یک مؤسسه حسابرسی مستقل و با مهارت، قادر به شناخت ارائه نادرست، اقلام صورت های مالی مورد رسیدگی بوده و می تواند نسبت به ارائه صحیح آن بر صاحبکار خود تأثیرگذار باشد تا در نتیجه آن اطلاعات مالی با قابل اتکایی گزارش شود. رسیدن به این هدف مطلوب به خصوصیات مؤسسات حسابرسی کاملاً وابسته است و این خصوصیات مؤسسات حسابرسی می تواند به شکل مثبت یا منفی با کیفیت حسابرسی در ارتباط باشد تیت من و ترومن[1] (1989) حسابرس با کیفیت تر صحت اطلاعات ارائه شده را بهبود می بخشد و به سرمایه گذاران اجازه می دهد برآورد دقیق تری از ارزش شرکت بدست آورند (پورکریم، 1388،ص3)[2].
هدف کلی حسابرسان حفاظت ازمنافع سهامداران در مقابل تحریفات و اشتباهات با اهمیت موجود در صورت های مالی است. حسابرسان به منظور حفظ اعتبار حرفه، شهرت حرفه ای خود و اجتناب از دعاوی قضایی علیه خود به دنبال افزایش کیفیت حسابرسی هستند (تندلو و ون استرایلن، 2008، ص449)[3].
در این میان انگیزه های مدیران در جهت اعمال منافع شخصی خود در کیفیت سود، مانع از رسیدن حسابرسان به اهداف خود می شوند.یکی از اهداف اساسی وضع استانداردهای حسابداری این است که استفاده کنندگان بتوانند با اتکا بر صورت های مالی تصمیم های نسبتاً مربوط و صحیحی اتخاذ کنند، پس نیاز حرفه حسابداری به آن شیوه گزارشگری می باشد که منافع تمام استفاده کنندگان به صورتی مطلوب رعایت شود. اما همان طور که از تعریف مدیریت سود بر می آید، مدیران برای رسیدن به اهداف خاصی که منطقاً منافع عده ای خاص را تأمین می کند، سود را طوری گزارش می کنند که این با هدف تأمین منافع عمومی استفاده کنندگان مغایرت دارد. حسابرسان وظیفه
دارند بر مطلوبیت صورت های مالی در چارچوب استانداردهای حسابداری صحه بگذارند، در حالی که استاندارد های حسابداری نیز در بعضی از موارد دست مدیران را برای انتخاب روش حسابداری باز می گذارد . در واقع مشکل از آنجا ناشی می شود که مدیریت سود در بعضی مواقع باعث گمراه کننده شدن صورت های مالی می شود، در حالی که صورت های مالی از نظر قرار گرفتن درچارچوب استانداردهای حسابداری مشکلی نداشته و حسابرسان از این نظر نمی توانند بر صورت های مالی اشکالی بگیرند. پس با توجه به این موضوع که سود یکی از مهمترین عوامل در تصمیم گیری ها می باشد، آگاهی استفاده کنندگان از قابل اتکا بودن سود می تواند آن ها را در اتخاذ تصمیم یاری دهد(مشایخی و صفری، 1385،ص 36)1.
جریان نقد آزاد معیاری برای اندازه گیری عملکرد شرکتهاست و وجه نقدی را نشان می دهد که شرکت پس از انجام مخارج لازم برای نگهداری یا توسعه دارییها ، در اختیار دارد. جریان نقد آزاد از حیث دارای اهمیّت است که به شرکت اجازه می دهد تا فرصتهایی را جستجو کند که ارزش سهامدار را افزایش می دهد.بدون در اختیار داشتن وجه نقد ، توسعه محصولات جدید ، انجام تحصیل های تجاری ، پرداخت سودهای نقدی به سهامداران و کاهش بدهی ها امکان پذیر نمی باشد.اما گاهی اوقات مدیران در وضعیت هایی قرار می گیرند که تصمیم هایشان به نفع سهامداران شرکت نبوده و باعث مخدوش شدن گزارش های مالی می شوند در واقع مدیریت سود زمانی رخ می دهد كه مدیران قضاوت خویش را در گزارش گری مالی و در نحوه ثبت وگزارش های مالی بصورتی وارد نمایند كه تغییر در محتوای گزارش های مالی، برخی از سهامداران را نسبت به عملكرد اقتصادی شركت گمراه نماید
در مقابل حسابرسان میتوانند با افزایش کیفیت حسابرسی، مدیریت سود صورت گرفته توسط مدیران را کشف کرده و مدیران را در اعمال مدیریت سود در تنگنا قرار دهند.با توجه به مطالب مطرح شده در بالا هدف اصلی ما در این پژوهش بررسی اثركیفیت حسابرسی بر ارتباط بین جریان وجوه نقد آزاد و مدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. به عبارت دیگر در این پژوهش سعی شده است به این سوال پاسخ داده شود که آیا بالا بودن کیفیت حسابرسی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می تواند رابطه بین جریان وجوه نقد آزاد و مدیریت سود را ضعیف کند یا خیر؟
2-1 )تاریخچه مطالعاتی
درایران پژوهشی با این عنوان صورت نگرفته است ولی پژوهش هایی در مورد مدیریت سود و همچنین کیفیت حسابرسی به صورت جداگانه انجام شده است در این پژوهش نیز به لحاظ شناسایی معیارهای مناسب جهت بررسی مدیریت سود و همچنین شناسایی عوامل موثر بر کیفیت حسابرسی پژوهش های ذیل مورد مطالعه قرار گرفته است :
ایجاد و توسعه روز افزون مؤسسات بزرگ تولیدی و بازرگانی از خصوصیات بارز عصر ما است. وجود اطلاعات مالی شفاف و قابل مقایسه رکن اصلی پاسخگویی وتصمیم گیری های اقتصادی آگاهانه است. صاحبان سرمایه، اعتبار دهندگان و سایر استفاده کنندگان برای تصمیم گیری در زمینه خرید، فروش و نگهداری سهام، اعطای وام و دیگر تصمیم های اقتصادی مهم به اطلاعات مالی مربوط و قابل فهم نیاز دارند. اطلاعات مالی و گزارشگری سالیانه یک واحد انتفاعی، جزء اساسی ترین اطلاعاتی هستند که شالوده بسیاری از تصمیم گیری های سرمایه گذاران و قضاوت های استفاده کنندگان را تشکیل می دهند. نقش اصلی گزارشگری مالی، انتقال اثربخش اطلاعات به افراد برون سازمانی به روشی معتبر و به موقع است، که این امر در سایه شفافیت گزارشگری و افشا با کیفیت اطلاعات مالی تحقق می یابد. مطالعات گذشته نشان می دهد شفافیت و کیفیت افشای اطلاعات مالی واحدهای اقتصادی ، تاثیرات مهمی بر استراتژی های سرمایه گذاران گذاشته است.
در این تحقیق ارتباط بین نسبت های فعالیت و میزان افشای اطلاعات در صورت های مالی شرکت های پذیرفته شده در بازار بورس تهران بررسی می شود. در این فصل از تحقیق تلاش شده است که کلیات تحقیق شامل مسأله، هدف، فرضیه ها و روش تحقیق، جامعه آماری و واژگان کلیدی تحقیق ارایه گردد.
2-1 تاریخچه مطالعاتی
هر تحقیقگری باید پیش از اقدام به تحقیق از تلاشهای علمی انجام شده در مورد موضوع تحقیق خود آگاهی کافی پیدا کند و از زمینهها، روشها، دیدگاهها، و نتایج اقدامات انجام شده اطلاع داشته و از آن استفاده کند.
بر همین اساس بخش مذكور را به دو دسته داخلی و خارجی تقسیم نموده و پس از بررسی نمونه تحقیقهای انجام شده در داخل كشور به بررسی موضوعات مرتبط با تحقیق در خارج از كشور می پردازیم.
افزایش نیاز سرمایه گذاران به استفاده ی از گزارش های ارائه شده توسط شرکت ها باعث گردیده است که از دهه ی 1960 تاکنون تحقیق های زیادی پیرامون افشا و کیفیت گزارشگری انجام پذیرد که در ادامه به تحقیق های صورت گرفته ی داخلی و خارجی اشاره می شود .
ناگفته نماند تحقیق های صورت گرفته در این مقوله پیرامون دو جنبه می باشد : تحقیق های تئوریک انجام شده توسط صاحب نظران حوزه ی تئوری افشا که فاقد شواهد تجربی می باشد و تحقیق های عملی انجام گرفته توسط محققین به استناد داده ها و شواهد تجربی شرکتها. در ابتدا به تحقیق های صورت گرفته در خارج از کشور پرداخته می شود؛ در این خصوص قابل ذکر است تحقیق های مزبور به ترتیب اهمیت و میزان مربوط بودن با موضوع تحقیق حاضر ارایه خواهد شد.
همانطوری که در بالا اشاره شد رفتار افشای اطلاعات حسابداری، حداقل از دهه 1960 میلادی مورد توجه محققان قرار گرفته است. از دیدگاه تحقیق حاضر، تحقیقات مربوط به افشا را میتوان به دو گروه تقسیم كرد. گروه اول تحقیقات پرسشنامهای است كه طی آن، محققان بدلیل فقدان شاخصهای افشا در جامعه آماری خود، شاخصهایی را برای رتبهبندی موارد افشا، طراحی و آزمونهای آماری مربوط به رتبهبندی افشا را اجرا كردهاند. تحقیقات سرف (1961)[3]، سینگوی و دسای(1971) [4]، بازبی (1974) [5] نشان میدهد كه استفادهكنندگان صورتهای مالی برای موارد افشا، ارزشهای متفاوتی قائل هستند.
در گروه دوم از تحقیقات مزبور، برای اندازهگیری میزان اطلاعاتی كه افشای آنها در گزارشهای سالانه، اجباری یا اختیاری بوده و یا مجموع آنها، از نوعی شاخص استفاده شده است. تحقیقات كوك (1992) [6] و والاس و همكاران نمونههایی از گروه دوم میباشند (ثقفی و رضا زاده، 1382، ص 24)5.
بیان مسأله تحقیق
در دهههای اخیر، كفایت افشاء و شفافیت گزارشگری تأثیرات مهمی بر استراتژیهای سرمایهگذاران داشته است. امروزه توسعه اقتصادی بر پایه دسترسی به منابع مالی برای سرمایهگذاران استوار است. افزایش روزافزون تحقیقات در این حوزه نشان میدهد كه كیفیت اطلاعات مالی شركتها جزو عوامل اساسی تأثیرگذار بر تصمیمات سرمایهگذاران میباشد. تصمیم سرمایهگذاران درخصوص سرمایهگذاری، به نوبه خود به وجود گزارشگری مالی مناسب بستگی دارد. گزارشگری مالی تخصیص منابع سرمایه در یك شركت تجاری و قابلیت سوددهی آن را افشاء مینماید، بنابراین افشای كامل اطلاعات مالی برای استفادهكنندگان از صورتهای مالی، امری ضروری بشمار میرود، ضمن آنكه عدم افشای كامل اطلاعات در گزارشهای مالی گمراهی استفادهكنندگان را در پی خواهد داشت. بدیهی است اصل افشاء بعنوان یكی از اصول حسابداری، كلیه واقعیتهای بااهمیت و مربوط در رابطه با رویدادها و فعالیتهای تجاری را بیان مینماید. افشای كافی، افشای مناسب و افشای كامل، اصطلاحاتی است كه در كتب و مقالات حسابداری و حسابرسی برای توصیف افشا مورد استفاده قرار گرفتهاند، اما متداولترین نظریه درخصوص افشاء، افشای كافی میباشد كه حاكی از حداقل افشای مورد نیاز است. افشای مناسب بر برخورد یكسان با كلیه استفادهكنندگان بالقوه درخصوص افشای اطلاعات مالی دلالت مینماید. ارائه كلیه اطلاعات به گونهای كه تصویر كاملی از فعالیتها و رویدادهای مالی واحد تجاری را بیان نماید حاكی از افشای كامل میباشد. اگرچه ضروری است صورتهای مالی بنحو كافی افشاء شود اما نباید حاوی اطلاعات بیش از حد و بیاهمیت باشد زیرا ممكن است توجه استفادهكنندگان صورتهای مالی به اطلاعات جزئی و كماهمیت معطوف و درنتیجه رویدادها و عملیات بااهمیت نادیده گرفته شود(عالی ور، 1375،104)3.
اگرچه افشای كافی در گزارشهای سالانه نقش اساسی در تصمیمگیریهای صحیح و آگاهانه گروههای مختلف بخصوص سرمایهگذاران دارد. اما تحقیقات انجام شده در كشورهای مختلف بعضاً نشان داده است كه واحدهای اقتصادی بدون فشارهای دولت و الزامات قانونی و حرفهای، تمایلی به افشای كافی اطلاعات مالی ندارند. در این راستا، قانون جدید بازار اوراق بهادار جمهوری اسلامی ایران مصوب آذرماه 1384 نیز با توجه بسیار به مباحث افشا کافی، شفافیت و اطلاع رسانی همراه بوده به گونه ای كه فصل پنجم این قانون مشتمل بر 6 ماده و دو تبصره به اطلاع رسانی در بازارهای اولیه و ثانویه اختصاص یافته است. لذا مساله اساسی این تحقیق، بررسی رابطه بین میزان افشاء در صورتهای مالی شركتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با نسبتهای متداول فعالیت (شاخصهای استفاده از داراییها) میباشد.
در این تحقیق، باتوجه به موضوع آن كه “بررسی رابطه نسبتهای فعالیت شركتها با سطح افشای اطلاعات در صورتهای مالی شركتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران” است سعی میشود تا رابطه بین میزان افشاء در گزارشگری مالی شركتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با متداولترین نسبتهای فعالیت (شاخصهای استفاده از داراییها) یعنی نسبت فروش به سرمایه در گردش، نسبت فروش به داراییهای ثابت ، نسبت فروش به كل داراییها و نسبت فروش به حقوق صاحبان سهام (ارزش ویژه) مورد بررسی قرار گیرد.
با توسعه نوآوریهای جدید در رابطه با بهبود مداوم در سه دهه اخیر، نقش حسابداران از اندازهگیری و گزارشگری فعالیتهای واحد تجاری به همكاری در علم مدیریت و بازاریابی، مالی و سایر حرفههایی كه نوآوریهای مدیریت مدرن را به كار میبرند گسترش یافته است. برخی از نوآوریها شامل هزینهیابی بر مبنای هدف، هزینه یابی بر مبنای فعالیت، مدیریت بر مبنای فعالیت، ارزیابی متوازن، شش سیگما و تولید انبوه بر اساس سفارش مشتری است. شركتها اكنون از عصر رقابت صنعتی به عصر رقابت اطلاعات گام نهاده اند. در عصر صنعتی، سیستمهای مالی در شركتها توسعه مییافت تا سرمایه مالی و فیزیكی به صورت كارا تخصیص یابد و تحت كنترل قرار گیرد. معیارهای مالی مانند سود عملیاتی و بازده سرمایه میتوانند اثر بخشی و كارایی بخشهای عملیاتی، كه از سرمایه مالی و فیزیكی برای خلق ارزش استفاده میكنند،را ارزیابی كنند. در عصر اطلاعات بسیاری از فرضیات اساسی عصر رقابت كنار گذاشته شده است. شركتها دیگر نمیتوانند تنها با استقرار تكنولوژی جدید مدیریت بهتر داراییها و بدهیهای مالی، مزیت رقابتی بادوام به دست آورند. در عصر اطلاعات شركتها چه تولیدی و چه خدماتی نیاز به تواناییهای جدید برای موفقیت دارند. توانایی شركت در بهره برداری از داراییهای نامشهود بسیار مهمتر از مدیریت داراییهای مشهود و فیزیكی است. داراییهای نامشهود شركتها را قادر میسازد تا ارتباط با مشتریان را توسعه داده و با ارائه مؤثر و كارای خدمات، وفاداری مشتریان موجود را حفظ كرده و مشتریان جدید جذب نمایند. و از جمله معیارهای غیر مالی كه در بسیاری از تحقیقات رابطه آن بر معیارهای مالی مورد بررسی قرار گرفته است، رضایتمندی مشتریان میباشد. در فصل اول پس از بیان مسأله تحقیق به اهمیت و ضرورت تحقیق اشاره شده و همچنین اهداف تحقیق را بیان میكنیم و چارچوب نظری تحقیق كه بیان اصلی طرح سؤال و موضوع تحقیق بوده است در این فصل آورده شده و در ادامه به مدل تبیینی و فرضیات تحقیق نیز اشاره گردیده است و در ادامه تاریخچه تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است و در پایان این فصل متغیرهای عملیاتی تحقیق و تعاریف واژها و اصطلاحات آمده است.
2-1 بیان مساله تحقیق
اهمیت معیارهای غیر مالی بر سنجش عملكرد مالی شركتها و واحدهای گوناگون شركتها و تأثیر معیارهای غیر مالی بر معیارهای مالی و تحقیقاتی که در گذشته صورت پذیرفته است نشان دهنده شواهدی در رابطه با ارتباط رضایتمندی مشتریان و عملکرد های مالی آتی می باشد. چندین تحقیق و بررسی صورت پذیرفته که نشان دهنده ارتباط مثبت بین رضایتمندی مشتریان و عملکردهای مالی آتی بوده است. در حالی که دیگر تحقیقات و بررسیها نشان دادند که تاثیر مالی رضایتمندی مشتریان در صنایع و شرکتها متفاوت و مختلف است. با توجه به رقابت بوجود آمده در میان شرکتهای بیمه در صورت عدم شناخت عوامل مؤثر بر درآمدها، گاه این شرکتها با کاهش در آمدها
روبرو می شوند که بعضاً ممکن است کیان شرکت را به خطر بیندازد. چنانچه بیمه گر در ارزیابی عوامل ناموفق باشد، امکان از دست دادن درآمدهای فعلی و حتی درآمدهای آتی وجود دارد. از جمله این موارد اینکه شرکتهای بیمه گر با از دست دادن قراردادها و بیمه شدگان فعلی خود مجبور به جبران ظرفیت خالی بوجود آمده می باشد، این موضوع به دو صورت بر درآمد این شرکتها تاثیر می گذارد اول اینکه این شرکتها مجبور می شوند جهت بدست آوردن بیمه شدگان جدید و درآمدهای جدید درصدی از درآمد خود را بعنوان حقالزحمه نمایندگان بابت بازاریابی بپردازند. و دوم اینکه بعضاً جهت پوشش خلاء بوجود آمده مجبور به پذیرش قراردادهای بیمه ای جدید با درآمد کم و تعهدات زیاد می شوند. اما با عدم شناخت عوامل مؤثر گاهی این شرکتها با شرایط خاصی روبرو می شوند که ممکن است کیان شرکت را به خطر بیندازد. از سویی دیگر در شرایط رقابتی بوجود آمده شرکتها می توانند نسبت به جذب بیمه شدگان جدید اقدام نموده و موجب افزایش درآمد خویش و پیشرفت صنعت بیمه در کشور شوند که این امر با شناخت این عوامل میسر خواهد شد. در این تحقیق از منظر بیمهگزار و مشتری به آن نگاه میشود چرا که بیمهگزار یکی از عوامل مهمی است که جنبههای مختلف شرکت بیمه را تحت تاثیر قرار میدهد. به بیان دیگر بیمهگزار علت اصلی تشیکل و ادامه فعالیت یک شرکت بیمه میباشد. از اینرو توجه و شناخت نسبت به نیاز و خواستههای وی بسیار مهم و ضروی است. اینکه بیمهگزار چه جنبههایی از خدمات و امکانات شرکت را مورد توجه قرار داده و بوسیله آنها شرکت را ارزیابی میکند؟ خواسته و توقعات وی چیست؟ آیا رضایتمندی بیمهگزار بر درآمد شركت بیمه مكمل مؤثر است؟ رضایت بیمه گزار تابع چه عوامل است؟ خدمات بیمه چگونه، کی و کجا بایستی ارائه شوند تا رضایت وی بدست آید؟ آیا شرکتهای بیمه محصول بیمه ای مطلوب و مورد نظر بیمه گزار را ارائه داده اند؟ بیمه گر چگونه می تواند با برآورد کردن احتیاجات بیمه شده درآمدهای فعلی را حفظ کند؟ چگونه می تواند درصدد درآمدهای جدید باشد؟ بنابراین در این تحقیق ما بدنبال شناسایی رابطه متغیرهای رضایت بیمه گزار و درآمد شرکت بیمه خواهیم بود که تحت عنوان «تبیین رابطه رضایت بیمهگزاران و درآمد شرکتهای بیمه مکمل درمان» مورد بحث قرار خواهد گرفت. در شرکت مورد بررسی از سال 1387تغییرات درآمد باعث بروز مسائلی در شرکت گردید که در سال 1388با توجه به کاهش چشمگیر درآمد این موضوع به تعدیلات نیرو و بازنگری در سیاستهای مالی شرکت شد.
3-1 تاریخچه مطالعاتی
«كلارا اكسیالینگ چن» (2008) در مقاله خود با عنوان «كاركرد های درآمدی رضایتمندی سرمایه گذاران در شركتهای بیمه درمان» به بررسی عوامل رضایتمندی سه گروه از سرمایه گذاران در شركتهای بیمه درمان پرداخته است كه این سه گروه عبارت است از 1-بیمهگزارانی كه طرحهای بیمه را برای كارمندان و كارگران خود خریداری میكنند 2-بیمارانی كه از طرحهای بیمه ای استفاده میكنند 3. پزشكانی كه ارائه دهنده خدمات پزشكی میباشند .ایشان با استفاده از دادهها و اطلاعات بدست آمده در مورد رضایتمندی گروههای مختلف سرمایه گذار به این نتیجه رسیده است كه سنجش و اندازه گیری میزان رضایتمندی دارای چندین بعد است و درآمدها و عائدیهای آتی هم در ارتباط مثبت با این رضایتمندی میباشد( اكسیالینگ چن،2008) [1].
نتایج پژوهش اندرسون و همكاران[2] در شركتهای تولیدی و خدماتی نشان داد كه (1) در شركتهای تولیدی رضایت مشتریان منجر به بهبود بهره وری میشود. (2) در شركتهای خدماتی یك رابطه كاملا متقابل و مثبت بین رضایت مشتری وافزایش میزان فروش و بازده بالا دارد (آذر،1388، ص28)2.
«بنكر و ماشرولا» به بررسی نقش معیارهای غیر مالی بر عملكرد آتی فروشگاههای زنجیرهای در شرایط رقابتی پرداختند. آنها در این تحقیق برای ارزیابی عملكرد هر فروشگاه از شاخص سود عملیاتی و درآمد استفاده نمودند. نتایج تحقیق نشان داد كه رابطه ای قوی و مثبت بین رضایت مشتریان و رضایت كاركنان با عملكرد هر فروشگاه وجود دارد، به طوری كه در صورت پایین بودن رضایت مشتریان و كاركنان احتمال بسته شدن فروشگاه در سطح بالایی قرار دارد (بنكر و ماشرولا،2007،ص763) 3.
«كپلن و نورتون[3]» با انجام یك پروژه تحقیقاتی در باره ارزیابی عملكرد در دوازده شركت كه یك سال به طول انجامید، “ارزیابی متوازن” را به عنوان مجموعه ای از معیارها، كه بررسی سریع ولی جامع واحد تجاری را برای مدیران ارشد امكان پذیر میكرد، برنامهریزی و ایجاد كردند. آنها با بیان اینكه معیارهای حسابداری مالی سنتی مانند بازده سرمایه گذاری و سود هرسهم ممكن است درباره فعالیتهای نوآور و بهبود مداوم، كه نیازهای محیط رقابت امروز است، سیگنالهای گمراه كننده ای به آنها بدهند تكنیك ارزیابی متوازن را به عنوان معیار سنجش عملكرد معرفی كردند. ارزیابی متوازن شامل معیارهای مالی و عملیاتی است. معیارهای مالی، نتایج فعالیتهایی كه قبلاً انجام شده اند را نشان میدهند و معیارهای عملیاتی رضایت مشتری، فرآیندهای درون سازمانی و فعالیت های نوآوری و بهبود سازمان، عملكرد مالی آتی سازمان را در بر میگیرند (آذر، 1388،ص 26)2.
«حسن قائد امینی» در پایان نامه كارشناسی ارشد خود با موضوع (تبیین عوامل مؤثر بر رضایت بیمهگزار و افزایش فروش شركتهای بیمه “با تأكید بر بیمه اموال” ) در سال 1377 عوامل مؤثر بر رضایت بیمه گزاران بیمه اموال در شهر تهران را مورد بررسی قرار داده است. ایشان در تحقیق خود به موضوعاتی از قبیل نیاز بیمه گزار و چگونگی و كیفیت خدمات درخواستی بیمهگزاران پرداخته است و در خصوص فاكتورهایی كه برای بیمهگزار ارزشمند است و موجبات رضایت ایشان را فراهم كرده و باعث افزایش فروش بیمهنامه اموال میشود تحقیق نموده و با نگاه بیمه گزاران اموال به ارزیابی پرداخته است (قائد امینی، 1377)3.
ضرورت جهانی شدن بنگاهها و جوامع واقعیتی پذیرفته شده و غیرقابل انکار است. در محیط تجارت کنونی بیش از هر دوره و زمان گذشته، تنها چیزی که ثابت مانده است همان پدیده تغییرات است. تغییرات سریع و عظیم دو دهه اخیر در تکنولوژی و افزایش نقش تکنولوژی اطلاعات و سیستمهای کامپیوتری در اداره سازمانها، نحوه مدیریت و رهبری سازمانها را دگرگون نموده است و مدیریت و اداره کردن بنگاههای اقتصادی به روشهای گذشته تقریباً غیرممکن شده است. امروزه یکی از مسائل و چالشهای مدیران بنگاههای اقتصادی افزایش بهرهوری و دستیابی به مزیت رقابتی به منظور ماندگاری پایدار در عرصه کسب و کار میباشد.
برای حصول اطمینان در احراز قابلیت رقابت و داشتن مزیت رقابتی پایدار در فضای کسب و کار و ایجاد یک بستر مناسب سازمانی، توسل به شعار و لفاظی نمیتواند کارساز باشد. مدیریت و فرآیندهای مرتبط با آن در تداوم فعالیت و ماندگاری بنگاههای اقتصادی در محیط رقابتی کسب و کار نقش پراهمیتی ایفاد میكند.
همزمان با رشد و توسعه تکنولوژی پیشرفته و پیچیدگی روزافزون فعالیتها، درک این پیچیدگیها و استفاده از این موقعیت برای سازمانها اهمیت زیادی دارد. در چنین شرایطی مدیران با داشتن یک بینش وسیع و اتخاذ استراتژیهای مناسب، تدابیر و مقدمات مورد نیاز را جهت استفاده از این فرصتها فراهم کنند. علاوه بر رشد و تغییر سریع تکنولوژی، فضای تجاری کاملاً رقابتی که کیفیت بالا، خدمات عالی و قیمتهای فروش معقول و پایین را طلب میكند، اهمیت مضاعفی در درک فرصتها و بکارگیری روشهای مناسب برای استفاده از این موقعیتها فراهم میكند. در این میان بی شک حیات و بقاء سازمانها مستلزم طراحی و بکارگیری سیستمهای مناسب جهت مواجه شدن با این شرایط است. امروزه سازمانها برای اینكه بتوانند خود را با این تغییرات سریع تطبیق دهند، ویژگیهای زیادی باید داشته باشند. مجموع این ویژگیها در خصوصیات سازمانهای در سطح جهانی لحاظ شده است. این دیدگاه بر سه پایه اساسی قرار دارد که عبارتند از:
1) سیستم تولید بهموقع
2) کنترل کیفیت جامع
3) روشهای محاسبه ارزش افزوده
یکی از این ویژگیهای مهم و اساسی، که بدون شک ساز و کارهای آن تاثیر زیادی بر آینده سازمان و استفاده از موقعیتها و شرایط رقابتی
دارد، استفاده از روشهای نوین محاسبه ارزش افزوده است. اهمیت توجه و بکارگیری این روشها در این است که با تمسک به آنها میتوان ضمن فراهم کردن اطلاعات مناسب، به ارزش افزوده بالاتر و استفاده بهینه از منابع سازمانی دست یافت.
تحولات و چالشهای جهانی، فناوری اطلاعات، پیچیدگیهای فرآیند تولید و لزوم پاسخ به تغییرات سریع تکنولوژی باعث دگرگون شدن روشهای محاسبه ارزش افزوده شده است، بهطوری که خیلی از روشهای این دیدگاه متاثر از همین چالشها است. بدیهی است بکارگیری روشهای سنتی حسابداری مدیریت پاسخگوی نیازهای متنوع امروزی نمیباشد، بنابراین لزوم طراحی و بکارگیری روشهای نوین که متاثر از تغییرات و ساز و کارهای دنیای رقابت و پرچالش امروز باشد، یکی از ضروریات سازمانهای موجود است. بسیاری از رویکردها و تکنیکهای حسابداری مدیریت بر مبنای مفهوم ارزش آفرینی بوجود آمدهاند. این تکنیکها با محور قرار دادن، مفهوم ارزش و ارزش آفرینی به بنگاههای اقتصادی کمک نموده که در شرایط جدید رقابتی بتواند استراتژیهای مناسب را برای رقابت و بقا اتخاذ نماید. یکی از این روشها که امروزه بخاطر قابلیتها و تواناییهای آن استفاده گستردهای پیدا کرده است. سیستم «هزینه بر مبنای فعالیت»[1] یا اصطلاحاً سیستم “ABC” است.
سیستم ABC یکی از سیستمهای نوین هزینهیابی محصولات و خدمات است که میتواند همراه با سیستم هزینهیابی مرحلهای و سفارش کار جهت تهیه اطلاعات دقیق تر در خصوص هزینهها و تصمیمگیریها بکار رود. این سیستم با بکارگیری روشهای مناسب اثرات حاصل از تغییرات تکنولوژی، پیچیدگی و ویژگیهای خاص هر محصول را در محاسبه هزینهها منظور میكند. برتری این سیستم نسبت به سایر سیستمهای هزینهیابی، توانایی شناسایی دقیق هزینهها و ارائه اطلاعات غیرمالی جهت بهبود عملکردها و فعالیتها است. این تواناییها باعث شده است که امروزه کاربردهای گوناگون آن در سیستمهای تولیدی و خدماتی روز به روز افزایش یابد.
موضوع و اهداف تحقیق
موضوع این پایان نامه بکارگیری سیستم «هزینهیابی بر مبنای فعالیت» در صنعت كشتیسازی میباشد. این تحقیق در کارخانه كشتیسازی صدرا امید چابهار انجام خواهد شد. پس از بررسی و تجزیه و تحلیل سیستم فعلی بهای تمام شده این کارخانه، سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت (ABC) طراحی و ارائه میگردد که در آن فعالیتهای اصلی و دارای ارزش افزوده در صنعت كشتیسازی شناسایی و با تعیین مبنای مناسب تسهیم هزینهها، بهای تمام شده هر فعالیت محاسبه خواهد گردید.
اهداف این تحقیق عبارتند از:
روش تحقیق
از آنجا که موضوع پایان نامه مربوط به «تحقیقات کاربردی»[2] یا «تحقیقات اقدامی»[3] میباشد، جهت بکارگیری مفاهیم نظری سیستم پیشنهادی، نیاز به بررسی آن در یک «مطالعه موردی»[4] میباشد. به همین منظور «شرکت كشتیسازی صدرا امید چابهار» به عنوان محل مورد مطالعه انتخاب گردیده است.
در این راستا ابتدا سیستم فعلی هزینهیابی شرکت صدرا امید چابهار مورد بررسی قرار خواهد گرفت با توجه به اینكه کارآیی سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت (ABC) بستگی به نوع عملکرد، موقعیت جغرافیایی و عوامل فرهنگی و اجتماعی دارد نسبت به بررسی و سنجش سازههای مؤثر در افزایش کارآیی عملکرد این سیستم اقدام خواهد گردید و پس از حصول اطمینان نسبت به کارآیی موضوع پیشنهادی نسبت به طراحی سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت (ABC) برای محل مورد مطالعه اقدام خواهد گردید. در این سیستم جدید برای محاسبه هزینههای بهای تمام شده ابتدا فعالیتهای مراکز خدماتی و تولیدی شناسایی و تعریف میشوند. جهت شناسایی و تعریف فعالیتها از روشهای مشاهده و مصاحبه جهت جمع آوری اطلاعات استفاده گردیده است. به همین منظور تلاش گردیده است با استفاده از مطالعات کتابخانهای و نیز مشاهده و بررسی فرآیندهای تولید در کارخانههای کشتیسازی (Shipyard)، فعالیتهای اساسی این صنعت مورد شناسایی قرار خواهد گرفت.
به کمک مصاحبه با افراد با تجربه و مشاهده کارهای در حال انجام نسبت به طراحی و تهیه جدول فعالیتها اقدام خواهد گردید و سپس هزینه کلیه فعالیتها در مراکز خدماتی و تولیدی محاسبه میشود. با انجام این کار منابع سازمان که صرف انجام فعالیتها میگردند نیز شناسایی خواهد شد.
در ادامه، ضمن بررسی چارت سازمانی ایجاد شده در سازمان، مراکز فعالیت تشخیص داده شده و دفاتر کل حسابداری براساس فعالیتهای مشخص شده نوشته میشود. شناسایی و تشخیص فعالیتها بر مبنای بررسی و تجزیه فعالیتها و میزان «ارزش افزوده»[5] آنها صورت میپذیرد. در سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت (ABC)، فعالیتهای دارای ارزش فعالیتهایی هستند که برای مشتریان ایجاد رضایت مینماید و یا برای انجام کارهای مراکز فعالیت سایر قسمتها ضروری بوده و از انجام آن فعالیت و نتایج آن استفاده میكنند.
ویژگی اصلی حسابداری در دنیای تجارت امروز تعامل حسابداران حرفهای با سیستمهای اطلاعاتی رایانهای است. حسابداران نیز باید مانند كاربران اصلی سیستمهای اطلاعاتی در طراحی سیستم و شناخت عملیات بنگاههای اقتصادی مشاركت كنند. مدیران حسابداری باید عملكرد سیستمهای اطلاعاتی را اندازهگیری و ارزیابی كنند. از طرفی حسابرسان داخلی و حسابرسان مستقل باید كیفیت پردازش اطلاعات را بررسی كنند و صحت اطلاعات ورودی و خروجی از سیستم را آزمون نمایند. (سجادی ، 1385 ، 6)1.
یك سیستم عبارتست از مجموعهای از دو یا چند جزء مرتبط به هم كه به منظور دستیابی به یك هدف با هم در تعاملند. بیشتر مواقع سیستمها از زیرسیستمهای كوچكتری تشكیل شدهاند كه هر یك فعالیت ویژهای را انجام داده و در نهایت سیستم بزرگتری را پشتیبانی میكنند. سیستم اطلاعات حسابداری عبارت است از كلیه اجزای مرتبط كه با هم در امر جمع آوری، ذخیره و انتشار اطلاعات با هدف برنامه ریزی، كنترل، تجزیه و تحلیل و تصمیم گیری نقش دارند. سیستم اطلاعات حسابداری كه در یك واحد تجاری طراحی و اجرا می شود، مستقیماً با فرهنگ سازمانی، سطح برنامه ریزی استراتژیك و فناوری اطلاعاتی كه در آن شركت وجود دارد، مرتبط است (صرافی زاده٬ 25٬1384)2.
برخی از فعالیت های مهمی كه سیستم اطلاعات حسابداری در یك شركت ایجاد می كند، عبارت اند از:
گردآوری و ثبت داده های مربوط به فعالیت های شركت، برنامه ریزی، فرآیند تبدیل داده ها به اطلاعاتی كه در تصمیم گیری برای برنامه ریزی و كنترل فعالیت ها و انجام كنترل های ضروری جهت حفاظت از دارایی های شركت استفاده می شود (همان منبع 30٬ )3.
در بیانیه مفاهیم بنیادی حسابداری شماره 2 كمیته تدوین استانداردهای حسابداری مالی[1] به عنوان یك سیستم اطلاعاتی تعریف و هم چنین بیان گردید كه هدف اولیه حسابداری تهیه اطلاعات مفید برای تصمیم گیری است. وظایف سیستم حسابداری شامل شیوه های گردآوری داده های مربوط به فعالیت ها و رویدادهای سازمان، شیوه تبدیل داده ها به اطلاعاتی است كه مدیریت می تواند آن ها را در سازمان مورد استفاده قرار دهد و شیوه حصول اطمینان از قابلیت دسترسی، اتكا و دقت اطلاعات تاكید می كند(سجادی ، 1385، 6)[2].
تحقیق حاضر به بررسی تاثیر “سیستم جامع مالی و یكنواخت صنعت نفت در شركت های پالایش نفت كشور” بر” ویژگی های كیفی اطلاعات حسابداری” می پردازد.سیستم جامع و یكنواخت نفت در تمامی شركت های زیر مجموعه نفت مورد استفاده قرار می گیرد. به دلیل گستردگی مكانی، این تحقیق را محدودتر نموده و فقط در شركت های پالایش نفت كشور مورد بررسی قرار گرفته است. این سیستم به صورت وصل به شبكه[3] در تمامی این شركت ها مورد استفاده قرار می گیرد. سیستم جامع مالی و یكنواخت صنعت نفت شامل زیر سیستم هایی است كه در واحدهای مختلف مالی مورد استفاده می باشد این زیر سیستم ها شامل موارد زیر می باشد.
سیستم حقوق و دستمزد
سیستم كالا
سیستم حسابداری صنعتی
سیستم بودجه
هر كدام از این زیر سیستم های حسابداری به گونه ای طراحی گردیده است كه متناسب با آن واحد می باشد. در بخش دوم از فصل دوم این تحقیق جزئیات كاملی از هر یك از این زیر سیستم ها و نحوه كاركردن با آن ها تشریح گردیده است.محقق در این تحقیق ابتدا به شناسایی و نحوه كاركرد این سیستم پرداخته و سپس به بررسی ویژگی های كیفی اطلاعات حسابداری پرداخته است.تا تاثیر سیستم جامع مالی و یكنواخت صنعت نفت بر ویژگی های كیفی اطلاعات حسابداری را بسنجد. برای بررسی این تاثیر داده های لازم از طریق پرسشنامه به واحدهای مالی در شركت های پالایش نفت ارسال گردید.
در این پرسشنامه سعی بر این شده است كه رابطه بین این سیستم بر چهار ویژگی اصلی یعنی: قابل اتكا بودن [4] ، مربوط بودن [5] قابل مقایسه بودن[6] و قابل فهم بودن مورد بررسی قرار گیرد.
در این تحقیق سیستم جامع مالی و یكنواخت نفت یك متغیر مستغل و متغیرهای وابسته همان ویژگی های كیفی اطلاعات حسابداری می باشند.
2-1 تاریخچه مطالعاتی
با توجه به توضیحات بالا و وجود سیستمهای جدید گزارشگری و حسابداری در این تحقیق سعی بر آن است كه بررسی كنیم كه تا چه میزان سیستم مورداستفاده در شركتهای پالایش نفت ایران میتواند جوابگوی نیازهای اطلاعاتی استفادهكنندگان از اطلاعات باشد.بنابراین با این تفكر كه اگر سیستم جامع مالی و یكنواخت صنعت نفت را یك متغیر مستقل درنظر بگیریم میخواهیم میزان تأثیر متغیر مستقل را بر متغیرهای وابسته را بسنجیم متغیرهای وابسته همان ویژگیهای كیفی اطلاعات حسابداری است.در جدول شماره (1-1) تحقیقات متعددی را كه در زمینه سیستمهای اطلاعاتی حسابداری و ویژگی های كیفی اطلاعات حسابداری انجام گرفته است و موجبات چارچوب نظری در این تحقیق شده است، نشان داده است.
بیان مسئله تحقیق
هر سازمانی كه داده های صحیح،دقیق ،بهنگام وجامع در اختیار داشته باشدوبتواند در كمترین زمان به داده های مورد نیازش دستیابی داشته باشد ،موفق تر است.نقش داده واطلاعات در مدیریت سازمانها ،نقشی حیاتی واساسی است.هرچه فضای اطلاعاتی یك سازمان ،دقیقتر،شفاف تر،منسجم تر وسیستماتیك تر باشد،سازمان بهتر می تواند به اهدافش نایل آید.وجود فضای اطلاعاتی نادقیق،كدر،آشفته ومتناقض از مهمترین عوامل عدم پیشرفت در مدیریت سازمانها است (روحانی رانكوهی1372 ، 93)1.
اطلاعات مفید حسابداری كه برای مدیران تهیه میشود باید دارای ویژگیهای زیر باشد.
1- مربوط بودن: به اطلاعاتی تلقی میشود كه بر تصمیمات اقتصادی استفادهكنندگان در ارزیابی رویدادهای گذشته، حال یا آینده یا تأیید یا تصحیح ارزیابیهای گذشته آنها مؤثر واقع شود.
2- قابل اتكا بودن: اطلاعاتی قابل اتكا است كه عاری از اشتباهات و تمایلات جانبدارانه با اهمیت باشد و به طور صادقانه معرف آن چیزی باشد كه مدعی بیان آن است یا به گونهای معقول انتظار میرود بیان كند.
3- قابل مقایسه بودن: استفادهكنندگان صورتهای مالی باید بتوانند صورتهای مالی واحد تجاری را طی زمان جهت تشخیص روند تغییرات در وضعیت مالی، عملكرد مالی و انعطافپذیری مالی واحدهای تجاری مقایسه كنند.
4- قابل فهم بودن: یك خصوصیت كیفی مهم اطلاعات مندرج در صورتهای مالی این است كه به آسانی برای استفادهكنندگان قابل درك باشد (نوروش، 1385، 21)2.
در حال حاضر در صنعت نفت سیستم جامع مالی و یكنواخت تنها مرجع تصمیم گیری می باشد بنابراین برای ارزیابی كیفی اطلاعات حسابداری محقق تاثیر سیستم جامع مالی و یكنواخت نفت را بر این ویژگی ها مورد بررسی قرار داده تا رابطه و تاثیر آن را بسنجد پس به دنبال بررسی این تحقیق چندین سوال اساسی در ذهن محقق خطور می كند. سوالات در این تحقیق كه اساساً تشكیل دهنده فرضیات تحقیق نیز هستند مشتمل بر سوالات زیر است.
1.آیا سیستم جامع مالی ویكنواخت صنعت نفت در پالایشگا ههای نفت در ایران می تواند بر ویژگی “مربوط بودن” اطلاعات حسابداری موثر واقع گردد؟
4-1 – چهارچوب نظری تحقیق:
در سالهای اخیر، تلفیق علم حسابداری و نوآوری های عرصه فناوری اطلاعات و ارتباطات سبب شد. تا با استفاده از ابزارها و روش های نوین، شاهد سرعت و دقت روز افزون در سیستم های مالی باشیم استفاده از این سیستم های نوین سبب می شود تا با صرف نیروی انسانی و وقت كم تر بتوان عرصه های وسیع تری را تحت پوشش قرار داد. امروزه هوش مصنوعی نقش اساسی در سیستم های اطلاعات ایفا می نماید.
سیستم خبره به عنوان زیر مجموعه ای از هوش مصنوعی سعی بر تقلید رفتار انسان در حل مسایل و الگو برداری از راه حل ها دارد. بنابراین برای ایجاد سیستم های خبره در حوزه امور مالی توجهی خاص شده است زیرا در این صورت، دانش و تخصص كمیاب حسابداری و مالی برای گروه وسیع تری از افراد قابل دسترسی است (یزدی،1377، 20)[1].
وجود سیستمهای متعدد منجر به ایجاد مشكلات متعدد و عدم كارآیی میشود اغلب باید دادههای مشابه گردآوری و در بیش از یك سیستم ذخیره شود. این موضوع نه تنها حجم فعالیتهای ضروری سیستمها را افزایش میدهد بلكه اگر دادهها در یك سیستم تغییر كنند ولی در سیستمهای دیگر این دادهها تغییر نكند میتواند منجر به تضاد و مغایرت دادهها شود. علاوه بر این، یكپارچهكردن مؤثر دادهها در سیستمهای متعدد كاری دشوار است. سیستمهای برنامهریزی منابع انسانی[2] یكی از بخشهای پیشرفته طراحی است كه این مشكلات را حل میكند. سیستم مزبور كلیه جنبههای فعالیت سازمان را با سیستم اطلاعاتی حسابداری سنتی تلفیق، یكپارچه و هماهنگ میكند (همان منبع،25)3.