ای بر جامعه شناسی ایران ، شاپور راسخ خطاب به اوقات فراغت آن را چنین تعریف می كند :
(( فراغت به اوقاتی اطلاق می شود كه در ان آدمی نه تنها از تعهدات شغلی و اقتصادی بلكه از تكالیف شخصی و خانوادگی و اجتماعی آسوده باشد و آن را به طیب خاطر به امور صرف كند ، چون تفریح ، بازی ، ورزش و كارهای ذوقی و تفننی فرهنگی ، مصرف دارد . ))
دانش آموزان مقطع اول در دبیرستان عطاركه در حال حاضر مشغول به تحصیل می باشند .
هدف تحقیق :
از آنجا كه همواره به این مسئله كه (( تشخیص ، نیمی از شناخت موضوع است )) معتقد بوده ام و اصولاً هر تحقیقی با هدف خاصی آغاز می گردد و تحقیق بدون هدف نتیجه ای بار نمی آورد در این تحقیق هدف بدست آوردن آن سری از علاقه و خواسته های این دانش آموزان در چگونگی گذراندن اوقات فراغت خود می باشد .
بیان مسئله :
ما با تمدنی رو به رو هستیم كه در آن فراغت نقش مهمی دارد زیرا از یك طرف تكنولوژی به تدریج كار توان فرسا را از دوش افراد بر می دارد مثل (( رایانه )) و از طرف دیگر زمان كار به علت افزایش حجم تولید ، كاهش می یابد در نتیجه در آینده ای نه چندان دور افراد با ساعات فراغت زیادی روبرو خواهند بود .
براستی برای پركردن ساعات طولانی فراغت چه باید كرد ؟ ساعات فراغت به چه نحو گذرانده شود كه در پرورش استعداد افراد موثر واقع گردد و از هدر رفتن وقت جلوگیری گردد ؟
روش تحقیق :
از آنجا كه تحقیق درباه ی چگونگی گذراندن اوقات فراغت دانش آموزان می باشد مطلوب ترین روش جهت انجام چنین تحقیق استفاده از روش ارائه پرسشنامه است .
جامعه آماری :
جامعه آماری این تحقیق شامل دانش آموزان مقطع اول دبیرستان در مدرسه عطار شهرستان نیشابور در سال 83 – 82 می باشد كه جمعاً تعدادشان 254 نفر است .
حجم نمونه :
به دلیل تعداد دانش آموزان كه در 8 كلاس و با میانگین 32 نفر و مجموع دانش آموزان 254 نفر تمام افراد را در یك برگ به ترتیب شماره نوشته و افرادی كه شماره راست آنها به صفر و پنج ختم شده به عنوان نمونه انتخاب كردم مثلاً : شماره های 5 ، 10 ، 15 ، 20 ، 25 ، . . . ، 250 در نتیجه تعداد افراد جامعه برابر 50 نفر بوده كه مورد بررسی قرار می گیرد .
تعیین پایانی پرسشنامه :
جهت تعیین پایانی پرسش نامه از حجم نمونه كل 10 نفر را انتخاب كرده و پرسش نامه ها را به آنها داده و بعد از چند هفته باری دیگر همان سوالات را به همان افراد ارائه دادم . سپس جوابها را بررسی و با یكدیگر تطبیق نمودم لذا سوالاتی كه متناسب نبوده است از جدول سوالات حذف كرده ام .
روشهای آماری :
پس از استخراج پرسشنامه برای تجزیه و تحلیل از فراوانی مطلق و بشی استفاده می شود و همچنین از میانگین جهت تعیین متوسط زمان مصرف شده فعالیتها استفاده شده است .
مكان تحقیق و نحوه تكمیل پرسشنامه :
مكانی كه تحقیق در آن انجام گرفه در دبیرستان عطار در شهرستان نیشابور در سال تحصیلی 83 – 82 می باشد .
پرسشنامه به افراد انتخاب شده داده شده و خودشان به صورت آزادانه جواب داده اند و هیچ گونه محدودیتی نبود .
سوالات تحقیق :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
:
از ویژگی های عصر جدید جریان شتاب آلود زندگی است، حوادث و رویدادهای گوناگون آن چنان با سرعت پدید می آیند که فرصت تفکر و تامل را از آدمی سلب می کند در نتیجه مجالی برای تفرج در دنیای درون جهان برون باقی نمی گذارد و انسان این موجود سرگشته و درمانده نه تنها لذت تفکر را حس نمی کند بلکه انگیزه کافی برای اندیشیدن در باب ضروریات زندگی در خود نمی یابد حاصل این روند، بیگانگی او با خویشتن و جهان خارج از خویش است ولی آنچه دردآورتر عمیقتر و دشوار تر رخ می نماید بیگانگی با خود (عالم درون) است.
در کلام الهی از خود بیگانگی حاصل از خدا بیگانگی تلقی شده است آنجا که می فرماید در زمره آنانی نباشید که خدای را از یاد برند، پس خود را نیز از یاد بردند.
امروزه از خود بیگانگی معمای بزرگ و معضل فکری اندیشمندان و نویسندگان نام آور می باشد. به گفته اریک فروم از زمان دکارت تاکنون هویت فرد از بزرگترین مشکلات فلسفه جدید بوده است.
الکسیس کارل در بحث از انسان این موجود ناشناخته چنین می نویسید. ما می خواهیم معنای زندگی و مرگ را بدانیم چرا باید زیست؟ به کجا می رویم؟ سرنوشت روان ما چیست؟
وایتهد، ریاضیدان و فیلسوف برجسته معاصر معتقد است که در عصر جدید انسان در لابه لای شهرهای بزرگ و جمعیت های انبوه و متراکم ، بخشی از حقیقت وجودی خویش را از دست داده است و احساس تعلق به جایی ندارد تعبیری که در حال حاضر برای از خود بیگانگی به کار می رود فقدان هویت است که به عقیده ارکسیون مفهوم بحران هویت گوباتر و جامع تر است. او هر یک از مراحل رشد آدمی را توام با یک بحران می داند ولی شروع بحران هویت را از دوره نوجوانی دانسته و دامنه آن را به دوره جوانی امتداد می دهد. شاید بتوان اریکسون را موفقترین نظریه پردازی دانست که در عرصه روان شناسی ، مفهوم هویت را به ما شناسانده است. شاید بتوان هویت را به محورهای مختصات تشبیه کرد.
در ریاضیات نقطه با تعیین طول و عرض آن در دستگاه محورهای مختصات قابل تعریف، محاسبه و عملیات ریاضی است و در غیر این صورت نقطه را نمی توان در محاسبات ریاضی وارد نمود لذااهمانگونه که در طول و عرض نقطه هویت آن را تشکیل می دهد. ویژگیهای گوناگون و متعددی نیز هویت آدمی را تعیین می کند.
ارزش و جایگاه بحث هویت بی نیاز از ارائه دلیل است ولیکن تنها به ذکر یک مورد اکتفا می شود. براساس قاعده عقلی، تعرف الاشیاء با ضدادها» یعنی هر چیزی با ضدش شناخته می شود کافی است توجهی به آثار پیامدها و نتایج ناگوار «فقدان هویت» داشته باشیم و از عمق رنج و دردی که جوانان بی هویت احساس می کنند. آگاه شویم بخش قابل توجهی از افسردگی ها و احساس پوچی و درون تهی شدن ها و روزمرگی ها نتیجه منطقی بی هویتی است.
در این تحقیق سعی شده است که علاوه بر تعیین جلوه های متنوع هویت که شامل هویت فردی ، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی و … پرداخته و به ارتباط بین آنها اشاره شود و راه کارهای تکوین و تقویت هر یک پیشنهاد گردد. منبع (نظریه ها در روان شناسی شخصیت) ، سعید شاملو
موضوع پژوهش عبارت است از :
بحران هویت و نوجوانی
بیان مساله: آیا بحران هویت در نوجوانی وجود دارد.
فرضیه تحقیق: بین نوجوانی و بحران هویت رابطه وجود دارد.
فایده و اهمیت طرح تحقیق :
من کیستم این سوالی استکه ذهن هر نوجوانی را به خود مشغول می کند و به دنبال همین سوال است که در جست و جوی خویشتن و کسب هویت تلاش می کند البته این سوال به یکباره در نوجوانی ظاهر نمی شود، بلکه ریشه های آن از دوران کودکی وجود داشته است. در جریان رشد کودکان به تدریج وجود خود را از دیگران به ویژه مادر متمایز می کنند و خود را کمابیش مستقل و جدا از دیگران می بینند این روند از سالهای کودکی آغاز می شود.
بحران هویت در دوران نوجوانی و به موازات رشد فیزیکی ، شناختی و اجتماعی و عاطفی اهمیتی خاص می یابد. بسیار از نوجوانان با شور زیادی از خود سوال می کنند که جایگاه اجتماعی من کجاست؟ شغل آینده من چیست؟ رشته تحصیلی من چه خواهد بود ارزش های مذهبی
، اخلاقی و فلسفی من چه خواهند بود؟ انتخاب راه ها و ارزش های ممکن برای نوجوانان چندان ساده نیست. چرا که آنها با طیف گسترده ای از انتخاب های ممکن مواجه می شوند و با توجه به تنوع انتخاب باید تصمیم بگیرند.
تعریف اصطلاحات :
مفهوم شناسی هویت :
تاملی در معنا و مفهوم هویت ، حدود انتظارات ما را از این بحث مشخص می کند در فرهنگ معین آمده است هویت یعنی ذات باری تعالی 2. هستی و وجود 3. آنچه موجب شناسایی مشخص باشد 4. حقیقت جزئیه یعنی هرگاه ماهیت با تشخیص لحاظ و اعتبار شود هویت گویند و گاه هویت به معنی وجودخارجی است و مواد تشخص است و هویت گاه با لذات و گاه بالعرض است.
هویت یعنی حقیقت شی یا شخص که مشتمل بر صفات جوهری او باشد. هویت در لغت به معنای شخصیت، ذات، هستی و وجود می باشد.
دهخدا در لغت نامه اش هویت را عبارت از تشخص دانسته و می گوید و همین معنی میان حکیمان و متکلمان مشهور است.
هویت از منظر اریکسون :
اریک اریکسون که نام او با هویت پیوندی عمیق دارد می نویسید:
هویتی که نوجوان درصدد است تا به طور روشن با آن مواجه شود این است که او کیست؟ نقشی که باید در جامعه ایفا نماید چیست؟ آیا او یک کودک است یا بزرگسال؟ آیا او توانایی این را دارد که روزی به عنوان یک همسر یا پدر و مادر باشد؟ آیا او علی رغم نژاد مذهب یا زمینه های ملی که او را از نظر مردم کم ارزش جلوه می دهد احساس اعتماد به نفس دارد؟
الف- بررسی تاریخی
اریکسون و انسان آرمانی «هویت جو» ERIK- ERIKSON
«[1]در اندیشه اریکسون ، هویت جانشین جنسیت فرویدی تلقی شده و کیستی شناسی یا شناسایی هویت خویشتن هسته مرکزی نظریه رشد شخصیت در مکتب اریکسون است. شناسایی هویت در فرهنگهای مختلف بطور متفاوت سازمان می یابد. به نظر او
و در بلوغ با انقلاب فیزیولوژیک ، تصویر ذهنی نوجوان از بدن و هویت خویش مورد تهدید واقع می شود، اگربرقراری مجدد هویت به نحوی مطلوب حاصل نشود خطر سرشکستگی و ابهام نقش، نوجوان را تهدید می کند و رشد روانی او را دستخوش نابسامانی می سازد. در دیدگاه «اریکسون» ، در نوجوان گاهی به نظر می رسد که هویت واقعی به اطلاع ، خویشتن خویش را گم کرده به درستی نمی داند کیست. جون تعیین هویت شخصی و اجتماعی در نظامهای رقابتی ، امری دشوار و پیچیده است. معهذا زیستن در آنها مستلزم شخصیتی پایدار و با هویت است تا در برابر ابهام نقشهای مقاومت شود. «استقرار هویت» باید قبل از زناشویی تحقق یا بد هرکس باید بداند او خود کیست و در آینده مایل است چگونگی باشد بتواند تشخیص دهد چگونه همسری می خواهد «استقلال هویت» زمانی فرا می رسد که دیگر هیچ گاه هویت خویش مورد پرسش و تردید قرار نمی گیرد و بدون نیاز عاطفی به دیگران می توان بقا و رشد یافت. استقرار هویت یک تلفیق همه جانبه از آرزوها ، هدفهای حرفه ای و کلیه خصوصیات است. چنین وحدت هویتی را «تعادل شخصیت» می نامند.
اریکسون هدف روانکاوی را استقرار و باز سازی هویت بیمار با طرد ابهام در نقشهای می داند. او بجای جنسیت ، بر اهمیت نفوذ شرایط- سازمانها و نهادهای اجتماعی تکیه می کند که من ناچارا «باید در آنها ریشه گیرد».
«[2]البته آنچه که بیشتر در نظریه اریکسون ابتکاری و جالب و قابل اهمیت است بحثی است درباره «[3]هشت سن بشر» کوشش ماو برای نشان دان چگونگی نقش فرهنگ در تکامل رشد شخصیت ، نگاه و بینش جدید و ابتکاری در شناخت مسائل مهمی که انسان در ارتباط باخود و جهانش با آنها روبه رو است به ما عرضه می دارد.
اگرچه اریکسون معتقد است که هشت مرحله رشد جهان شمول بوده و شامل همه انسانها می شود، لیکن به این موضوع نیز اعتقاد دارد که تفاوتهای فرهنگی در نحوه برخورد هر فرد با مسائل ایجاد شده در هر مرحله و حل آنها تاثیر بسیار و می گذارد. مثلا «آداب و رسوم بلوغ در تمام اجتماعات وجود دارد، لیکن نحوه تجلی آنها و اثری که بر فرد می گذارند در فرهنگهای مختلف متفاوت است.
در کتاب «[4]کودکی و جامعه» اریکسون درباره «هشت مرحله رشد» می گوید که این مراحل نتیجه پیاده شدن یک طرح اولیه و فطری است که بوسیله دستگاه وراثت انتقال می یابد. این نظریه «اپی ژنتیک» رشد معتقد است که هر مرحله از زندگی زمان مناسبی دارد که در آن زمان ظهور می کند و مسلط است بر زندگی فردا انسان. هنگامی که تمامی مراحل طبق نقشه قبلی پیاده شوند یک شخصیت تکمیل شده ایجاد می گردد. در کنار این روند رشد اریکسون معتقد است که هر یک از این مراحل توام با یک «بحران[5]» می باشد. به نظر اریکسون «بحران» به معنای خطر فاجعه آمیز نیست بلکه درهر کدام از مراحل رشد که نقطه عطف جدیدی هستند بالطبع بحرانی رخ می دهد که پایه و ما به سلامت و یا ناسلامتی های بعدی است. اگر در هر کدام از این مراحل با این بحرانها که جنبه های مثبت و منفی دارند و قسمتی از جنبه های طبیعی رشد محسوب می شوند برخورد رضایت بخش شود، جنبه مثبت شخصیت مانند اعتماد به دیگران ، شک و تردید و احساس حقارت جذب ایگو می گردد با آرمان شخصیت رشد ناسالم می یابد».
«[6]نظریه هشت مرحله ای اریکسون در مورد رشد روانی ، چگونگی پیدایش تبادلات و تضادها را در هر مرحله نشان می دهد- «(جدول-1)». انسان سالم با تغییر و تبادلات برخورد مناسبی دارد و تعارضات را به شیوه های موفقیت آمیز حل می کند. هر کدام از مراحل «اریکسون» دارای دو حد از حل مشکل است. برای مثال ابتکار و گناه (مرحله 3 تا 6 سالگی). در حالت توازن، اکثر مردم حد میانه را پیش می گیرند که در آن میزان تجربیاتی که احساس ابتکار را به آنها می دهد احتمالا بیشتر از میزان تجربیاتی است که منجر به احساس گناه می شود. به این سبب مراحل «اریکسون» در واقع مراحل روانی است که رابطه میان شخصیت و گستره اجتماع را نشان می دهد.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
»
بیان كلی مسئله
خانواده ازمهمترین نهاد واز نیرومند ترین ارگان اجتماعی است زیرا پایه های خوشبختی وبدبختی انسان در آنجا به وجود می آید .
انسانیت واخلاق آدمی درمحیط خانواده شكل می گیرد وعواطف نیك وبد در آنجابه وجود می آید . وقتی سخن از خانواده به میان می آید بحث از محیطی است كه در آن دوكانون مهر وانضباط ، دوانسان یادومسئولیت وشیوه رفتار وخلق وخوی جداگانه آغوش گشوده و فرزند را دركنار خود گرفته اند . سخن از دامنها ی پاكی است كه نسلی را در خود می پروراند و آنها را برای حیات شرافتمندانه آماده می سازد .
طبیعی است كه اگراین دو عنصر ، یعنی پدر ومادر درمسیر ثواب باشند خانواده برای طفل سعادت آفرین است واگراین دو آلوده باشند كودك جزنگون بختی وسیه روزی بدست نخواهد آورد . ( قائمی ، 1381 ، ص 269) كودك ازخانواده ووالدین خودتاثیر می پذیرد همانگونه كه گیاه ونهالی از زمین ، آب وغذا اوازخورشید نور می گیرد . عوامل خانوادگی ازعقاید وافكار ، مذهب واخلاق ، عاطفه وخلق وخوی دركودك بعد ومیزانی است كه برخی از روان شناسان رابه اظهار این اندیشه واداشته است كه طفل آئینه تمام نمای وجود والدین است .
برخورد كودك باالگوها وسرمشق های خانوادگی درتكوین شخصیت او چنان اثر دارند كه به زحمت می توان بخشی از آن را ازصفحه
ذهن وروان كودك زدود . او معیارهای اخلاقی والدین وجنبه های الگوئی آنان رابه گونه ای جذب می كند ودرخود نفوذ می دهد كه تقریباً می توان گفت جزء سرشت وطبیعت اواست . القاآت والدین ، امر ونهی آنها ، هدایت وموعظه وارشادشان ،منع وردشان همه دركودك مؤثراست .
تذكرات وهدایتهای پدر بزرگ ومادربزرگ ، القاآت ورهنمودهای برادران وخواهران ارشد ، سخنان وتذكرات خدمتكار وكلفت ونوكر ، وبالاخره رهنمودهای همه كسانی كه درعرصه حیات خانواده با كودك درارتباطند درسازندگی یاویرانی بنای اخلاقی كودك اثر دارند والدین در طریق تربیت صحیح كودكان به این مسائل باید آگاه باشند ( همان منبع ، ص 177) نوجوان وجوان امروز كودك گذشته است خصایص ورفتارهای وی نیز وابسته به دوره كودكی وی بوده اند كه آن را از اولیا وخانواده خود كسب نموده است . پدر ومادر اولین كسانی هستند كه زیر بنای شخصیت سالم یك نوجوان رامی سازند وپایه گذار ارزش ها ومعیارهای فكری وی هستند نوجوان دراین دوره بیش از هر زمان دیگر نیاز به مراقبت وهمراهی والدین خود دارد ، لذا قطع رابطه با نوجوان ویا رابطه نادرست بانوجوان ممكن است تاثیرات مخربی بر او بگذارد ( اكبری ، 1381، ص 321) .
ازنیازهای مهم واساسی انسان كه زمینه ساز حیات اجتماعی وشرافتمندانه است نیاز به اعتماد به نفس است معنی ومفهوم آن این است كه آدمی بااستفاده ازمددرسانی خداوند وبا قرار دادن امور درمسیر سنت او وبازمینه سازی هایی كه برای موفقیت درانجام هر كاری ضروری است بتواند تردید ودودلی رااز خود دورسازد وبا اعتماد واطمینان پیش رود . انتظار آن رانداشته باشدكه دیگران برای انجام كارها ورفع نیازش اقدام كنند ویا والدین ومربیان درخدمت او قرار گیرند خود به اتكای توان وامكانش ازجای برخیزد وبه اقدام بپردازد چنین امری هم موردنیاز شخصی فرد ولازمه عزت نفس اوست وهم از نظر اجتماعی وتداوم حیات برای اوضرورت دارد اودراین اعتماد نیاز دارد از اطمینان استفاده كند و آن را قابل تبعیت واجرا بداند باجرأت وصبارت تصمیم گیرد وبه پیش رود نه با تزلزل وتردید قدش راست وگامش استوار و اعتقادش درانجام دادن امور راسخ باشد ( قائمی ، 1370 ، ص 245)
سؤال پژوهشی
آیا جوعاطفی خانواده بر اعتماد به نفس فرزندان تاثیر دارد ؟
فرضیه ها :
اعتماد به نفس دخترانی كه جوعاطفی مناسبی درخانواده دارند بیشتر از دخترانی است كه جو عاطفی نامناسبی درخانواده دارند .
اعتماد به نفس پسرانی كه جوعاطفی مناسب درخانواده دارندبیشتراز پسرانی است كه جو عاطفی نامناسبی درخانواده دارند .
تعریف اصطلاحات
الف: تعریف نظری :
منظور ازجوعاطفی خانواده نحوه ارتباط وطرز برخورد افراد یك خانواده باهم ، نظر افراد خانواده نسبت به هم ، احساس وعلاقه آنها به یكدیگر است ( شریعتمداری ، 1376،ص211)
ب : تعریف عملی سنجش (ایستا ) :
جو عاطفی خانواده آن است كه پرسشنامه پژوهش حاضر می سنجد .
ج: تعریف عملی آزمایشی ( پویا ) :
جوعاطفی می تواند به صورت دیكتاتور ومدارگروآزاد منش باشد كه درخانواده های دیكتاتور بچه ها سركوب می شوند وگاه طرد می شوند احساسات وعواطفشان توجه نمی شود درخانواده های مداراگر بچه ها لوس وپرخاشگر بارمی آیند ومسئولیت پذیرنیستند وهرگزدیگران رامورد پذیرش قرار نمی دهند خانواده های آزاد منش كودكان را كنترل می كنند با بچه ها به طورمنطقی ومهربان برخوردمی كنند وبه نظرات خود احترام می گذارند ، آن بچه ها نیز در آینده دیگران رامحترم می شمارند وبا افراد اجتماع صمیمانه كنار می آیند .
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
دورۀ نوجوانی دوره ای است كه در مصادف با تغییر و انتقال در برگ[1]، 1990 ) . استقلال نسبی از والدین و وابستگی به گروه همسالان و دوستان ، رشد و تحول مفهوم خود و هویت یابی اجتماعی و جنسی ، اتتخاب رشته تحصیلی ، برنامه ریزی برای دانشگاه و انتخاب شغل از جمله عواملی هستند كه برای نوجوانان تنیدگی هایی را ایجاد می كنند (فورنت[2] و همكاران ،1998 ) این عوامل تنیدگی زا توأم با خواست ها و تقاضا های آموزشی در محیط مدرسه و انتظارات والدین از نوجوانان ، سلامت و بهداشت روانی آنها را به مخاطره می اندازد و بر عملكرد كلی و تحصیلی آنها تأثیر منفی می گذارد (نایمی[3] و واینیوماكی[4] ،1999 ) پژوهش ها حاكی است افرادی كه در رویارویی با چنین مسائلی فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند ، آسب پذیر بوده و مشكلاتی نظیر افسردگی ، اضطراب ، تنهایی و احساس طرد شدگی ، كمرویی ، خشم ، تعارض بین فردی و….را تجربه می كنند. در عین حال پژوهش های بیشماری حاكی است كه بسیاری از مشكلات بهداشتی و اختلالات روانی – عاطفی ریشه های روانی – اجتماعی دارند و ارتقای مهارتهای مقابله ای و توانایی های روانی – اجتماعی در بهبود و سلامت روانشناختی افراد بسیار مؤثر است . این توانایی ها فرد را برای مقابله مؤثر باموقعیت های تعارض زا یاری می كند و شخص را قادر می سازد تا در رابطه با سایر افراد جامعه ، فرهنگ و محیط خود به گونه ای مثبت و سازگارانه عمل كرده و سلامت به ویژه سلامت روانی خود را تامین كند . به همین دلیل در سالهای اخیر آموزش مهارتهای زندگی[5] برای آماده نمودن افراد هنگام مقابله با مشكلات و فشارهای زندگی و ایجاد رفتارهای مثبت و كاهش رفتارهای منفی و در نتیجه دستیابی به زندگی موفقیت آمیز مورد توجه روانشنا سان و دست اندر كاران نظام های آموزشی قرار گرفته است.
برنامه ها ی آموزشی مهارت های زندگی به دامنه وسیعی از مهارتهای زندگی به دامنه وسیعی از مهارتها برمی گردد، اما مهارتهای اجتماعی[6] و ارتباطی از جمله مهارت هایی می باشد كه آموزش این مهرت ها تأثیر قابل توجهی بر كاهش رفتارهای منفی و افزایش رفتارهای مثبت و سازگارانه داشته است .در حقیقت ، ارتباط بین فردی یكی از مهمترین توانایی های بشر است اما برخی افراد در برقراری ارتباط ،مهارت لازم را نداشته و یا پاسخ های آنها اغلب اثری منفی بر ارتباط دارند و همین سدهای ارتباطی ممكن است به تنهایی و كناره گیری اجتماعی و نیز عدم كارایی تحصیلی و شغلی فرد منجر شود . حتی برخی از صاحب نظران معتقد ند كه اختلالات روانی در اصل ناشی از مشكلات مربوط به ارتباط نا مناسب است و بیمار روانی از روابط انسانی محروم مانده است (بولتون[7] ترجمه سهرابی ،1381 ) . بنابراین با آگاهی از نقش مهارت های اجتماعی در تأمین سلامت روانشناختی افراد و با توجه به اهمیت یادگیری این مهارت ها برای مواجهه با مسائل و مشكلات روز مره و تأثیر آن بر بهبود زندگی فردی و اجتماعی این تحقیق در صدد است تا میزان اثر بخشی آموزش این مهرت ها در سلامت روانشناختی دانش آموزان مراجعه كننده به مراكز مشاوره را بررسی كند.
1-2- بیان مسأله
انسان امروزی به لحاظ پیچیدگی های زندگی ، وسعت و سرعت تغییرات ، با چالشهای فراوانی روبه روست كه این چالش ها در قرن آینده بارزتر خواهد شد (دلور ؛ترجمه فقیهی و رئوف ، 1375) چالش ها و بحران هایی مانند چالش بین جهانی شدن و بومی ماندن ، بحران جمعیت ، بحران سلامتی و تغذیه ، دگرگونی های فناوری و شرایط حرفه ای ، آثار فناوری نوین ارتباطی برمهارتهای اجتماعی اجتماعی و خلق وخوی ، مشكلات خانوادگی و اشتغال والین در بیرون از منزل ، افزایش فشارهای روحی و روانی و…. ، كه هر یك از این عوامل ، مشكلاتی را بر چگونگی زندگی افراد و رفتارهای اجتماعی و فردی آنان تحمیل می كند.
مطالعات اخیر حاكی است كه این مسائل میتوانند تأثیرات زیانبخشی بر سلامت جسمانی و روانشناختی افراد داشته باشند . در واقع ، بین تعداد مسائل روزمره ای كه افراد تجربه می كنند و علائم مشكلات سلامت[8] و تنش های روانشناختی و فیزیولوژیكی همبستگی وجود دارد (دلانگیس[9] و همكاران، 1982 ). كمپبل[10] و سونسون [11](1992) ، معتقدند زمانی كه تنیدگی ناشی از مسائل روزمره شدید باشد و یا فرد به دلایل مختلفی هر تنیدگی را به صورت منفی درك كند ،سلامت و عملكرد وی (بویژه عملكرد تحصیلی ) تحت تأثیر قرار می گیرد ( كمپیل و سونسون؛ نقل از راس ،1999؛ میسرا[12] ،2000 ).
كنار آمدن با این فشارها و كسب مهارتهای فردی و اجتماعی ، هموار بخشی از واقعیت زندگی انسان بوده ودر ادوار متفاوت زندگی او ، به اشكال گوناگون تجلی یافته است . در دورۀ كودكی ، تعارض ها جلوه چندانی ندارند ،اما با افزایش سن و هنگام مواجهه با دشواری های ویژة سنین نوجوانی ، كشمكشها و تعارضها بیشتر تظاهر پیدا می كنند. همزمان با رشد جسمانی و روانی ، انتظارات خانواده و جامعه بیز از فرد افزایش می یابد ، بطوری كه نوجوان می پذیرد به سبب زندگی اجتماعی ، بخشی از تمایلات خود را محدود كند ودر چهار چوب هنجارهای اجتماعی و گروهی قرار دهد . در این میان ، هر چه جامعه پیچیده تر و ارتباطات بین فردی و اجتماعی وسیع تر گردد ، تعارض های درونی و محیطی نبزسیر صعودی طی میكند و همه این عوامل ، به سر گشتگی و آشفتگی بیشتر فرد می انجامد . اعتیاد ، پناه بردن به انواع داروهای اعصاب ، رفتارهای ضد اجتماعی و انواع اختلالات روانشناختی و عاطفی حاصل چنین فرایندی است . بنابراین محیط آموزشی یكی از اساسی ترین محیط هایی است كه آموزش مهارت های زندگی از نظر بهداشت روانی ضروری است و به نظر میرسد در حوزه تعلیم و تربیت ، چگونگی رویارویی با مسائل مذكور و ایجاد زمینه مناسب برای رشد افراد و افزایش ظرفیت روانشناختی و توانایی های روانی – اجتماعی ،برنامه ریزی و الزامهای خاصی را می طلبد .
از طرفی نتایج بررسی های مختلف نشان داده است كه سبك های مقابله ای افراد در برابر مشكلات و مسائل زندگی متفاوت است ، برخی هنگام مواجهه با مشكلات ، می كوشند با ارزیابی درست و منطقی موقعیت و با استفاده از راهبرهای مؤثر با موقعیت مقابله كنند ، عده
ای در مواجهه با مشكلات به جای مقابله سازگارانه با مسائل ، سعی می كنند به روشهای مختلف مانند : كناره گیری ، افسردگی ، پناه بردن به الكل و مواد و سایر راهبرهای نا كارآمد ، از رویارویی با مشكلات اجتناب كنند. بنابراین مقدار تنیدگی كه فرد تجربه می كند ممكن است تحت تأثیر توانایی فرد در مقابله مؤثر با رویداد ها و موقعیتها ی تنیدگی زا باشد . پژو هشگران با بررسی راهبردهای مقابله ای افراد موفق و نا موفق نشان دادند ، افرادی كه بطور موفقیت آمیز با مشكلات مقابله میكنند ، افرادی هستند كه خود را به مجموعه ای از مهارت ها تحت عنوان مهارت های زندگی مجهز كرده اند (كلینكه[13] ، نقل از محمد خانی ، 1380 ). براین اساس ، می توان گفت مهارتهای زندگی تواناییها و مهارت های عملی هستند كه موجب رفتارهای مثبت و سازگارانه گردیده و برای احساس موفقیت ، توانمندی و شادكامی در زندگی روزمره مورد نیاز می باشد ( سازمان جهانی بهداشت ، ترجمه نوری قاسم آبادی و محمد خانی ،1377 ). ویژگی برجسته این برنامه ها آموزش مهارت های شناختی – رفتاری است كه در اصلاح مشكلات رفتاری یا روانشناختی مؤثر تشخیص داده شده اند (بوتوین ، 1983 ؛ نقل از ناصری و نیك پور ،1383 ). این مهارت ها توانایی هایی هستند كه منجر به ایجاد روابط بین فردی مناسب و مؤثر ، انجام مسئولیت های اجتماعی ، انجام تصمیم گیری های صحیح ، حل تعارض ها و كشمكش ها بدون توسل به اعمالی كه به خود و دیگران صدمه می زند ، می شود . برهمین اساس در سالهای اخیر آموزش مهارتهای زندگی برای آماده نمودن افراد ، هنگام مقابله با مشكلات و ایجاد رفتارهای مثبت و در نتیجه دستیابی به زندگی موفقیت آمیز مورد توجه روانشناسان و دست اندر كاران نظامهای آموزشی قرار گرفته است و امروز بخشی از برنامه های درسی سطوح گوناگون تحصیلی به آموزش زندگی اختصاص دارد (ادیب و فردانش،1382). در اهداف آرمانی آموزش و پرورش ایران نیز تحت مضامین گوناگون به آموزش مهارتهای زندگی تاكید شده است، كه این موارد عبارتند از:
– پرورش روحیه ی اعتماد به نفس و استقلال شخصیت .
– پرورش متعادل عواطف انسانی و همزیستی مسالمت آمیز .
– پرورش روحیه ی مشاركت و همكاری در فعالیتهای گروهی .
– پرورش روحیه ی تحمل آرای دیگران و سعه ی صدر .
– پرورش روحیه ی مقاومت در برابر تبلیغات سوء و…. كه در نهایت منجر به تأمین سلامت جسمی و بهداشت روانی می شود (صافی ، 1379 ).
مهارتهای زندگی بسیار متعدد بوده و ماهیت و تعریف و تقسیم بندی های آنها نسبت به موقعیت ها تغییر می كند . به عنوان نمونه ، جوآن[14] مهارتهای زندگی را به سه دستۀ اصلی تقسیم اصلی تقسیم می كند كه عبارتند از :
– مهارتهای زندگی روزمره
– مهارتهای فردی – اجتماعی یا ارتباطی
– مهارتهای حرفه ای (جوآن , 1990 ).
سازمان جهانی بهداشت (1994) ، ده مهارت اصلی را مشخص كرده است كه به صورت جفت جفت طبقه بندی شده اند كه عبارتند از :
1- خود آگاهی / همدلی
2- ارتباطی / روابط بین فردی
3- تصمیم گیری / حل مساله
4- تفكر خلاق / تفكر انتقادی
5- مقابله با هیجان ها / مقابله با استرس ( سازمان جهانی بهداشت ، 1994 ).
از آنجا كه گرایش به گروه های دوستی و همسالان ، تضاد فكری با بزر گتر ها (بخصوص والدین ) ، تمایل به استقلال و …. از خصیصه های رفتاری دورة نو جوانی می باشد ، به نظر می رسد آموزش و یاد گیری مهارتهای ارتباطی و بین فردی به عنوان یكی از اقدامات بهداشت روانی از ضروریات می باشد ( ادیب و فردانش ، 1382 ) . مهارتهای ارتباطی به عنوان یكی از مهارتهای زندگی كه شامل ارتباط كلامی و غیر كلامی مؤثر ، ابراز و جود یا جرأتمندی ، گوش دادن مؤثر و ادراك احساسات دیگران ،
حل مسأله اجتماعی و حل تعارض بین فردی و …. میباشد ، رفتارهای سالم و مثبت و
روابط صحیح با همسالان را در دورۀ نوجوانی موجب می گردند ، یادگیری این مهارتها برای پیشگیری از سوء مصرف مواد ، ایجاد رفتارهای مربوط به بهداشت و سلامت روانی و حل تعارض های بین فردی و بسیاری از مشكلات روانشناختی مورد نیاز می باشد (الیاس[15] و كریس[16] ، 1994 ).
اما با وجود تاكید بر آموزش این مهارتها برای دانش آموزان ایرانی ، شواهد حاكی است كه این برنامه بخصوص در دوره تعلیم و تربیت عمومی در صحنه عمل چندان موفق نبوده و تحقیقات انجام یافته بر روی برنامه های آموزشی و میزان دستیابی دانش آموزان به مهرت های زندگی ، فقدان یا كمبود آن را نشان می دهد ( رمضان خانی و سیلری ، 1378 ؛كیامنش1379 ). بررسی دیگری نیز حاكی است كه توانایی ها مهارت های عملی و سازشی بسیاری از دانش آموزان كشور ما برای حل مؤثر مسایل زندگی فردی و اجتماعی كفایت نمی كند ،با توجه به اطلاعاتی كه از طریق سنجش صلاحیت های پایۀ دانش آموزان بدست آمده است، در حیطۀ مهارت های زندگی 2/87 در صد دانش آموزان مورد مطالعه در دستیابی به حداقل معیار مطلوب عملكرد نا موفق بوده اند (كرمانی ، 1381 ) .
از آنجا كه اغلب پژوهش ها بر تأ ثیر مثبت آموزش مهارت های ارتباطی در ایجاد رفتارهای مثبت و سالم ، و كنترل رفتارهای منفی تأكید دارند ، این تحقیق در صدد یافتن پاسخ این سؤالات است :
1) آیا آموزش مهارت های ارتباطی در سلامت روانشناختی دانش آموزانی كه مشكلات روانشناختی دارند ، می تواند اثر بخش باشد تا در صورت لزوم مشاوران مدارس بتوانند بعنوان یكی از شیوه های اصلاح و كنترل رفتار، مورد استفاده قرار دهند ؟
2) آیا آموزش مهارتهای ارتباطی در اصلاح شیوة مقابلة افراد با تعارضهای ارتباطی تأثیر دارند؟
3) آیا آموزش مهارتهای ارتباطی در اصلاح شیوة حل مساله افراد تأثیر دارد ؟
4) آیا آموزش مهارت های ارتباطی منجر به افزایش جرأتمندی و ابراز وجود در افرادمیشود؟
5) آیا مقطع تحصیلی دانش آموزان در اثر بخشی آموزش مهارت ها تأثیر دارد؟
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
پزوهش وبیان مسئله ) Introduction, Statement of problem
جنبه های بالینی COPD :
COPDامروزه به وسیله انجمن آمریکائی قفسه صدری ( ATS )تعریف شده است .این تعریف عبارت است از وجود انسداد جریان هوا ثانویه به برونشیت مزمن (بیماری راه هوایی ) یا آمفیزم (تخریب پارانشیم همراه بابزرگ شدن راه هوایی ).انسداد جریان هوایی معمولا پیشرونده است.
ممکن است همراه با افزایش حساسیت باشد وممکن است بالقوه برگشت پذیر باشد .
اصل تعریف ،دانستن این نکته است که بعضی بیماران COPDممکن است انسداد راههای هوایی شان به طور قابل توجهی برگشت پذیر باشد و آن بیماران آسمی که انسداد راههای هوایی شان برگشت ناپذیر است از COPD غیر قابل افتراق هستند.
شکل(١) دیاگرام غیر تناسبی ون. هر دایره بیانگر یک واﮊه کلی است . مستطیل بیانگر محدودیت جریان هوائی است که با اسپیرومتری با فشار اثبات شده است . مناطق سایه دار مربوط به بیماران تشخیص داده COPDاست. توجه کنید که یک بیمار (جزء ١ )ممکن است آمفیزم بدون COPD داشته باشد (بیماری که در عکس قفسه سینه Bullae بدون محدودیت جریان هوایی دارند)بطور مشابه بیمار ممکن است دفع خلط داشته باشد ،ولی اسپیرومتری نرمال باشد (جزء۲،برونشیت ساده).در نهایت یک فرد آسمی ممکن است محدودیت جریان هوایی را نشان ندهد (جزء٣). وفقط پس از Bronchoprovocation Test تشخیص داده شود.
اپیدمیولوزی COPD وعوامل زمینه ساز :
تخمین زده شده است که در ایالات متحده نزدیک به 16 میلیون انسان از COPD رنج می برند اگر چه بین سالهای ۱۹۷۹ و۱۹۸۹ شیوع بین ٪٦-۴ در مردان بالغ و ٪۳-۱ زنان متغیر است ، افزایش بیشتر برای زنان بوده است تا مردان.
COPD به عنوان چهارمین علت مرگ ،مطرح است .خوشبختانه یک کاهش پیشرونده در درصدجامعه سیگاری وجود داردکه منجر به کاهش مرگ و میر ناشی از COPD در آینده نزدیک می شود جای خوشحالی است که بیشتر این کاهش مربوط به ترک سیگاردر مردان است و نه زنان. لذا تلاشهای بیشتری باید به مساُله ترک سیگار اختصاص داده شود.
همانطور که در جدول (۲)نشان داده شده است مهمترین علت COPD سیگار کشیدن است.
دیگر علل احتمالی به عنوان فاکتورهای غیر وابسته در ایجاد COPD عمل می کنند اما اهمیت آنها در مقایسه با نقش سیگار کشیدن کم
است.تنها علت دیگر که برای یک فرد ،از نظر اهمیت با سیگار کشیدن قابل مقایسه است،نقص آنزیم1 α – آنتی تریپسین ( AAT )می باشد اما AATعلت کمتر از ٪١موارد COPD محسوب می شود.
جدول۲ : عوامل زمینه ساز برای ایجاد COPD
ممکن | احتمالی | ثابت شده |
وزن مقع تولد پایین عفونت های تنفسی دوران کودکی سابقه خانوادگی آتوپی IgA غیر ترشحی گروه خونی A |
آلودگی هوا فقر کودکان در معرض سیگار الکل افزایش حساسیت راههای هوایی |
سیگار کشیدن مواجهات شغلی (سیگار کشیدن) نقص– آنتی تریپسین |
کودکان در معرض سیگار (passive smoker) نسبت به کودکان غیر سیگاری با شیوع بالائی علائم و بیماریهای تنفسی را تظاهر میکنند .همچنین آنها ،کاهش قابل اندازه گیری در تســتهای عملــــکرد ریوی (PFT) نشان می دهند. اگر چه اثبات نشده است که این مسأله منجر به COPD شود ولی بسیار محتمل است.
مواجهه با مواد آلوده کننده در محیط احتمالاًبه روش مشابه عمل می کند و مطمئناً عملکرد بیماران با انسداد راههای هوایی را بدتر می کند . میزان مور تالیتی و مور بیدیتی ناشی از COPD در سفید پوستان در مقایسه با غیر سفید پوستان بیشتر است.
آتوپی، افزایش حساسیت راه های هوایی و آسم ممکن است ،در ایجاد COPD نقش داشته باشد.
نشان داده شده است که افزایش حساسیت راههای هوائی نسبت معکوس با دارد و این امر پیشگویی کننده یک میزان تسریع یافته کاهش عملکرد ریوی در سیگاریهاست.
تنها فاکتور میزبانی اثبات شده که منجر به COPD می شود. نقصآنتی تریپسین می باشد. این پروتئین سرم به وسیله کبد ساخته می شود و نقش اصلی، مهار نوتروفیل الاستاز است.
میزان طبیعی AAT 350-150 (استاندارد تجارتی)یا 48-20 (استاندارد آزمایشگاهی) است. کمبود شدید AAT منجر به آمفیزم زود رس می شود.
سن شیوع بیماری بوسیله سیگار کشیدن تسریع میشود . بیماری در افراد سیــگاری در سن متــوسط ٤٠ سال و در غیر سیــگاریها در50 سال آغاز می شود.
تاریخچه طبیعی COPD :
کاهش عملکرد ریوی در طی زمان در شکل (٣ )نشان داده شده است. افراد نرمال غیرسیگاری سالیانه ml 35 – 25 ازخود را از دست می دهند. این میزان کاهش در افراد سیگاری در مقایسه با غیر سیگاری بیشتر است . هر چه میزان سیگار مصرفی بیشتر باشد، سرعت این کاهش نیز بیشتر است.همچنین هر چهاولیه کمتر باشد، سرعت نزولبیشتر است.
بیماران COPDسالیانه حدود٩٠ کاهش می یابد . مطالعه سلامت ریوی نشان داد ، بیمارانی که سیگار را ترک کردند افزایش متوسط در پس از برونکو دیلاتور ، حدود 57 در اولین ویزیت سالیانه در مقایسه با کاهش متوسط 38در آنهایی که سیگار کشیدن را ادامه داده انده،داشته اند. این مسأله نشان می دهد که پس از ترک سیگار نه تنها روند کاهش کاهش می یابد، بلکه عملکرد ریوی ممکن است به طور حاد، بهبود یابد.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)