت تحصیلی دارند كه علاوه بر جلوگیری از خسارتهای اقتصادی و مالی باعث تخفیف مشكلات روانی و اجتماعی در سطح خانواده ها و جامعه می گردد و گاهی انتقال میراث فرهنگی جامعه، پرورش استعدادهای دانشآموزان و آماده سازی آنان برای شركت فعال در جامعه را سبب می شوند.
امروزه در كشور ما نیز این پدیده به میزان چشمگیری رقم بالایی را به خود اختصاص داده و موجب تلف شدن استعدادهای بالقوه انسانی و توان مالی خانوادهها و جامعه می گردد كه شناخت انواع و ابعاد این افت، و تحلیل این مسئله و تجسس در علل بوجود آورندة آن و راههای مقابله با آن یكی از مهم ترین موضوعهای پژوهشی و تحقیقی نظامهای آموزش و پرورش است. بسیاری از افراد ناتوانی دانش آموز در یادگیری مواد درسی را افت تحصیلی می دانند به نظر می رسد كه این تصور درست نباشد چرا كه ناتوانی كودك در فراگیری دروس ممكن است از نقصان ذهنی و محدودیتهای آن ناشی شود درحالیكه افت تحصیلی به معنای نزول از سطح بالاتر به سطح پایین تر در تحصیل و آموزش است.
به منظور تمایز بین این قبیل ناتوانیها و افت تحصیلی ارائه تعریفی از افت تحصیلی لازم و ضروری است. «افت تحصیلی به كاهش عملكرد تحصیلی دانش آموز از سطحی رضایت بخش به سطحی نامطلوب گفته میشود» توجه به تعریف فوق نشان می دهد كه مقایسه دو بخش عملكرد تحصیل قبلی و فعلی دانش آموز بهترین شاخص از افت تحصیلی است. (لیامی، نجاریان، مكوندی 1373)
از آنجا كه افت تحصیلی علاوه بر نظام آموزش (هدفها و برنامه های آموزش، مواد درسی، برنامة درسی، وضعیت و نقش معلمان و مدیریت آموزش، روشهای تدریس …) با فرهنگ و نظام اجتماعی، ساختار سیاسی و نظام خانوادگی هر كشور رابطه تنگاتنگی دارد، محقق را بر آن می دارد تا در تحقیق و پژوهش خود ارزیابی های دقیقی از عوامل خانوادگی مؤثر بر تكرار پایة دانشآموزان مقطع راهنمایی داشته باشد.
بیان مسئله
افت تحصیلی را به دو صورت كمی و كیفی طبقه بندی می كنند. افت كمی به صورت نسبت دانشآموزانی كه نمی توانند یك دورة آموزشی را بر اساس هدفهای آموزشی آن دوره بگذرانند به كل دانشآموزانی كه وارد دورة آموزشی مذكور می شوند تعریف میشود. و افت كیفی منظور درصد معینی از دانشآموزان هستند كه از عهدة گذراندن امتحانهای رسمی برمی آیند اما مهارتها و توانائیهای لازم را آنچنان كه در هدفهای آموزشی و پرورشی پیش بینی شده است، به دست نمی آورند. (شریفی، 1369)
در این تحقیق نیز به مسئله تكرار پایة تحصیلی یا مردودی كه فقط جنبة كمی بازدهی نظام آموزش و پرورش كه در چارچوب نمرات درس دانشآموزان است می پردازیم تا با بررسی آماری درصد دانشآموزان مردود به نتایجی مثمر ثمر رسیده و آن را مورد استفاده قرار دهیم.
در تعریف مردودی یا تكرار پایه تحصیلی می توان گفت كه «تكرار یك كلاس برای دانش آموزی كه در خلال یك سال تحصیلی در همان كلاس و پایه كه در سال قبل به سر می برده به تحصیل ادامه می دهد و همان كاری را انجام می دهد كه در سال گذشته نیز انجام داده است» (امین فر، 1365)
ضرورت پژوهش
امروزه یكی از مشكلات عمده نظام آموزشی كشور ما پدیدة مردود شدن دانشآموزان است كه علاوه بر خسارات اقتصادی كه رقم قابل توجهی را به خود اختصاص می دهد و با توجه به تأثیرات فراوان مردود شدن در حیطه فردی و اجتماعی می توان برخی از علل این پدیده را شناسایی كرده و به دنبال آن با ارائه راه كارهای مناسب با این معضل فردی، اجتماعی مقابله كرد و موجب جلوگیری از هدر رفتن نیروی بالقوه انسانی و مالی گردید.
چاره اندیشی در این زمینه:
سئوالهای1 پژوهش
پژوهش حاضر به دنبال پاسخ برای پرسشهای مطروحة زیر است.
فرضیه های1 پژوهش
فرهنگ وبستر2 فرضیه را چنین تعریف می كند: «فرضیه عبارت است از حالت یا اصلی كه اغلب بی آنكه اعتقادی نسبت به آن موجود باشد، پذیرفته میشود تا بتوان از آن نتایج منطقی استخراج كرد، و بدین ترتیب مطابقت آن را با واقعیتهائی كه نزد ما معلوم است یا می توان آنها را معلوم ساخت آزمود.» 0(هومن 1380)
فرضیه های پژوهش به شرح زیر می باشد:
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
گویند: معلمی، علاوه بر علم، (( هنر)) نیز هست؛ و یک هنرمند، تنها با شناخت کامل متعامل و خویشتن، می تواند در آفرینش های هنری، موفق گردد، و معلم نیز چنین است. او انسانی تواناست که می تواند همانند پروردگار خویش و با توسل و تمک به توانایی هایی که جهان آفرین بدو عنایت کرده است. از خاک و گل، تندیس های دلنشین و چشم نواز بیافریند و همانند رب خود، (( فتبارک الله احسن الخالقین)) بر آید.
براستی، اگر ویژگی های خاک و گلی که دست مایه آفرینش هنرمندانه (( معل)) است، ناشناخته بماند، چگونه می تواند از پدید آمدن کاستی ها و عیوب در مراحل آخرین این تعامل آگاهی یابد؛
اگر معلم دچار این سهو شود که نداند هر سخن و کلام و عمل و رفتار او در خاطر و ذهن دانش آموز او به جای می ماند، سرانجام در برابر کاستی های انتقال معلومات خویش به دانش آموزان شگفت زده خواهد ماند؛ و این در همه زمینه های آموزش و پرورش، صادق است و از جمله در آموزش درست نویسی کلمات و جملات ( در املاء و نگارش) که ظرافت های بسیار به همراه دارد و آگاهی معلم بدان ظرایف، موفقیت او را تسریع خواهد کرد.
شکل نوشتاری زبان، عالی ترین و پیچیده ترین ارتباط و آخرین مرحله ای است که آموخته می شود بنابراین تجارب مفید و بنیادی زبان در گوش دادن، سخن گفتن، توانایی نگهداری موضوع و مطالب شنیده شده در ذهن ( حافظه شنوایی) ترسیم گرافیکی حرف و کلمه ( رسم الخط مناسب) به کارگیری صحیح ابزار نوشتن، خواندن و حافظه بینایی و حرکتی مناسب، پیش نیازهایی برای نوشتن به حساب می آیند و عدم موفقیت کودکان در مهارتهای یادگیری ممکن است آنها را به ناکامی، افسردگی و اضطراب مبتلا می کند و مشکلات عاطفی و اجتماعی ثانویه ای به عنوان واکنش ناتوانائیهای یادگیری در آنان به وجود آورد. یکی از مشکلات آموزشی دانش آموزان، ناتوانی در املای صحیح کلمات است به طور معمول 60 درصد غلط های املایی دانش آموزان ابتدایی در کلمات با حروف هم صدا بوده است. در این مقاله سعی شده
با تشخیص و اقدام ( مداخله جبرانی) این مشکلات را مرتفع سازد.
از نکات مهمی که در هدایت دانش آموزان به درست نویسی املایی کلمات مفید و موثر است- علاوه بر قوانین جاری بر ساختار واژگان- توجه به این نکته ظریف است که آشنایی و سابقه ذهنی از لغات و واژگان، از نشانه های درست بودن کلمه نوشته شده می باشد، یعنی: به دانش آموزان توصیه می شود اگر در صحت یا نادرستی نگارش واژه ای دچار تردید شدند، به بایگانی ذهنی و خاطره خویش مراجعه کنند و معلوم سازند آیا تا کنون چنین کلمه ای را با چنین ساختاری دیده اند و به خاطر دارند یا خیر؟ و غریبه و نا آشنا بودن، با احتمال بسیار، نشانه نادرستی کلمه است: اما یک معلم هوشیار مراقب است در همین بخش از روند تعلیم درست نویسی، سابقه ای ذهنی از اشکال نادرست لغات، در خاطره دانش آموزان ننشاند.
چون قوانین درست نویسی املای کلمات، آن اندازه جازم و قانونمند نیست که بتوان با ارائه قانونی شامل، وافی و نافی، دانش آموزان را به درست نویسی املای کلمات راهنمایی کرد و سوابق دیداری با واژه ای، جواز صحت را در ذهن صادر می کند، لازم است در این باب دقت شود که حتی به عنوان (( هشدار)) به دانش آموزان، تصویر واژه ای نادرست از جهت املایی، در معرض دیدگان دانش آموزان قرار نگیرد.
در هدایت دانش آموزان، به درست نویسی لغات و کلمات، دشواری های بسیار وجود دارد؛ زیرا در زبان و سیر الخط فارسی، تعدادی از (( واج)) با یک علامت نمایانده می شوند و بالعکس، برای یک واج، چند علامت یا به اصطلاح (( حرف)) وجود دارد، مانند:
( ض. ظ. ز. ذ) و ( ت. ط) و ( ه. ح) و… که تمام آن حروف یا علامت های هر گروه، در فارسی، یکسان تلفظ می شوند و گزینش یک حرف از سوی دانش آموزان یا به سائقه آشنایی قبلی با نگارش واژه ای خاص میسر است، یا از طریق ریشه یابی لغات. ( آن هم تنها در واژگان عربی دخیل در زبان فارسی) و یا بررسی و تحقیق مختصر می توان دریافت که دانش آموز، از راه نخست ( یادگیری و آشنایی مبتنی شیوه نگارش لغت و کلمه)، حروف لازم را بر می گزیند و به همین علت خاص، لازم است در آموزش املاء، به این ویژگی توجه بیشتری مبذول شود.
تعریف دانش آموزان دارای اختلال:
دانش آموزان L.D به دانش آموزانی گفته می شود که علی رغم داشتن هوش طبیعی و حواس سالم در یک یا چند حیطه زبان نوشتاری ، شفاهی ، تفکر یا حساب کردن دچار مشکل باشد.
دانش آموزان اختلال رفتاری B.D به 5 دسته کلی تقسیم می گردد:
3- اختلال سلوکی
4- اختلال مقابله ای
5- اختلال رشدی فراگیر(طیف اتیسم)که بر اساس طبقه بندی
DSMIV شناسایی و ارزیابی می گردد.
اهم وظایف و فعالیتها:
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)